و باز برایمان تمرین شد، قبولی قربانی هابیل در پیشگاه خداوند و خنجری که سینه برادری را شکافت و سرنوشت ابلیس و رانده شدندش به سبب نافرمانی خدا و تعصب و حسادتش به آدم و داستان غمگین برادر کشی در روزهای ابتدای تاريخ انسان فقط حکایتی در پسندها شد و عبد و بندگی و آزادگی واژه هایی شدند در کلام.
و هر روزهای نخستین تکرار می شود...
از بعثت خاتم پیامبر و حتی بسیار قبل تر از آن تا بعد از رحلت ایشان و حسادت هایی که در پس نقشه های شوم تزویر کمینه کرده بود.
و امروز نیز قصه تکرار دیروز است و بشر هیچ گاه از سرنوشت خود عبرت نمی گیرد.
نه شاید هر روز بلکه حتی در یک روز از عمر خودمان از میوه مسموم حسد خوردیم، و آن زمانی که دوست و همراهمان به لطف عنایت الهی و تلاش خود در حال فتح قله ی کوچک بود، اندیشه زنگار گرفته را برای خوار به زمین زدن او به کار بستیم تا او نباشد آن جایی که ما نیستیم.
و گاهی هم شاید به علت نادانی باشد که به قلعه ی زندگی ایران نگاه کردیم و بر زبان نبایدها را گفتیم، و غیبت و تهمت و ناسپاس از رحمت الهی را همراه بذر آلوده حسد کردیم.
و این چنین حسادتی کوچک ده گناه و حق کشی بر گردن می گذارد و چنین دنیایی گویی مجال زیستن به حق طلبان و انسان های پاک نمی دهد و زیستن و صبر عظیم آن ها شاید پاداش مجاهدان صدر السلام را داشته باشد.
چرا که در کلام مولای متقیان ، هنگامی که باران حسد بر سرزمین دل ببارد فساد و تباهی در آن می روید.
و کسانی که سبب عنایت الهی مورد حسادت دیگران قرار می گیرد شاید فکر کنند که مقابله به مثل بهترین راه حل است ولی طریقه بزرگان و اندیشمندان هیچ گاه این گونه نبوده است.
آنجا که حضرت علی(ع) در خطبه 33 نهج البلاغه به سرزنش آتش افروزان جنگ جمل که گروهی از قریش بودند می پردازند و می فرمایند که انگیزه آن ها چیزی جز حسد و کینه توزی ئ دنیا پرستی نبوده است.
به خدا سوگند! قریش از ما انتقام نمی گیرد مگر جز به خاطر اینکه خداوند ما را از میان آن ها برگزیده است ولی آن ها را در زمره خویش داخل کردیم آری، حضرت علی (ع) و در مقابل کسانی که فتنه های برخاسته از حسدشان زمین را از خون ناآگاهان و بیگناهان پر کرده بود و گریه و ماتم و مصیبت و صبر، مشق هر روزه اهل بیت پیامبر بعد از رحلت ایشان شده بود، آن ها را بزرگ داشتند و از اشتباهات آن ها گذشتند و در برابر دشمنان از آن ها حمایت کردند صله ی رحم کردن و تا آنجا که ممکن بود محبت کردند گرچه در آخر آن ها خلاف این کارها را انجام دادند.
هر ثروت و قدرت و علمی، و همه عزت، مالکیت از آن خداوند است هر کس را که بخواهد عزت می بخشد که دل ها روانه آن می شود و هر کس را که بخواهد خوار و ذلیل می کند و خداوند بر همه چیز قادر است./ز
گزارش از محبوبه بابارحیم