جنگ روانی با هدف تضعیف اراده یک دشمن بالفعل یا بالقوه در جنگ و تقویت عزم مردم یک کشور یا متحدان آن برای دستیابی به اهداف سیاسی صورت می‌پذیرد.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران جنگ روانی اقدام سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی بوده که طی مقاطع جنگی در روابط خصومت‌گرانه کشورها با هدف تاثیرگذاري بر افکار و رفتار نیروهای سیاسی و اجتماعی انجام می‌شود.
 
جنگ روانی با هدف تضعیف اراده یک دشمن بالفعل یا بالقوه در جنگ و تقویت عزم مردم یک کشور یا متحدان آن برای دستیابی به اهداف سیاسی صورت می‌پذیرد.
 
جنگ روانی عمدتا از طریق تبلیغات و یا مبارزه ایدئولوژیک مبتنی بر استراتژی‌ها و تاکتیک‌های طراحی شده‌ای انجام می‌شود تا طراحان آن به اهداف معین خود دست پیدا کنند.

تسلیحات مورد استفاده در این جنگ رادیو، تلویزیون، فیلم، گردهمایی عمومی، تظاهرات، شعارها، پوسترها، کتابها، روزنامه‌ها، مجلات، کنفرانس‌های خبری و دیگر ابزارها برای نفوذ و تاثیرگذاری بر افکار و احساسات اهل نظر یا توده‌های مردمی است.

جنگ روانی هم‌چنین ممکن است وسیله‌ای برای گمراه کردن یا به اشتباه انداختن سیاست‌گذاران و یا فرماندهان نظامی، در سطح محدودتر و پیچیده‌تری صورت بپذیرد.

قدمت جنگ روانی، به عنوان یک تاکتیک جایگزین برای استفاده از نیروی نظامی و یا بهبود کیفیت آن در مسیر نیل به اهداف نظامی یا دیپلماتیک ، همسنگ تاریخ مکتوب انسان است.

کاربرد گسترده‌تر جنگ روانی به مثابه یک ابزار کشورداری در جهان معاصر، به‌واسطه انقلاب تکنولوژیک در عرصه ارتباط جمعی بوده که دسترسی به اذهان و تاثیرگذاری بر نگرش‌های میلیون‌ها تن از انسان‌ها را در سرزمین‌های خارجی ممکن ساخته است.

جنگ روانی در حوزه تاثیرگذاری بر توده مردم به‌دنبال برانگیختن واکنش‌های احساسی از قبیل ترس، نفرت، بیزاری یا دوستی و غالبا به صورت ایجاد تصورات کلیشه‌ای در اذهان مخاطبان است.

نخستین‌بار استفاده کاملا سازمان‌‌دهی شده از جنگ روانی مدرن، در خلال جنگ جهانی اول در هیئت عملیات عظیم تبلیغاتی متفقین به‌وقوع پیوست که در تضعیف روحیه نظامیان و غیرنظامیان قدرت‌های محور نقش به‌سزایی داشت و در جلب همدلی بسیاری از کشورهای بی‌طرف نسبت به آرمان‌های متفقین، فوق‌العاده موفقیت‌آمیز بود كه برای نمونه مي‌توان به اعلام اصول 14گانه وودرو ویلسون رئیس‌جمهوری آمریکا كه باعث ارتقا روحیه آسیب‌دیده متفقین و افزایش امید قدرت‌های مرکزی به صلحی عادلانه شد، اشاره كرد چرا كه پیروزی روانی بزرگی را برای متفقین به همراه آورد.

در جنگ جهانی دوم، طرفین درگیر برنامه‌های روانی گسترده‌ای را با نتایجی مختلف به اجرا گذاردند، به طور مثال تسلیم بی‌قید و شرط آلمان و ژاپن از سوی متفقین با تقویت اراده آن دو کشور به مقاومت و طولانی کردن جنگ، نتیجه‌ای معکوس به بار آورد.

جنگ ویتنام، نقش قاطع جنگ روانی را در یک عملیات چریکی به نمایش گذاشت که در آن،‌ هیچ‌یک از طرفین قادر به انهدام نیروی نظامی طرف دیگر نبود اما هر کدام می‌کوشیدند تا قلوب و اذهان مردم را از آن خود سازند.
باید گفت جنگ روانی از سال1945 یعنی پایان جنگ جهانی دوم تا به امروز به نحو فزآینده‌ای رقابت ایدئولوژیک به خود گرفته لذا اگر بتوان توده مردم و خواص یک جامعه را به نظام عقیدتی خاصی جذب کرد، پیروزی بزرگ و ماندگاری نصیب آن نظام سیاسی شده است.

امروزه جنگ روانی به یک عامل مهم تاثیرگذار بر تمامی حوزه‌های سیاست خارجی و فعالیت‌های دیپلماتیک قدرت‌های بزرگ، همچون مذاکرات خلع سلاح مبدل شده اما باید گفت در جنگ نظامی زمانی که اولین تیر شلیک شود همه متوجه آن می‌شوند اما در جنگ روانی ممکن است تا آخرین تیر شلیک شود و هیچ کس متوجه آن نشود.
 
انتهاي پيام/
برچسب ها: جنگ ، روانی ، سیاست
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار