به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران فارس هویت منظومه ای از متغیرهایی است که شاکله «بودن» یک فرد را تشکیل میدهد. هویت در معنای عام اشاره به نوعی چیستی درونی و بیرونی دارد. همین معنا قابل تسری به مفهوم هویت مسلمانی نیز میباشد به این معنی که یک مسلمان باید چارچوبهایی را برای «مسلمان بودن» تعریف نماید و در آن قالب به دفاع از هویتش بپردازد.
دفاع در برابر هر هویت خود خواسته ای یک ضرورت منطقی است. هویت مسلمانی نیز در زمره هویتهای خود خواسته است که در اصل نه ارث بردنی است و نه اجباری بلکه فرایندی تحقیقی است. از این رو دفاع و اشاعه فرهنگ مسلمانی اهمیت ویژه ای پیدا میکند.
این طرح موضوع به مثابه یک اصل در فرهنگ اسلامی به شمار میآید. یعنی چه در دوران معاصر و چه در عصر پیامبر خاتم مفهوم هویت مسلمانی قابلیت تحقیق و بررسی عمیق دارد. نمونه های تاریخی فراوانی نیز در صدر اسلام وجود دارد که نشان میدهد در دوران سختی که اسلام تحت فشار کفار و دشمنان پیامبر بود، مسلمانان واقعی حاضر نشدند که این هویت خود خواسته را به حاشیه برانند و یا آن را معامله کنند و احیانا به فراموشی بسپارند. داستان افرادی چون سمیه و یاسر از این قبیل است که حتی برای حفظ وجود و هویت مسلمانی شان از مرز شهادت نیز عبور کردند. سایر حوادث صدر اسلام از قبیل جنگهای با کفار و سالهای محاصره اقتصادی گوشههایی از زندگی افرادی است که پذیرفتند دل و جانشان را در گرو دین خدا و پیامبر او قرار دهند و ضمن این پذیرش به دفاع از آن نیز پرداختند. نه خستگی پذیر بودند و نه یأسی به خود راه دادند.
امروز نیز در دنیای معاصری که با هویتهای چندگانه مواجه هستیم، حفظ هویت مسلمانی پیچیدگیهای خاصی دارد. از این رو حفظ و اشاعه این بخش از هویت دینی، ارزش مضاعفی پیدا میکند. اگر در روزگار صدر اسلام مواجهه و تقابل، صورتی چهره به چهره داشت امروز دیگر نمیتوانیم این شکل از رویارویی را پیدا کنیم. روابط انسانی محصول چندین هویت همزمان است. به همین سبب متغیرهای هویت مسلمانی نیز افزایش پیدا میکند. قدسی زدایی از امور دینی و زیر سوال بردن چارچوبهای متافیزیکی و همین طور چالشهای تمدن تکنینکی غرب با شرق و البته محور قرار گرفتن انسان در مدار هستی عوامل مهم خشکاندن ریشه های هویت مسلمانی است. اما اگر یک مسلمان بخواهد در همان مسیر پیامبر خاتم و یاران نستوه و مجاهدش حرکت کند اگر چه باید روشهای جدیدی را برای حفظ هویتش در نظر داشته باشد اما اصالت هدفش همان است که قطعاً امری خدشه ناپذیر است.
امروزه که به دلایل متعدد نام اسلام در عالم پر آوازه شده است و ارزشهایش از مرزهای جغرافیایی کشورهای اسلامی گذشته است باید زمینه ای فراهم شود تا هویت مسلمانی بیشتر شناخته شود و نمونههایش برجسته تر شود. این موضوع در دو محدوده قابل بررسی است. محدوده اول به مرزهای داخلی کشورهای مسلمان بازمی گردد. محدوده ای که مسلمان بودن امری پذیرفته شده تلقی میشود و دیگر تقابلی با این بخش از هویت وجود ندارد. مساله چالشی در زمینه هویت مسلمانی در این محدوده به این باز میگردد که بنیانهای هویتی هر روز رو به سستی میروند و از این هویت جز نام مسلمانی چیزی باقی نمیماند. این موضوع سابقه های تاریخی فراوانی دارد که بیشترشان ناشی از نفوذ فرهنگ غرب است. تجربه اندلس در تاریخ اسلام از همین دست است که سبب نابودی هویت مسلمین در آن مقطع شد. از بین رفتن خود باوری میان جوانان، سست شدن چارچوبهای خانواده، فاصله گرفتن از فرهنگهای بومی و اسلامی و جدا ماندن از احکام دینی در این زمره قرار دارند. در محدوده دوم که خارج از مرزهای کشورهای اسلامی است مسلمان بودن اگرچه حق فردی محسوب میشود اما مورد تایید و قابل پذیرش رسمی نیست. به همین جهت حفظ هویت مسلمانی کمی پیچیده تر است و موانع متعددی برای حضور یک مسلمان در اجتماع وجود دارد. زندگی یک مسلمان در چنین فضایی در معرض آداب و ارزشهای مسلط دیگر قرار میگیرد که بعضا موجب چالش میشود و زمینه یک بحران هویتی را فراهم میکند. در این مواقع فرد مسلمان یا هم نوا میشود و یا اینکه مقاومت میکند.
آن چه به عنوان نقطه مشترک در هر کدام از این دو محدوده وجود دارد به موضوع رسالت فردی در برابر امواج مقابله با هویت مسلمانی باز میگردد. رسالت دینی فرد مسلمان در هیچ زمان و مکانی تعطیل پذیر نیست. نمیتوان عافیت طلبانه به حفظ هویت مسلمانی پرداخت چرا که این یک تناقض آشکار است. چرا که به دلیل خود خواسته بودن این هویت ضرورت دفاع از آن اثبات میشود. در واقع یک مسلمان باید خود را موظف به پرداختن بهایی کند که به آن واسطه هویتش محفوظ بماند در غیر این صورت از مسلمانی جز نامی برایش باقی نخواهد ماند. این رسالت فردی در جهت حفظ هویت، گونهها و گستردگی فراوان دارد اما مهم این است که فرد مسلمان با تاسی به پیامبرش که یک اسطوره اخلاق و انسان کامل بوده است و همین طور با الگو گیری از یاران خستگی ناپذیر ایشان خود را در این مسیر قرار دهد و ضمن رعایت چارچوبهای اخلاقی و انسانی و با به کارگیری منطق و استدلال و همین طور ایمان و توکل به خدا با موانع پیش رو به چالش بپردازد و هویتش را از گزند بحرانها مصون بدارد.
برای مثال اگر فردی در جامعه ای حضور دارد که به هر شکل ارزشهای دینی در حاشیه قرار دارد و یا در خانواده ای که دین جایگاه چندانی ندارد و حتی همسایگانی که گرفتار خرافات هستند و نسبت به این زمینهها آگاهی کافی ندارند و یا دوستانی که دغدغههای حفظ دین را در خود نمیبینند، مواجه با موقعیتی میشود که رسالت دینیاش آغاز میشود. این رسالت دو مرحله دارد. مرحله اول خود سازی و حفظ هویت است. یعنی فرد باید استدلالهای عقلی و حتی شهودی برای حقانیت مسیر دینی خود اقامه سازد و خود را دارای شناسنامه مسلمانی بداند و نسبت به هویت مسلمانیاش که اتفاقاً هیچ اجباری هم در پذیرش آن نداشته افتخار کند. مرحله دوم دیگر سازی و اصلاح تصورات باطل در جامعه ای است که در آن قرار گرفته است. نمونه های عینی فراوانی در این زمینه وجود دارد. برای مثال مسلمانان مهاجری که چند نسل پیش وارد اروپا شدند امروز فرزندانی متفاوت از خود دارد. فرزندانی که حاضر نیستند احکام دینی را کنار گذارند و مبتلا بهترین چالش یعنی حجاب را تعطیل کنند و خود را در معرض تغییرات فرهنگی قرار دهند. محرومیتهای دائم یا مقطعی از تحصیل را میپذیرند اما حاضر به مصالحه نیستند. همین رسالتهای فردی مسلمانان در چند دهه گذشته بوده است که امروز حجاب و یا شیوع غذای حلال در قلب اروپا متداول شده است. در حقیقت نمیتوان مسلمان بودن را در حدود تعاریف شخصی و محافظه کارانه جای داد بلکه باید آن را کامل کرد و به همگان نشان داد.
طبعاً باید توجه داشت که مرزهای کرامت انسانی و اخلاق دینی از مهمترین ابزارها برای قدم نهادن در این مسیر است. بهکارگیری خشونت، بد خلقی و رفتارهای زننده نه تنها جلوه ای از تبلیغ و اشاعه هویت مسلمانی ندارد بلکه مهمترین عامل ضد هویتی است. این همان مسیری است که رمزش را خداوند به پیامبر نشان داد که : وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک؛ و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پیرامون تو پراکنده مىشدند.
بنابراین پرداختن بهای مسلمانی خود شرایطی دارد که اگر در رسالتهای فردی مد نظر قرار نگیرد، قطعاً بهای سنگینتری را بر اسلام تحمیل خواهد کرد. نکته دیگر نیز مربوط به نصرتهای الهی است که اگر مسلمانی همواره خود را مسئول بداند و این مسئولیت زمینه ساز وظایفی شود که بهایی را برای دین خدا بپردازد، قطعاً مورد تایید الهی قرار میگیرد./س