
چه بسیار کسانی که در طول سال از تامین برخی نیازهای خود گذشت میکنند تا با پسانداز پول خود در شب عید با دستانی پر نزد خانواده بازگشته و به اصطلاح روسفید باشند.
اما انگار قرار است برگزاری آئین کهن نوروز هر ساله برای مردم سخت و سختتر شود. اینکه مشکلات اقتصادی دامن بسیاری از خانوادهها را گرفته جای خود، اما گاهی اوقات ما هم زندگی را بر خود دشوار میکنیم.
به عنوان نمونه خرید اقلامی که هیچ سنخیتی با عید نوروز نداشته و شاید تنها برای چشم و همچشمی و پرتر نشان دان سبد خرید منزل نزد دوستان و همسایگان است، گواهی بر این مدعاست.
جدای از آن تحمیل هزینههای عمدتا گزاف حتی برای برخی کالاهای مرتبط با عید نیز چندان دلیل عقلایی و منطقی ندارد، از جمله مصادیق آن خانوادههایی که حاضرند تنها برای خرید یک سفره هفتسین آماده تا 100 هزار تومان نیز پرداخت کنند.
آنچه نگارنده در طول عمر خود از فلسفه جشن نوروز آموخته، جمع شدن اعضای خانواده، تجدید دیدارها، پرداختن به سنت حسنه صله رحم و در کنار آن شیرین کردن کام و احیانا دادن هدایایی هر چند کمبها اما پرارزش به نشانه وجود محبت در میان خویشان و بستگان است.
شاید هم دلیل اصلی تغییر ذائقه مردم در این سالها، ظهور نوکیسهگان اقتصادی باشد که با پولهای بادآورده خود فرهنگ غلط مصرفگرایی افراطی را در تمام حوزههای زندگی بسط و گسترش دادهاند و خواسته یا ناخواسته موجب تزریق این تفکر به اقشار متوسط و حتی ضعیف و کمدرآمد نیز شدهاند و بالطبع این سنت ناپسند در خرید شب عید مردم نیز خود را نمایانده است.
البته نمیتوان از نقش منفی رسانهها بویژه صدا و سیما نیز در این میان به سادگی گذشت. آنجایی که رسانه ملی به علت آنکه تنها به پرکردن آنتن خود میاندیشد از روزها قبل از عید تا پایان تعطیلات سال نو در شبکهها و برنامههای مختلف و به صورت مسلسلوار اقدام به پخش گزارشها و نشان دادن خریدهای آنچنانی برخی افراد میکند.
دیدن همین تصاویر ناخودآگاه تاثیر خود را بر روی ذهن مخاطب میگذارد و او را وادار میکند علیرغم میل باطنی و با وجود بینیازی به برخی کالاها در بازار شلوغ این روزها حاضر شده و سهمی در گسترش فرهنگ مذموم مصرفگرایی ایفا کند.
انصاف کیمیای بازار نباشد
اما روی دیگر سکه بازار عید مرتبط با کسبه، فروشندگان و عرضهکنندگان خدمات است. آنهایی که 11 ماه از سال را به انتظار این روزها سپری میکنند تا بلکه در یک ماه پایانی تا حد زیادی بار خود را بسته و کسادی احتمالی یک مدت طولانی پس از عید را جبران کنند.
بسیاری از کسبه شهر، هم به لحاظ دینی و هم از نظر وجدانی تلاش میکنند تا اجناس خود را با قیمتی عرضه کنند که هم سود منطقی خود را داشته و هم رضایت مشتری را جلب کنند، بویژه آنکه در این ایام تاکید مغازه داران بر فروش کالا با تخفیف بیشتر است.
اما ناگفته پیداست در این میان همواره برخی سودجویان در بازار یافت میشوند که یا اجناس بیکیفیت تحویل مصرف کننده میدهند یا در ارائه کالا کمفروشی و گرانفروشی میکنند.
میل و اشتیاق مردم به خرید، این افراد را وسوسه میکند تا با سوئ استفاده از این وضعیت تنها به فکر انباشتن جیب خود به هر قیمت باشند به گونهای که اگر مدیون عده کثیری از مردم نیز شوند برایشان بیاهمیت است.
البته حضور فعال و مقتدرانه نهادهای ناظر و همچنین دقت مردم در هنگام خرید میتواند تا حدی از بار این بیانصافیها بکاهد، اما به یقین این راهحلها مقطعی بوده و تنها میتواند به عنوان مسکنی عمل کند که راه اجحاف بر سایرین را برای زمانی کوتاه سد کند.
باور نگارنده این است با مشاهده چنین جفایی کسبه بیانصاف باید در زمان مناسب و پس از سپری شدن این ایام به گونهای مجازات شوند که برای سایرین درس عبرت باشند. حتی میتوان در صورت تکرار این تخلفات اقداماتی مانند لغو پروانه کسب را نیز در دستور کار قرار داد تا اندک کسانی که نام و حیثیت بازاریان متعهد را نزد مردم لکهدار میکنند بدانند با این رویه راه به جائی نخواهند برد./ج1