به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، اصفهانیها بار دیگر آمادهاند تا بصیرت مردمانی سختکوش و انقلابی را در دیار گنبدهای فیروزهای به نمایش بگذارند، خیابانهای اصفهان بار دیگر سبز و سفید و سرخ، رنگ انقلاب گرفته است و شیر زنان و قهرمان مردان اصفهانی برای فریاد زدن باورهای انقلابی شان رسیدن ساعت حضور در راهپیمایی را لحظه شماری میکنند.
صدا، صدای فروریختن تنورههای دیو است، صدای خردشدن استخوانهای استبداد در باور پوسیده اربابان خیالی شرق و غرب است، کم کم یخها آب میشوند و قطرهها به هم میپیوندند، هر قطره دیگری را در آغوش میکشد، رگههای آب راه میافتد، جویهای کوچک به جریان در میآید، باریکههای آب همدیگر را پیدا میکنند روان میشوند، سرعت میگیرند و به راه میافتند.
این باور پاک اعتقاد یک ایرانی است قطرههایی که در آخر سیلی خواهند شد تا خاک را بار دگر از لوث پلیدیها پاک سازند.
نگاهها با هم برخورد میکند لبها به خنده باز میشود و بار دیگر تداوم حرکتی، تکرار حماسه را رقم میزند مردمانی سرشار از یقین و عشق دیگر بار، آزادگی خود را با سرانگشت هایشان مهر تایید میزنند.
فضای شهر گنبدهای فیروزهای بار دیگر غرق در طنین شعار الله اکبر و«مرگ بر سه ابلیس، آمریکا، اسرائیل، انگلیس» میشود.
اگر چه هوا سرد است، اما اصفهانیها آمدهاند تا ثابت کنند، انقلاب دچار فراموشی و سالخوردگی نمیشود.
حضور مردم با بصیرت و ولایتمدار اصفهان با پرچمهای انقلابی در حالی که آدمکهای آمریکا و نمادهای پهپاد را حمل میکنند و کودکانی که با عکس شهیدان آمدهاند، نشان از پیوند ناگسستنی مردم شهر ایثار و حماسه با انقلاب، امام امت، رهبری معظم و آرمانهای اسلامی دارد.
آن سو خواب دیو آشفته شده است، عمو سام به کابوس دیدن افتاده و روباه پیر از سایه خودش میهراسد، گرگ صهیونیسم آخرین استخوانهای اربابش را لیس میزند! آن سوتر ترس بر اردوگاه شب مستولی شده است این سو اما خورشید، شعاع مهربان نورش را به صورت مردمانی میپاشد که امروز به وعده گاه خواهند آمد.
*مگر می شود به وعده گاه نیایند؟
اینها بر سر عهد خود راسخ و استوارند و هیچ تردیدی و تزویری اندک سستی در اراده استوارشان رقم نخواهد زد اینجا سرزمین سربداران است، موطن مردمان آزادهای که هرگز زیر یوغ طاغوتها نرفتند، اینجا زادگاه میرزا کوچک خان است، اسطورهای از تبار سبز جنگل، هنوز صدای سم اسب رئیس علی دلواری بیدارگر غیرت جاوید مردان جنوب در گوش دشتستان است.
هنوز خون ستارخان و باقرخان در رگهای آذریهایمان موج میزند و صدای شیخ محمد خیابانی در طنین کاشی مسجد میپیچد هنوز سیاستبازان بی دین شرق و غرب از سایه مدرس میترسند.
و اینجا اصفهان است شهر شهیدان جاویدان، شهر اولیاالله و مفاخر علم و صنعت، دیار 23 هزار شهید مظلوم، شهر شهید بهشتی و 4 هزار روحانی گلگون کفن، دیار خرازی و همت و کاظمیها.
اینجا ایران است فلات غیرت آریایی قلب تپنده مکتب شیعه و نبض توفنده بیداری اسلامی.
*مگر میشود مردم نیایند؟
هنوز دردانه احمدی روشن پرواز پدرش را باور ندارد، هنوز تابوت شهیدان بر موج دستها، توفان انقلاب را تا ابدیت خروشان میسازد و هنوز پهپادهای کفر و نفاق زمینگیر جاذبه ایمانند، مگر میشود مردم نیایند؟
مگر میشود مردم نیایند؟
تکرار حماسه حضور در پای مکعبهای سفید اعتماد و اقتدار دچار فراموشی نمیشود و جاوید زاد بوم ایثار بار دیگر غرق در شور انقلاب و شعور بیداری اسلامی میشود بصیرت مردم ما به خواب زمستانی نخواهد رفت و مهر شرف بر پیشانی دلیر مردان و شیر زنانش خواهد زد.
به گواهی مشتهای گره کرده مردم اصفهان و طنین صدای «ای رهبر آزاده، آمادهایم آماده» مردم آمدهاند تا ما میتوانیم را ثابت کنند، زن و مرد و پیر و جوان فریاد میزدند: «ما ذوالفقار حیدریم، فدائیان رهبریم» ...
پایمردی و ایثار مردمان دلیر و سربلندمان، عطر یاد امام(ره) و بیعت با ولایت را بار دیگر از موجهای آبی خزر تا نیلگون همیشه فارس در یاد و باور نستوه ایرانیان پراکنده خواهد کرد این بار دیگر شیپورهای شایعه ساز به چه تزویری پناه خواهد برد؟ تا موج موج، صفوف اراده و ایثار مردم را به اندازه درک حقیرشان تقلیل دهند؟
مردم اصفهان بار دیگر حماسهای پرشورتر از 12 اسفند سال پیش رقم میزنند، آنجا که بار دیگر میلیونها انگشت اشاره جوهری را در چشمان خیره بدخواهان حسود فرو کردند.
کم کم شهر دارد از خروش و ولوله مردم به وجد میآید، مردمی که به گواهی مشتهای گره کرده و طنین صدای «ای رهبر آزاده، آمادهایم آماده» مردم آمدهاند تا ما میتوانیم را ثابت کنند، زن و مرد و پیر و جوان فریاد میزنند: «ما ذوالفقار حیدریم، فدائیان رهبریم».
همه برخاستهاند و چه آرام و صبور قطرهها موج شدند/ موجها رود شدند / رودها دل به دریا سپردند/ مردمان دل به دریا زدهاند /مردمانی که پر از عشق حضورند/ لحظهها در دل شب شمردهاند /تا که خورشید فروزان برسد /بشتابند به میعاد غرور/ دل پر از شوق حضور/ مهر تایید به اسلام و ولایت زدهاند.
وعدهمان نزدیک است
عشق در یک قدمی است
همه برخاستهاند
کمر دشمن از این وحدت ما میشکند