در این گزارش حکمت 74 نهج البلاغه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران، در لحظه ای که آفتاب در سوت شروع روز می دمد و آغاز حرکت ها و شلوغی و گاه دویدن هاست و تا گذشت از این مسیر و رسیدن به غروب خورشید که کم کم هیاهو می خوابد و شلوغی و هم همه جای خود را با سکوت عوض می کنند و تا لحظه ای که سکوت آنقدر فراگیر می شود که حتی به وضوح صدای تپش قلب خود را می شنوی و صدای هر نفسی که فرو می رود و باز می گردد.
وقتی لحظه ای فکر می کنی که تاکنون چند بار نفس کشیده ای، ذهنت به جایی راه نمی دهد که با هر بار آن دمی که با بازگشتن آن بازدمی به لحظه پایان عمر نزدیک شده ای.
اینکه ممکن است چند بار دیگر این اتفاق تکرار شود،هر لحظه و روز و سال که می گذرد، نمی دانی یک روز یا یک سال به ما اضافه می شود یا از ما کم می شود، هر چه هست به لحظه پایان و مرگ نزدیک می شویم.
اینکه آیا آمادگی رفتن را داریم و یا اینکه آنگونه که باید بوده ایم و چندین سئوال دیگر...
آنچه هست باید پذیرفت، لحظه ای را که بر هرکس خواهد گذشت و جز خود او کسی در این راه همراه او نیست و تنها همسفران او توشه ای از کردار و رفتار اوست.
حضرت علی(ع) در حکمت 74 نهج البلاغه می فرماید: انسان با نفسی که می کشد، قدمی به سوی مرگ می رود.
خوش به سعادت کسانی که در این سراشیبی مرگ هر آنچه داشته اند، بخشیده اند،‌ سبک بال می روند و‌ بد به حال آنان که هر آنچه بوده از خود و دیگری جمع کرده اند و از شدت سنگینی در این سراشیبی توان حرکت ندارند.
لحظه ای به نام مرگ که برای هر کسی یک بار تجربه خواهد شد. چه خوب می شد اگر در لحظه وداع و مرگ، دستمان که از دنیا کوتاه می شود، دستانمان راهی به سوی آسمان داشته باشند./ز
گزارش از نرجس رئیسی
برچسب ها: حکمت ، نهج البلاغه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.