تا جواني مي گويند الهي پيرشي. گويي نمي دانند پيري در اين ديار چه دردسرهايي دارد. پير که مي شوي ديگر گويا کهنه شده باشي و کسي سراغي از تو نمي گيرد. شايد بي انصافي باشد که موهايت سفيد باشند و دلت جوان اما به تو بگويند پير مرد يا پير زن. رنج کشيده باشي، درس خوانده باشي، درد کشيده باشي و در نهايت با کوله باري از تجربه تو را رها کنند، درد پيري نمي آيد بلکه درد را برايت مي آورند.

 به گزارش باشگاه خبرنگاران خوزستان، بازنشستگي و سالمندي مرحله خاصي از زندگي انسان است. آرامش و آسودگی خیال در سالهایی که دیگر توان و رمقی برای انسان نمانده، شاید تنها خواسته میلیونها قشر بازنشسته ای باشد که آن را طلب می کنند. اقشاری که به حق؛ دین خود را در سالها به جامعه ادا کرده اند و امروز برای دیدن نتیجه عمل خود چشم به یاری مسئولان دوخته اند.
 
انتظار زیادی نیست اگر یک بازنشسته بخواهد بعد از سالها زحمتی که برای جامعه ای کشیده و خون دلی که برای ساختن آن خورده، روزهای بازنشستگی اش را به چشم یک «ماشین بازنشسته» و اسقاطی نگاهش نکنند.
 
کارمندان پس از بازنشستگی، به حمایتهای بسیاری نیازمند هستند تا از ایجاد افسردگی، سرخوردگی و احساس بیهودگی در آنها جلوگیری شود. در این میان، وظیفه کانونهای بازنشستگی برای پیش بینی تمهیدات لازم در این زمینه و به ویژه ایجاد برنامه های فرهنگی و تفریحی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
 
در ايران سن بازنشستگي معمولا بين 50 تا 65 سال است. با توجه به اينکه اميد زندگي در مناطق شهري کشور حدود 69 تا 70 سال است برآورد شده و با عنايت به افزايش در خور توجه جمعيت، مي توان گفت در کشور ما نيز جمعيت نسبتا در خور ملاحظهاي در وضعيت بازنشستگي و سالمندي به سرمي برند، که در آينده نيز با ضريب بيشتري شمار آنها افزايش خواهد يافت.

ايران کشوري جوان است به طوري که بيش از نيمي از جمعيتش را افراد زير 30 سال تشکيل داده اند. همين موضوع موجب شده سياستگذاران کشور عمده توجه خود را معطوف به رفع نيازهاي قشر جوان جامعه کنند. اين در حالي است که جامعه جوان امروزي در دو سه دهه آينده به سن بازنشستگي مي رسد و اين موضوعي نيست که بتوان براحتي از کنار آن گذشت.
 مدت 12 سال است بازنشسته شده است. قبلا در يکي از ادرات دولتي مشغول فعاليت بوده و بعدا نيز به يک کارخانه در خرمشهر نظارت داشته است. خانواده آنها چهار عضو دارد. در روابط خانوادگي آنها با خويشاوندان بعد از بازنشستگي کاملا تغيير ايجاد شده و به نظر خود وی از بين رفته است. بعد از بازنشستگي احساس دلتنگي از دوستان و همکاراني که با آنها صميمي بوده را دارد. خرج او نيز بعد از بازنشستگي بيشتر از قبل شده است.

  
کاهش منزلت اجتماعي و احترام در نزد خانواده و خويشاوندان و همکاران فرد بازنشسته نيز از ديگر دغدغه هاي اين قشر است. بازنشسته در زمان اشتغال به لحاظ دارا بودن موقعيت شغلي از منزلت اجتماعي خاصي نزد همکاران، خانواده و خويشاوندان برخوردار است. و اين منزلت به او هويت اجتماعي خاصي نيز مي بخشد. در اثر بازنشستگي چنين پايگاهي فرو مي ريزد و وي از لحاظ هويت اجتماعي خود نيز دچار دگرگوني و يا حتي بحران مي شود. چنانچه چشم انداز روشني براي جايگزيني پايگاه اجتماعي خود و دستيابي به هويتي در خود پيش رو نداشته باشد ممکن است به مشکلات اجتماعي و رواني گوناگون دچار شوند.

بر اساس بررسي هاي انجام شده، درصد نسبتا درخور توجهي از بازنشستگان اظهار داشتند که احترام آنها نزد خانواده، خويشاوندان و همکاران سابق خود کمتر شده است. اگرچه تعدادي نيز معتقد بودند که در احترام خانواده و خويشاوندان آنها نسبت به آنها تغييري ايجاد نشده است./س

 
برچسب ها: ورود ، دنیا ، یکنواخت
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.