پايگاه خبري وار ايز كرايم در مقاله اي به قلم استفن لندمن به تحليل سياست هاي خصمانه اسرائيل و آمريكا در قبال ايران و برنامه هسته اي تهران پرداخته است.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران ، در اين مقاله آمده است، سناريوي غربي ها-هر چند با پيشنهاد مذاكرات مستقيم آمريكا با ايران- با رويكرد "افزایش تنش های ضد ایرانی" همچنان به قوت سابق خود ادامه دارد. 
 
اکنون در سي و چهارمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران هستيم. عمر حكومت سرکوبگر پهلوی با تولد انقلاب رسما به پایان رسید. پهلوي، مرد واشنگتن در تهران محسوب مي شد و آمريکا شکست بزرگي را متحمل شد. 
 
در اواخر حكومت شاه معدوم، كار گروهي از واشنگتن طرح جايگزيني وي را ارائه دادند. این رويكرد سياسي، بخشی از یک طرح بزرگتر بود. طرح واشنگتن، فرايند بالکانیزه كردن منطقه، تقسيم كشورها به قلمروهاي كوچك تر از طريق محور قومی و مذهبی بود. هدف از اجراي آن،ایجاد يك قوس(محور) بحران از آسیای مرکزی تا روسیه شوروی اعلام شده است.
 
در سال 1978،اين طرح رتبه "فوري" را در بين ديگر طرح هاي واشنگتن داشت. در آن زمان،شاه ايران براي عقد يك قرارداد فروش 25 ساله نفتی با بریتیش پترولیوم (BP) انگلستان به توافق نهايي نرسيد.دليل شكست مذاكرات درخواست طمعكارانه بريتيش پتروليوم از سهم منابع نفتي استخراجي ايران اعلام شد. مقامات شرکت مذكور نيز،تضمین خرید نفت از ايران را متعاقبا انكار كردند.
 
در نتيجه، شاه معدوم به دنبال خریداران جدید از اروپا برآمد. شاه معدوم برای ایجاد یک زیرساخت انرژی مدرن در ايران بسيار اميدوار بود. طرح پهلوي به نوعي خارج شدن از فشار دلارهای نفتی واشنگتن و افزایش سرمایه گذاری های خارجی تلقي مي گشت. در نتيجه، واشنگتن احساس خطر كرد. 
 
بدين ترتيب بی ثباتی در ايران و نارضاتي از حاكم آغاز گرديد. اعتصابات، و تلاش برای سرنگوني رژيم شاه در ايران جرقه خورد. رهبری آيت الله خمینی(ره) نيز وارد مرحله جديدي در سياست ايران شد. در ژانویه سال 1979، همه چیز به سر آمد. شاه از ايران فرار کرد و امام خمینی (ره) به ايران بازگشت. او حمایت قریب به اتفاق مردم همه مردم را با خود داشت.
 
قامات واشنگتن بر اين تصور بودند كه مي توانند وي را كنترل و سياست هايشان را ديكته كنند. محاسبه آنها كاملا اشتباه از آب درآمد. حاکمیت ایران مجددا برقرار شد.(بر خلاف سياست هاي آمريكا و منافع واشنگتن)
 
از اين زمان به بعد تنش هاي في مابين گسترش يافت كه با گذشت چندين دهه،همچنان پا برجاست. سالهاست كه برنامه " تغییر نظام ايران " مد نظر غرب مي باشد. واشنگتن در پي رهبری دست نشانده به جای دولت مستقل فعلي آنهم صرفا در راستاي منافع ملي منطقه اي واشنگتن مي باشد. 
 
کنترل نفت و گاز ایران از آرزوهاي ديرينه آمريكا و متحدانش مي باشد. آمريكا در پي سلطه بلامنازع منطقه ای بر منابع-انسان ها و افكار عمومي مي باشد.آمريكا منطقه غني خاورميانه را،بدون حضور چين روسيه و ديگر رقباي جهاني خود مي خواهد.
 
اسرائیل و واشنگتن شرکای اصلي در اين منطقه مي باشند. نقطه مشترك آنها جاه طلبی آنها مي باشد. سالهاست كه بر اين امر(تحقق سلطه جهاني) اصرار دارند. رسانه هاي دروغ پرداز كه در اختيار آنها مي باشند،با آنها در اين مسير هميشه هم صدا بوده اند. 
 
برنامه هسته ای صلح آمیز ایران در اين سالها تنها يك پوشش سياسي برای تغییر نظام ايران بوده است چرا كه خود غرب به ماهيت صلح آميز بودن فعاليت هاي هسته اي ايران كاملا واقف است. 
 
موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن (WINEP) با ديدگاه سياسي جناح راستي، از طرفداران اسرائیل مي باشد. از اهداف و خواسته هاي مهم اين موسسه،سرنگوني دولت ايران مي باشد.
 
مایکل سینگ مدیر عامل اين موسسه مطالعاتي مي باشد.وي از سال 2005 تا 2008،وي مدير ارشد امور خاورميانه در شورای امنیت ملی دولت بوش بود. او  پيشتر مدعي بود، جو بایدن، معاون رئیس جمهور اوباما،خواهان گفتگوهای مستقیم با ایران است.البته بايدن در چهل و نهمين کنفرانس امنیتی مونیخ كه اوایل فوریه برگزار شد،موضع آمريكا را در اين مورد نشان داد. 
 
در سخنان بايدن روح امپراليستي آمريكا كاملا ملموس بود. او اولویت منافع مهم استراتژیک آمريكا را ترسيم مي كرد. سخنان او جنگ دائمی عليه بشریت را جلوه مي كرد. 
 
او برنامه هسته ای ایران را "تهدیدی برای امنیت ملی ایالات متحده ناميد." اومدعي شد: واشنگتن از هيچ تلاشي در ممانعت از دستیابی ايران به تسلیحات هسته ای فرو گذار نخواهد كرد". 
 
حتي سازمان هاي اطلاعاتي آمريكا هم موفق به ارائه مدركي دال بر انحراف برنامه هاي هسته اي ايران نشده اند.مقامات واشنگتن و اسرائیل اين موضوع را به خوبي مي دانند. باز با اين حال بنا به منافع خود، ايران را مورد هدف اتهامات واهي قرار مي دهند.
 
 
تهران در چندين مذاكره با گروه 1+5  و با حسن نيت،شركت كرده است. واشنگتن در آنها اشكال تراشي كرده است. اسرائیل در پشت صحنه اين مذاكرات حركت مي كند. حل و فصل عادلانه مسئله هسته اي ايران،غیر ممکن است. ایران شریک مذاکره مشروعي(پايبند به قوانين منصف) ندارد. 
 
هر رئيس جمهوري در مورد ايران بهتان و بد جلوه سازي كرده است. آنها خود از ايجاد روابط حسنه جلوگيري مي كردند. 
 
سینگ مي گويد: "مقاومت" ، "اصل بنیادين نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است."
 
چندين دهه، ایران به دنبال عادی سازی روابط خود با غرب-اعتماد دوجانبه-قدم برداشته است. جواب غرب در اين خصوص انكار و خيانت بوده است. تحریم هاي بی قانون اعمال شده عليه مردم ايران،بازگوكننده رفتار سياسي غرب است.
 
تهدید به جنگ و حمله نيز بخشي از دستور كار آنها قرار گرفته است. خطوط قرمز، ضرب العجل ها، جدول زمانی، براندازی، ترورهاي هدفمند و ديگر اقدامات اخلال گرانه،جواب غرب به رفتار حسنه ايران در اين سالها بوده است. 
 
ایران براي غرب تعريفي جز "نگراني" نداشته است. طرفداران سینگ افزایش فشار ایالات متحده عليه ايران را خواهان مي باشند. او خواستار حمایت متحدان کلیدی واشنگتن در اجراي اين طرح ضد ايراني مي باشد. وي حركت بدون انقطاع واشنگتن را مي خواهد. اگر راه های دیگر با شکست مواجه شوند، وي "اقدام نظامی" را مناسب ترين گزينه مي داند. وي هميشه چنين ادعا مي كرد كه: اگر مسائل بنا به خواسته و اعتماد آمريكا محقق نشود،جنگ اجتناب ناپذير خواهد بود.
 
در تاریخ ششم فوریه،روزنامه تايمز با عنوان "ایالات متحده افزایش فشار جنگ اقتصادی بر تهران"،موضع گيري رسانه هاي غربي را نيز مشخص ساخت.
 
مسئله مذاكره هسته ای واشنگتن ماه ها بر سر ميز مذاكرات قرار داشت. اين ژست سياسي،به كل از ابتدا رد شده بود(از سوي آمريكا).
 
خواسته آمريكا اين است كه ايران تمام برنامه هاي قانوني هسته اي خود را كنار بگذارد،چرا كه واشنگتن چنين مصلحت مي داند. مفاد ان پي تي در معرض خطر نیستند چرا كه ايران طبق ان پي تي عمل كرده است. 
 
واشنگتن به هر حال بر خواسته خود،به همراه اسرائيل،اصرار دارد. کشورهای متحد غربی نيز در اين مسير قرار دارند. ايران حق دارد بنا بر قوانين بين المللي هر گونه خواسته غير مشروع و خلاف معاهدات بين الملي را رد كند. 
 
روزنامه تايمز در گزارش خود،تهران را برای سیاست های خصمانه آمریکا / اسرائیل مقصر شناخته است. تحريف واقعيت ها، شيوه مرسوم روزنامه تايمز مي باشد. اطلاعات غلط مدیریت شده در راستاي تامين منافع غرب، سياست رسانه هاي غربي مي باشد. 
 
نتانیاهو بدترین نخست وزیر اسرائیل از زمان شكل گيري اين رژيم مي باشد. وي ناشايست ترين گزينه ممكن براي سياست اين رژيم محسوب مي شود. نتانياهو به ارزش های دموکراتیک اعتنايي ندارد. او ارزش هاي صلح را نيز ناديده مي گيرد. رفتار او در قبال ایران كاملا خصمانه بوده است. تهدید به جنگ ابزار تبليغاتي و دستور كار هميشگي اش مي باشد. تندروهاي واشنگتن و اسرائیل اين سياست را پيش گرفته اند.
  
اولي هينونن معاون سابق مدیر کل امنيت آژانس بین المللی انرژی اتمی و طرفدار غرب ، مدعي است :" ایران خرید مواد ویژه براي ساخت سانتریفیوژها را از چند سال پیش آغاز كرده است." حتي انجام این کار براساس قوانين سازمان انرژي اتمي کاملا قانونی است. کشورهای دیگر نيز همين كار را انجام مي دهند. تنها ايران مورد انتقاد قرار گرفته است.!؟ 
هينونن به عمد تهران را مورد هدف قرار داده است. او از تحریم ها عليه ايران حمايت مي كند. او مذاکرات آژانس بین المللی انرژی اتمی با ايران را "بن بست" مي داند. 
 
هیچ کشوری مانند ايران تاكنون با بازرسان سازمان اتمي همكاري تنگاتنگي نداشته است. واقعيت اين است كه واشنگتن و اسرائیل تحمل پيشرفت بومي هیچ كشوري را ندارند. 
 
در تاریخ پنجم فوریه ، کاخ سفید اعلام داشت: اوباما در پایان ماه مارس از اسرائیل ديدن خواهد كرد. در 28 ژانویه، او و نتانیاهو با يكديگر در اين مورد صحبت کردند.
 
اوباما تا تشكيل كامل دولت آینده اسرائیل منتظر خواهد ماند. به احتمال قوي تا اواسط ماه مارس بدنه دولت اسرائيل نيز مشخص خواهد شد. تامی وتور، سخنگوی شورای امنیت ملی نتانياهو مي گويد: 
 
"آغاز دوره دوم رياست جمهوري اوباما و تشکیل دولت جدید اسرائیل در واقع يك فرصت مغتنم براي تاکید مجدد بر روابط عمیق و پایدار میان ایالات متحده و اسرائیل و بحث در مورد مسائل و نگرانی های متقابل اين دو دولت، از جمله ایران و سوریه تلقي مي گردد.
  
یک مقام ارشد اسرائیلی مي گويد: "هیچ برنامه مشخصي از سوي آمریکا برای از سرگیری روند صلح و یا در اختيار گرفتن ابتکار دیپلماتیکي در منطقه خاورميانه هنوز ارائه نشده است."
 
مایکل اورن، سفیر ایالات متحده اسرائیل نيز معتقد است: 
"پیام روشن سفر اوباما به کل منطقه، تاكيد بر روابط به اصطلاح خوب ایالات متحده و اسرائیل و تلاش دو دولت در منطقه خواهد بود. اوباما در 4 سال اول رياست جمهوري خود از اسرائيل ديداري نداشته است. گمانه زني ها بيشتر اهداف امپراليستي با اولويت افزایش ردپای جهانی واشنگتن در تعاملات امروزي جهان، مد نظر قرار گرفته است. سوریه و ايران اولويت اول اوباما در خاورميانه مي باشند. استراتژی جنگ،سياست بدون وقفه واشنگتن،بوده و هنوز هم ادامه دارد."


برچسب ها: ایران ، آمریکا ، اسرائیل ، هدف ، سیاست
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار