همه ساله در فصل نو شدن، ما ايراني ها با رسم و رسوم گذشتگان به استقبال عيد بزرگ مي رويم ،رسم ورسومي که تو روستاها حال و هوايي ديگه داره و در شهر يه جور ديگه…

به گزارش خبرنگار اجتماعي باشگاه خبرنگاران ؛ گستردگي رسوم و خصلت هاي فرهنگي به مرور در همهمه زندگي شهري رو به فراموشي و برخي ديگر كمرنگ شده است . روستاي مهرآباد، روستايي از توابع استان اصفهان است که  جشن نوروز در ميان مهرآبادي ها با آيين ها و مراسم گوناگوني برپا مي شود وبه گفته بزرگان اين روستا در قديم رسم و رسوم هاي عيد نوروز بي ريا و با خلوص نيت بود و حالا در اين گزارش سعي بر اين است بخشي از اين آداب و رسوم را به رشته تحرير درآوريم.
خانه تکانی:
در مهرآباد حدود پانزده روز به عید مانده ، خانه تکانی را شروع می کردند، چون سقف بسیاری از خانه ها و مطبخ ها با خشت خام به صورت طاق ضربی ساخته شده بود و در طول سال بر اثر دود چراغ و سوختن هیزم در دیگدان(اجاق) و تنور زمینی سیاه می شدند، ابتدا مردها از محلی بنام "چالدرا" که درفاصله ای حدود یک کیلومتر از مهرآباد قرار داشت "یک بار" خاک سفید بر پشت الاغ می آوردند و در یک تشت مسی بزرگ که مخصوص شیره پزی انگور بود ، خاک سفید را با آب مخلوط می کردند و به صورت دوغاب در می آمد سپس یک نفر که اغلب از خانم ها بودند به سر و صورت خود پارچه ای می پیچیدند تا از آب و گل محفوظ بمانندسپس به وسیله یک ملاقه مسی دسته بلند دوغاب را به طرف سقف می پاشیدند و سقف کاملاً تمیز و سفید می شد.
بعضی از اطاق های نشیمن سقف چوبی داشت که کلیه لوازم از قبیل فرش و  رختخواب و کرسی و لحاف و تشک را از داخل اطاق در حیات می چیدند و بعد از جارو کردن کف اطاق، فرشها را به صورت دو یا سه نفری به شدت تکان میدادند تا خاک آنها گرفته شود و بعضی از آنها را در کنار قنات می شستند.
شیرینی جات:
شیرینی ایام عید عبارت بود از: حلوا سوهان، حلوا تخم مرغ، کشمش، نخودچی، مغز بادام، گز های لقمه ای که در داخل آرد در جعبه های چوبی قرار داشتند که از خوانسار خریداری می کردند.،بادام کاغذی، سنجد ، برگه های زرد آلو و تندیچه(مغز بادام تلخ و هسته های زرد آلو که پس از جوشاندن در آب تلخی انها را می گرفتند) استفاده می شد.
شیرینی ایام عید را معمولاً در یک سینی بزرگ که به آن"مجمعه" می گفتند در ظروف کوچکتر مانند بشقاب و پیاله چینی قرار می دادند و مجمعه را روی کرسی می گذاشتند که بردن و آوردن آن آسان بود و مجمعه را درسترس بچه ها قرار نمی دادند چون به سرعت آنها را می خوردند وشرمندگی خانواده را در مقابل میهمانان به بار می آوردند.
 
حلوا سوهان:
برای درست کردن حلوا سوهان دو ماه قبل از عید دانه های گندم را مرطوب و در جای گرم کشت میکردند وقتی دانه های گندم جوانه و ریشه می کردند آنها را خشک می کردند و به وسیله "دست داس" آن را آسیاب می کردند و به صورت آرد در می آوردند که به آن آرد سمنو می گفتند به طور مثال مواد لازم را به نسبت یک کیلو آرد سمنو و دو لیتر آب و سه کیلو شیره انگور با هم مخلوط می کردند.
ابتدا در یک تشت بزرگ مسی آب و آرد سمنو را روی اجاق که زیر آن آتش هیزم و چوب شعله ور بود قرار می دادند و سه نفر به طور هم زمان هر یک با یک کفگیر مسی دسته بلند مخلوط آب و آرد را به هم میزدند تا کاملاَ سفت شود بعد شیره انگور را به آن اضافه می کردند مجدداً به طور مداوم حدود پنج ساعت به هم میزدند حلوا پز ها قبل از پایان هم زدن یک نمونه که عنوان "قاصدک" داشت در جای خنک قرار می دادند و بعد از سرد شدن قاصدک اگر نمونه ترد و شکننده بود پایان کار اعلام می شد و کلیه حلوا را که در طشت بود به صورت کلوچه به ضخامت یک و قطر ده سانتی متر در می آوردند و روی کلوچه ها پودر بادام و گردو می پاشیدند بعداً هر کدام از کلوچه ها را با زدن ضربه خرد می کردند و می خوردند. رنگ این حلوا سوهان قهوه ای بود.
حلوا تخم مرغ :
 رنگ آن سفید بود و مواد لازم برای تهیه آن مثلاً یک کیلو شیره انگور و ده سفیده تخم مرغ را در یک طشت مسی بر روی اتش ملایم ، دو نفر هر کدام با یک قاشق چوبی بزرگ به طور پیوسته مواد داخل طشت را به هم می زدند بعد از آنکه کاملاً سفت می شد آن را به صورت کلوچه در می آوردند و آن را  مانند حلوا سوهان امتحان می کردند و سپس مورد استفاده قرار می دادند.
در باز کن خوش قدم:
 مردم بر این عقیده بودند روز عید اولین نفر که به منزل آنان می آمد باید خوش قدم باشد که در طول سال ناراحتی نداشته باشند بنابراین هر خانواده ای برای خودش یک خوش قدم داشت و به او قبل از سال تحویل سفارش می کردند که حتماً در منزل آنان را باز کند به همین منظور در حیات را می بستند که کسی سرزده وارد نشود و در بین مردم همین عقیده مراعات می شد که باعث ناراحتی کسی نشوند.اگر سال تحویل در شب بود در ساعات اولیه صبح روز بعد و اگر در روز بود بلافاصله خوش قدم وارد می شد و بعد از سلام کردن این جمله ها را می گفت " عیدتان مبارک" یا "بهار نو مبارک" و در جواب ، صاحب خانه می گفت "رویتان مبارک" یا "صد سال به از این سالها" و به در بازکن چند تخم مرغ رنگ شده بادام ، گردو، گز و غیره عیدی می دادند.
پلو شب عید:
تا چهل سال قبل (1350) در مهرآباد برنج مصرف چندانی نداشت و در طول سال چهار نوبت خیلی شاخص بود اول، شب عید که قریب به اتفاق مردم برنج به همراه خورشت قیمه درست میکردند دوم، در باغ اسباری درختان انگور (مو) در اواخر خرداد ماه به صورت شیر برنج بود. سوم، روز قوچ گدار در 15 آبان ماه که برنج به همراه خورشت قیمه بود و بالاخره شب دوم جشن عروسی ها در فصل پاییز بود که آن هم به صورت خورشت قیمه بود.
تخم مرغ رنگی:
کلیه خانواده ها مرغ داشتند و خود کفا بودند و از یک ماه به عید مانده تخم مرغ ها را جمع می کردند و آنها را به رنگ سبز، قرمز، پوست پیازی و ... با رنگ جوهری که برای رنگ کردن خامه قالی  در اختیار داشتند رنگ میکردند و در روز عید به بچه ها و نوجوانان نزدیکان خود می دادند و در گوشه و کنار کوچه ها که به صورت محوطه باز بود جوانها به دور هم روی زانو می نشستند و به برد و باخت تخم مرغ ها توسط چند قاف پای گوسفند رنگ شده  می پرداختند و یک طرف قاف خر نشانه باخت و طرف دیگر آن اسب علامت برد بود و ساعت ها را بدون خستگی پشت سر می گذاشتند و لذت می بردند.
نان فطیر:
زنان روستا چند روز به عید نوروز مانده نان فطیر می پختند که ترکیبی از آرد گندم شیر گاو و شیره گندم داشت و خمیر ان کاملاً طبیعی طی چند ساعت "ور" می آمد و بعد از آنکه چانه خمیر را به حالت ضخیم روی "شاته بند" پهن میکردند و با آب زرد چوبه دار و دانه های بادیان و زیره روی خمیر را می پوشاندند و بعد به دیواره تنور داغ  می چسباندند که بعد از پخت فوق العاده خوشمزه می شد و بسیار مورد پسند و دلچسب بود.
اينها رسم و رسوم هايي است که شايد برخي ازآنها به خاطره ها پيوسته اند ، خاطراتي که در شلوغي و همهمه شهرنشيني  غبار فراموشي به خود گرفته اند تا حالا اين انسان شهرنشين فقط با برخي از اين رسومات  که نشات گرفته از رسوم قديمي است به استقبال بزرگترين عيد ايرانيان برود. /ز
 
گزارش از اميرحسين تشيعي

برچسب ها: عید ، باستانی ، خانه تکانی ، رسم
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار