به گزارش
خبرنگار دفاعي - امنيتي باشگاه خبرنگاران، 19 بهمن سال 57 تاریخی فراموش نشدني در تاريخ حماسههاي قهرمانان نيروي هوايي است، روزي كه دلاور مردان ارتش اسلام در نيروي هوايي از ستم و بند طاغوت رسته و پيوستگي رسمي خود را به امام خميني(ره) و نهضت اسلاميشان به طور صريح، علني و در كمال شجاعت ابراز و به نمايش گذاشتند.
باشگاه خبرنگاران طي سه گزارش بيانات مقام معظم رهبري را در جمع فرماندهان و پرسنل نيروي هوايي بازخواني كرد. در دو گزارش قبلي بيانات فرماندهي معظم كل قول طي سالهاي 68، 69، 70، 71 ، 75 و 77، 78، 79، 82 ، 83 بازخواني شد.
مشروح دو گزارش اول باشگاه خبرنگاران را بخوانيد:
برای دولت آمریکا، استقلال يك ملت مثل يك دشنام ميماند نيروى هوايى از جهت رزم و وسايل رزمي هيچ كم و كسر ندارد/هزاران ساعت پرواز افتخارآميز در پرونده نيروى هوايى ثبت است
طي اين گزارش بازخواني فرامين رهبري معظم انقلاب را در جمع فرماندهان و پرسنل نيروي هوايي ارتش در سالهاي 84، 86، 87، 88، 89 و 90 ميخوانيد.
* جوانان نيروى هوايى چه همافران، چه افسران و چه درجه داران، آن روز يك كار عاشورايى كردندمقام معظم رهبری در
18 بهمن 84 در دیدار پرسنل نیروی هوایی میفرمایند: خاطرهى نوزده بهمن يك خاطرهى افتخاربرانگيز است. جوانان نيروى هوايى چه همافران، چه افسران و چه درجهداران آن روز يك كار عاشورايى كردند، (شما جوانهاى عزيزى كه در اين جلسه هستيد، وزن و اهميت آن كار را در آن دورانِ تعيين كننده و عجيب، شايد نتوانيد درست حدس بزنيد.) و اين كار عاشورايى نه فقط آن روز، بلكه در طول دوران بيست وهفت ساله، به يك نقطهى اثرگذار و شعاع آفرين تبديل شد.
فرماندهی معظم کل قوا با اشاره به اینکه نيروى هوايى در طول اين سالها در صفوف مقدم همهى كارهاى افتخارآميزى كه از نيروهاى مسلح انتظار مىرفت، قرار گرفت، ميافزايند: در دوران دفاع مقدس، نيروى هوايى در بخش آفند و پدافند كارهاى درخشانى كرد. من نمىدانم آيا شما جوانان عزيز از تاريخچهى فعاليتهاى نيرو در اين دوران پُرماجرا مطلع هستيد يا نه، اما همين قدر بدانيد كه
برترين مجاهدتهايى كه در يك دفاع مقدس ممكن است براى يك نظامى پيش بيايد، در نيروى هوايى پيش آمد و دلاوران نيروى هوايى از عهدهى آن برآمدند. بايد اين مسائل دقيق، امانتدارانه و به دور از مبالغه احتياج به مبالغه نيست؛ واقعيات آن قدر شگفتانگيز و آن قدر با عظمت است كه هر چشمِ دل و هر بصيرتى را به خود متوجه مىكند ، در اختيار نسل جوان گذاشته شود.
در عرصهى سازندگى هم اولين بخش از ارتش كه جهاد خودكفايى را به معناى حقيقى كلمه در خود ايجاد كرد، نيروى هوايى بود. بنده از نزديك در جريان فعاليتهاى جهاد خودكفايى در نيروى هوايى و در ساير سازمانهاى ارتش بودم، كه كارهاى باارزشى را انجام دادهاند. ميل به استقلال، ميل به اين كه ارتشىِ ايرانى و مسلمان بتواند سر خود را بالا بگيرد و به نيروى ذاتى خود افتخار كند، اول در اين نيرو بود كه سر كشيد و به كارهاى بزرگ و با ارزشى منتهى شد و گرههايى را باز كرد.
* نيروى هوايى بسيار مهم است؛ به يك معنا تعيين كننده است. امروز بخش پدافند شما جزو مؤثرترين بخشهاى همهى دستگاههاى نظامى كشور براى دفاع از عزت، استقلال و سربلندى ملت ايران استمعظم له در ادامه این دیدار بيان ميكنند: امروز شما كاركنان نيروى هوايى نظاميانى كه در اين بخش مهم مشغول فعاليتيد، جايگاه خودتان را درست بشناسيد. نيروى هوايى بسيار مهم است؛ به يك معنا تعيين كننده است. امروز بخش پدافند شما جزو مؤثرترين بخشهاى همهى دستگاههاى نظامى كشور براى دفاع از عزت، استقلال و سربلندى ملت ايران است، كه جز با همت و اراده و اعتماد به نفس و توكل شما به خدا و كار خستگى ناپذيرتان، اين قلههاى بلند را نمىشود فتح كرد.
يك روز نيروى هوايى با آن كار بزرگ خود در بيست و دو بهمن، تحول را در مجموعهى كشور به وجود آورد. شايد آن جوانهايى كه آن روز آمدند، نمىدانستند كه چه كار مهمى انجام مىدهند، يك ايمان، يك عشق آنها را به ميدان كشانده بود اما كار آنها بشدت در كل حركت انقلاب تأثيرگذار بود. بنابراين، هر بخشى از بخشهاى نيروهاى مسلح و بيرون از نيروهاى مسلح، مىتوانند در مواقع خاصى بشدت اثرگذار باشند. به خود اعتماد كنيد، از نيروى درونى و ذاتى خود استفاده كنيد و بدانيد كه شما مىتوانيد بخش خودتان را با اراده و ابتكار و نوآورى و فعاليت خودتان، در سطح بالا، وسيلهى عزت ملت خودتان قرار بدهيد؛ مىشود؛ تا حالا هم امتحان كردهايم و شده است. كارِ سازماندهى شده، منظم، با اعتماد به خود، و با حفظ آن انضباط دقيق و ظريف نظامى، و با اخلاص، و با توكل به خدا؛ در همهى قسمتهاى شما يك چنين كارى با اين روح و با اين جوهر و حقيقت، مىتواند تأثيرات بزرگى را بگذارد.
رهبر معظم انقلاب عنوان میکنند: ما امروز در راه عزت، در راه استقلال، در راه استفاده از استعدادهاى طبيعى و انسانى خودمان حركت مىكنيم و پيش رفتهايم و دنيا هم تا حدود زيادى به اين اعتراف كرده و آن را قبول كرده است؛ چارهيى ندارد؛ اما ما بايد اين راه را ادامه بدهيم. هيچ ملتى با تنبلى و تن آسايى نخواهد توانست به عزت برسد. رسيدن به استقلال، رسيدن به عزت ملى، رسيدن به كرامت انسانى، براى يك ملت هزينه دارد، كه بايد اين هزينه را متحمل شد و بايد تلاش كرد؛ بايد به عاقبت كار، اميدوارانه و واقعبينانه نگاه كرد، كه يك نگاه واقعبينانه، اميد به انسان خواهد بخشيد. اين دشمن است كه مىخواهد شما را مأيوس كند. هر بخشى از بخشهاى كشور وظيفهيى دارند؛ نيروهاى مسلح، ارتش جمهورى اسلامى، نيروى هوايى، وظايف ويژهى خودشان را دارند؛ بايد اين وظايف را با دقت و با پيگيرى و اهتمام انجام دهند.
* دربارهى توانايى فنى و علمى ملت ايران، دستگاه سلطه و استكبار چه جنجال و سراسيمگى از خود نشان مىدهد، اين هياهويى كه بر سر مسألهى هستهيى راه انداختهاند، از روى سراسيمگى است.ایشان با بیان اینکه مسايلى امروز در دنيا مطرح است كه براى ما حايز اهميت است. مىبينيد دربارهى توانايى فنى و علمى ملت ايران، دستگاه سلطه و استكبار چه جنجال و سراسيمگى از خود نشان مىدهد. اين هياهويى كه بر سر مسألهى هستهيى راه انداختهاند، از روى سراسيمگى است؛ دستپاچهاند. دستگاه سلطه نمى خواهد؛ نمىپسندد كه غير از محدودهى خودشان، قدرت فناورى و قدرت علمى، آن هم به صورت مستقل و ناوابسته، در اختيار ملتها قرار بگيرد. حالا كه مىبينند يك ملت بدون تكيه به آنها توانسته است يك فناورى فاخرِ علمى را به دست بياورد، ناراحتند. به دروغ، رئيس جمهور امريكا و ديگران، مرتب از سلاح اتمى اسم مىآورند؛ اين براى توجيه موضع خشمگينانهى خودشان هست؛ والّا مىدانند كه در اين جا مسأله، مسألهى سلاح اتمى نيست؛ مسألهى استقلال يك ملت است. آنها مجامع جهانى را هم زير نفوذ خودشان مىگيرند و مجامع جهانى، يكى پس از ديگرى، آبروى خودشان را بر اثر نفوذ آنها از دست مىدهند.
آنها مىخواهند ملت ايران اين فناورى را نداشته باشد؛ يعنى وابسته و عقب باشد، تا فاصلهى بين ملتهاى سلطهگر و ديگر ملتها هرگز كم نشود. معلوم است كه اين حرف، براى ملت ايران قابل شنيدن نيست؛ قابل تحمل نيست. اين ملت را با دورانى كه سفير امريكا و سفير انگليس در تهران با محمدرضا شاه مىنشستند و مىگفتند و او ناگزير بود عمل كند و عمل مى كرد، نمىشود مقايسه كنند؛ آن دوران، گذشت.
* اگر مسؤولانى بر سر كار باشند كه نتوانند اقتدار ملى و عزت اين ملت را نشان بدهند، نمايندهى اين ملت نيستندایشان میفرمایند: امروز اين ملت، وسط ميدان آمده است؛ امروز مسؤولان ملت، مظهر ارادهى مردم و مظهر خواست اين ملتند و بايد مظهر اقتدار اين ملت هم باشند. اگر مسؤولانى بر سر كار باشند كه نتوانند اقتدار ملى و عزت اين ملت را نشان بدهند، نمايندهى اين ملت نيستند.
فرماندهی معظم کل قوا در ادامه بیان میکنند: مسألهى مهمتر، مسألهى رسواكنندهى تمدن غربى در زمينهى آزادى بيان است. اين حركت زشت اهانت به نبى مكرم اسلام (صلّى اللَّه عليه وآله)، از همه مهمتر است. اين قضيه، ليبرال دمكراسى يى كه غرب، پرچم آن را سرِ دست گرفته است و به آن افتخار مىكند، رسوا میكند. آزادى بيان كه آنها دم از آن مىزنند به آنها اجازه نمىدهد كه در باب افسانهى كشتار يهوديان معروف به هلوكاست كسى ترديد بكند. در آن قضيه، جاى آزادى بيان نيست! در كشورهاى اروپايى، افراد زيادى از دانشمند و محقق و مورخ و مطبوعاتى و غيره از ترس جرأت نمىكنند ترديدى را كه نسبت به اين قضيه در دلشان هست، ابراز كنند. بعضىها هم معتقدند قضيه از اصل دروغ است، اما جرأت نمىكنند بگويند؛ چون ديده اند هر كس بگويد، مجازات خواهد شد؛ زندان مىاندازند، تعقيب مىكنند، از حقوق محرومش مىكنند؛ اما اهانت به مقدسات يك ميليارد و نيم مسلمان آن هم بى دليل، بدون اين كه دعوايى در بين باشد؛ بدون اين كه اين طرف اهانتى به آنها كرده باشد مجاز است و مشمول آزادى بيان! مسأله بر سر آن مطبوعات يا كاريكاتوريستى نيست كه صهيونيستها پولى به او دادهاند كه كاريكاتورى بكشد، با اهداف پليدى كه صهيونيستها دارند و او هم كشيده، بلكه مسأله بر سر زمامداران اروپايى است كه از اين كار دفاع مىكنند و پشت سر اين عملِ پست و سخيف قرار مىگيرند و به عنوان آزادى بيان، آن را مجاز مىشمرند! من حدس مىزنم كه اصل قضيه، توطئهى عميق صهيونيستى است. مسأله، مسألهى رو در رو قرار دادن مسلمانان و مسيحيان است؛ چون براى صهيونيستها اين مسأله، بسيار حايز اهميت و لازم است كه جامعهى عظيم اسلامى را در سرتاسر عالم در مقابل مسيحىها و مسيحىها را در مقابل مسلمانها قرار بدهند.
* ملت ما ثمرات عظيم انقلاب خودش را در دنياى اسلام، يكى يكى مى بيند؛ به چشم، ميوه دهى اين نهال را مى بيند، كه بعد از اين، بيشتر هم خواهد شدمقام معظم رهبری عنوان ميكنند: امروز امريكا يك چهرهى بشدت زشت و منفور است؛ و نفرت از امريكا مخصوص ملت ما نيست، امروز امريكا در دلها و در عواطف و در ارادهى مردم اين منطقه صددرصد شكست خورده است؛ هر چند حالا هارت و هورتى بكنند، جنجالى راه بيندازند؛ اما وقتى پاى عمل به ميان بيايد و نوبت حضور ملتها برسد، آن وقت معلوم خواهد شد كه امريكا در اين جا چه كاره است. اينها دچار تناقض هم هستند؛ از طرفى مىگويند دمكراسى، از طرفى هر دمكراسى يى به وجود بيايد، به ضرر آنهاست؛ لذا با دمكراسىها و با نتايج آن مخالفت مىكنند و هر جا بتوانند، دست مىبرند؛ هر جا هم نتوانند، از دور سمپاشى مىكنند.
ملت ايران با قدرت و خونسردى تمام، اين منظرهى شگفتآور را نگاه مىكند. ملت ما ثمرات عظيم انقلاب خودش را در دنياى اسلام، يكى يكى مىبيند؛ به چشم، ميوهدهى اين نهال را مىبيند، كه بعد از اين، بيشتر هم خواهد شد. ملت ايران راه خود را با قدرت پيش رفته است و به فضل الهى، به حول و قوهى الهى، بعد از اين هم با قدرت پيش خواهد رفت؛ و ما يكى پس از ديگرى، ارتفاعات و قلل عزت و افتخار را فتح خواهيم كرد؛ نه با جنگ و خونريزى، بلكه با صبر و استقامت و ارادهى محكم و تدبير لازم؛ همچنان كه تا امروز پيش رفتهايم و قلههاى زيادى را فتح كردهايم.
ملت، وحدت خودش را بايد حفظ كند؛ ايمان خودش را بايد حفظ كند؛ عزم راسخ خودش را بايد حفظ كند، كه مىكند. در راهپيمايى بيست ودو بهمن، ملت ايران به توفيق الهى، بار ديگر نشان خواهند داد كه چه مىگويند و چه مىخواهند و عزم راسخ آنها متوجه به چيست. همهى دنيا، چشمهايشان را باز كنند و بيست ودو بهمنِ امسال را هم مثل سالهاى قبل تماشا كنند.
* درس حادثه 19 بهمن برای ملت ایران در همهی دورانها یک درس زنده استرهبر معظم انقلاب در ديدار جمعى از پرسنل و فرماندهان نيروى هوائى ارتش در
19 بهمن 86 میفرمایند: بازخوانى حوادث تاريخى اساساً به اين منظور است كه درسهاى آن و عبرتهاى آن براى نسلهاى بعد باقى بماند، درس اين حادثه براى ملت ايران در همهى دورانها يك درس زنده است. اقدام شجاعانه، قدرتمندانه، با اتكاء به نفس و برخاستهى از يك عقلانيت صحيح و برخاستهى از يك ايمان شورانگيز. اگر ايمان هم نبود، نميتوانست اين حركت اتفاق بيفتد. و مجموعهى انقلاب ما از آغاز تا انجام، مظهر يك چنين حقيقتى است: يك فكر درست و هوشمندانه، همراه با ايمان شورانگيز، همراه با شجاعت و اقدام و نهراسيدن از آنچه كه در اين راه پيش خواهد آمد. اين عناصر اصلى است كه يك ملت را بالا ميكشد؛ فقدان اينهاست كه يك ملت را تحقير ميكند.
حضرت آیتالله خامنهای میافزایند: ملت ايران در دوران طاغوت روزگار سختى را گذراند. اين ملت با همهى پيشينههاى عزتمند تاريخى، به وسيلهى بيگانگان تحقير ميشد. ارتش تحقير ميشد، ملت تحقير ميشد، مسئولان كشور در همهى ردهها تا بالاترين رده تحقير ميشدند، نخبگان جامعه تحقير ميشدند؛ به وسيلهى آن عناصرى كه خود را فراتر از اين حرفها ميدانستند و به چشم يك مزرعهاى كه بايد اينجا را درو كنند و لگدمال كنند و بچرند و ببرند، به ايران نگاه ميكردند. ملت ايران در مقابل اين ايستاد.
* انقلاب اسلامى عزت را جايگزين تحقيرى كرد كه بيگانگان بر اين ملت روا ميداشتندانقلاب اسلامى عزت را جايگزين تحقيرى كرد كه بيگانگان بر اين ملت روا ميداشتند؛ استقلال را جايگزين آن وابستگى تلخ و ذلت بار ميكرد؛ ايستادگى و اقتدار را جايگزين آن تسليم محض در مقابل بيگانگان كرد. آن روز، مسئولين كشور بزرگِ ما در مقابل بيگانگان، در ردههاى مختلف و در اساسىترين مسائل كشور تسليم بودند؛ يعنى در هر مسئلهاى كه اراده بيگانگان يك دوره انگليس، در دورهى چند ده سالهى بعد هم امريكا به آن تعلق ميگرفت، در داخل تحقق پذير بود؛ تا آنجائى كه به دست مسئولان اين كشور بود. و ملت مجبور بود تحمل كند؛ تسليمپذيرى مطلق. انقلاب اين حالت تسليمپذيرى را به حالت اقتدار و ايستادگى تبديل كرد؛ آن وابستگى را به استقلال تبديل كرد؛ آن حقارت را به عزت تبديل كرد؛ آن حكومت مطلقهى موروثىِ غيرمنطقىِ بى مبنا (سلطنت) را به حكومت مردم و مردم سالارى تبديل كرد. انقلاب بكل پايههاى ويرانگر انسانى را كه ارزشهاى انسانى را ويران ميكرد و در داخل كشور به وسيلهى رژيم طاغوت در طول سالهاى متمادى بنا گذاشته شده بود، ويران كرد؛ پايههاى جديدى ساخت كه هويت جديدى براى كشور به وجود آورد.
معظم له در ادامه این دیدار با بیان اینکه ارتش هم هويت جديدى پيدا كرد، امروز ارتش هويتش با هويت ارتشِ دوران طاغوت بكلى متفاوت است، بیان میکنند: امروز شما حافظ منافع مردميد؛ آن روز ارتش موظف بود كه حافظ منافع سلطنت و رژيم طاغوت و عناصر وابسته و پليدِ حاكم بر اين كشور باشد. امروز شما در مقابل دشمن احساس عزت ميكنيد؛ خودتان ميسازيد، خودتان فرا ميگيريد، خودتان تحقيق و پژوهش ميكنيد؛ آن روز مجبور بوديد هرچه آنها ميدهند، چشم بسته قبول كنيد. اينهاست كه يك ملت را وقتى وارد اين جاده شد، به اوج ترقى و عظمت ميرساند. لذا ملت ايران راه پيشرفت را پيدا كرد و حركت كرد. هزينههايش را هم پرداختيم؛ اين ملت در راه آرمانها ميدانست و ميداند كه بايد هزينه بپردازد؛ بدون پرداختن هزينه نميشود به اوج رفت. اين هزينه را پرداختيم، اما به توفيق الهى پيش رفتيم.
* امروز ملت ايران عزيز است؛ الهام بخش است؛ نظام جمهورى اسلامى يك نظام مقتدر شناخته شده استامروز ملت ايران عزيز است؛ الهام بخش است؛ نظام جمهورى اسلامى يك نظام مقتدر شناخته شده است و كشورهاى گوناگون، قدرتهاى مختلف منطقهاى و فرامنطقهاى در مقابل عظمت ملت ايران ناچار به اعتراف هستند و عظمت اين ملت را اعتراف ميكنند. در همهى زمينهها ملت ايران توانائى خود را، قدرت خود را نشان داد. قدر اين را بايد دانست.
و شما جوانان عزيزى كه در نيروى هوائى جمهورى اسلامى به خدمت مشغول هستيد، همين عناصر را در تداوم كارتان بايستى مورد ملاحظه قرار بدهيد و همينها را دنبال كنيد. نيروى هوائى بايد رشد كند، بايد پيشرفت كند، بايد همين اقتدار و عزتى را كه به دست آورده است، مضاعف كند. در دوران دفاع مقدس نيروى هوائى خوب آزمايشى داد؛ بعد از دوران دفاع مقدس هم كارهاى بزرگى در اين نيرو انجام گرفته است. اين راه را بايد ادامه بدهيد؛ راه تكامل هرگز متوقف شدنى نيست و اين بسته به همت شما جوانان در ردههاى مختلف در نيروى هوائى است. آينده مال شماست؛ كشور متعلق به شماست؛ ارتش و نيروى هوائى متعلق به شما كاركنان ارتش جمهورى اسلامى و نيروى هوائى است؛ و شما پيشرفتتان پيشرفت ملت است، پيشرفت كشور است. خودتان را نيرومند كنيد؛ اين نيرومندى فقط هم به ابزار مادى نيست؛ نيروى ايمان، نيروى اراده و عزم راسخ و تصميم بر پيشرفت؛ اين را در خودتان تقويت كنيد؛ روزبه روز پيش برويد.
* روز 22 بهمن و راهپيمائى 22 بهمن مظهر اقتدار ملى استمقام معظم رهبری در ادامه میفرمایند: روز 22 بهمن و راهپيمائى 22 بهمن مظهر اقتدار ملى است؛ مظهر اقتدار ملت ايران است؛ مظهر حضور مردمى و اراده و عزم ملى ملت ايران است كه مرد و زن و پير و جوان، در همهى شرائط به خيابانها مىآيند و خودشان را در سرتاسر كشور در مقابل چشم بينندگان قرار ميدهند؛ اين خيلى باعظمت است.
* انتخابات يكى از عرصههاى بسيار حساس و تعيين كننده استفرماندهی معظم کل قوا انتخابات را یکی از عرصههای بسیار حساس و تعیین کننده میدانند و میافزایند: آنچه مربوط به مسائل كشور است، مهمترين مسئله، مسئلهى انتخابات است. انتخابات يكى از آن عرصههاى بسيار حساس و تعيين كننده است. اگر هر دورهاى از اين دورههاى انتخابات را شما ملاحظه كنيد، تحليل كنيد، خواهيد ديد در هر كدام از انتخاباتهاى ما چه انتخابات مجلس، چه انتخابات رياست جمهورى و بعضى انتخاباتهاى ديگر در هر برههاى سعى گردانندگان تبليغات خصمانهى استكبار جهانى بر اين بوده است كه حضور مردم را كمرنگ كنند؛ انگيزهى مردم را كم كنند؛ همت آنها را، اميد آنها را نسبت به انتخابات از بين ببرند يا كمرنگ كنند.
البته به توفيق الهى نتوانستهاند. اين نشاندهندهى اهميت انتخابات است. آن كسانى كه دم از دمكراسى و مردم سالارى و حقوق مردم و نظامهاى مردمى ميزنند و با اين بهانه كشورگشائى ميكنند، كشتار ميكنند، فاجعه آفرينى ميكنند، آنها در مقابل مردم سالارى ملت ايران درماندهاند. اين براى آنها يك مشكل حل ناشدنى است. نميدانند چه بكنند با اين حادثه، چه بگويند. از رژيم كودتائى حمايت ميكنند، از رژيمهاى موروثى حمايت ميكنند، از كشورهائى كه هيچوقت در آنها آراء مردم مرجع نبوده است براى تشكيل حكومت، پشتيبانى ميكنند، آن وقت در مقابل ملت ايران كه اينجور آزادانه وارد ميدان ميشود و قانونگذار را، مجرى را و مسئوليتهاى اساسى را انتخاب ميكند، چه ميتوانند بگويند؟ در مقابل چشم مردم دنيا چه كار ميتوانند بكنند؟ ناچارند يا بگويند آزادى نيست يا بگويند مردم شركت نكردند، يا اگر بتوانند انتخابات را تعطيل كنند؛ كمااينكه در يك برههاى همت آنها به وسيلهى بعضى از عناصر فريب خورده اين بود كه انتخابات را بكلى تعطيل كنند، كه اصلاً انتخابات انجام نگيرد؛ ولى به فضل خدا نتوانستند اين كار را بكنند؛ اما همتشان اين بود. اين اهميت انتخابات را نشان ميدهد.
* آنچه در انتخابات بسيار مهم است، حضور عمومى مردم است؛ همه بايد در انتخابات شركت كنندآنچه در انتخابات بسيار مهم است، حضور عمومى مردم است؛ همه بايد در انتخابات شركت كنند؛ اين يك وظيفهى ملى است؛ اين چيزى نيست كه با بودن دولت دولتهاى مختلف، روى كار بودن جريانهاى مختلف، جناحهاى مختلف، تغيير بپذيرد. انتخابات يك فريضه است؛ همه بايد شركت كنند؛ همه بايد خود را موظف بدانند براى اينكه در انتخابات شركت كنند. بهانه جوئى نبايد بشود. بعضى از حرفها بهانهجوئى است. گاهى بهانهجوئى حقيقى است، گاهى بهانهجوئى براى اين است كه مردم دلسرد بشوند. انتخابات در كشور ما در مقايسهى با انتخاباتهائى كه ما مىبينيم در دنيا دارد انجام ميگيرد و خبرش را داريم، جزو سالمترينهاست؛ انتخاباتِ خوبى است.
* قدرتهاى بزرگ كه هدفشان جز قهر و سيطرهى بر ملتها نيست، حاضر نيستند بفهمند كه وقتى يك ملت بيدار شد، وقتى يك ملت ارزش عزم و اراده ى خودش را فهميد، وقتى يك ملت دانست كه اگر بخواهد و تصميم بگيرد و عمل بكند، هيچ قدرتى در مقابل او نميتواند بايستدفرماندهی معظم کل قوا در ديدار فرماندهان و كاركنان نيروى هوائى ارتش در
19 بهمن 87 و به مناسبت روز نیروی هوایی میفرمایند: قضيهى 19 بهمن از اين جمله نبود؛ از جملهى حوادثى بود كه از دل ايمان و اخلاص و عزم راسخ جوشيد. در آن شرائط، درست است كه تا پيروزى قطعى انقلاب چند روزى بيشتر نبود، اما هيچكس نميتوانست پيش بينى كند كه 19 بهمن، يك 22 بهمنى هم در پى خواهد داشت. پيش بينى قطعى نميشد كرد؛ كار خطرناكى بود. عزم راسخ آن جوانان كه جوانهائى بودند شبيه شما، اين بود كه آمدند ايمان خودشان، عزم خودشان، پيوستگى خودشان با ملت و درك و تشخيص صحيح خودشان از عمق حادثهاى را كه داشت اتفاق مىافتاد، با عمل خودشان نشان دادند. البته خطرناك هم بود، اما اقدام كردند و 19 بهمن ماندگار شد.
حضرت آیتالله خامنهای بیان میکنند: مهم اين است كه يك انسان، يك مجموعه، ارزيابى و فهم درستى از تحولاتى كه پيرامون او انجام ميگيرد، داشته باشد. از حركتى كه به خيلى از چشمها نمىآيد، بينايان و افراد بصير آن را ميفهمند كه در حال انجام گرفتن است؛ اين خيلى مهم است. تحولى كه در انقلاب اسلامى واقع شد، از اين قبيل بود. بعضى آن را نفهميدند؛ تشخيص ندادند. بعضى آن را با يك حركت كور كه اشباه و نظائرش در خيلى از نقاط دنيا اتفاق ميافتد، اشتباه گرفتند؛ آن جورى با آن رفتار كردند. بعضى كاسههاى طمع خودشان را درآوردند تا از اين حادثه، به نفع شخصىِ خود استفادهاى بكنند. اينها همه ناشى از كوتهبينى بود. انقلاب در درجهى اول تحولى در جامعهى ايرانى بود و در درجه ى بعد، در مجموعهى امت اسلامى و سپس، در معادلات كلان جهان سياست. و جغرافياى قدرت را در دنيا بخصوص در برخى از مناطق دنيا بكلى عوض و جابه جا كرد. يك چنين حادثهى عظيمى بود. امروز اين عظمت دارد نشانههاى خودش را نشان ميدهد.
ایشان در ادامه با بیان اینکه قدرتهاى بزرگ كه هدفشان جز قهر و سيطرهى بر ملتها نيست، حاضر نيستند بفهمند كه وقتى يك ملت بيدار شد، وقتى يك ملت ارزش عزم و اراده ى خودش را فهميد، وقتى يك ملت دانست كه اگر بخواهد و تصميم بگيرد و عمل بكند، هيچ قدرتى در مقابل او نميتواند بايستد، میافزایند: با يك چنين ملتى ديگر نميشود درافتاد. ممكن است هزينههائى را بر اين ملت تحميل كنند؛ اما تسلط بر آن ملت ديگر ممكن نيست؛ به بردگى كشيدن آن ملت ديگر ممكن نيست؛ تحميل كردن عقايد خود و خواست خود بر آن ملت ديگر ممكن نيست. اين را هنوز هم قدرتهاى بزرگ نميتوانند بفهمند.
فرماندهی کل قوا بیان میکنند: از دل انواع و اقسام تحريمهائى كه سالهاى متمادى است بر كشور ما تحميل كردهاند، ناگهان «ماهوارهى اميد» بيرون مىآيد و به فضا پرتاب ميشود. از دل همهى سختگيريهائى كه انجام دادند، ناگهان توانائى غنى كردن اورانيوم كه يك كار محدود و محصورى است و دربست، ملك طلقِ قدرتهاى بزرگ است و بدون اجازهى آنها هيچ جا نبايد برود در اين كشور رشد ميكند و جان ميگيرد و خودش را نشان ميدهد. اين نشان دهندهى اين است كه دشمن نتوانسته، تحريم او هم اثر ندارد، تهديد او هم اثر ندارد. چرا؟ چون اين ملت عزم راسخ خود را كه متكى به آن ايمان عميق هست، حفظ كرده است و حركت ميكند و پيش ميرود؛ و نميتوانند.
رهبر انقلاب عنوان میکنند: در حالى كه دستگاههاى تبليغاتىِ مجهزِ فوق مدرنِ متعلق به اين قدرتها، امروز شب و روز عليه نظام اسلامى و حركت اسلامى و جمهورى اسلامى دارند تبليغ ميكنند، گسترش اين فكر، حادثهى غزه را به وجود مىآورد؛ يك مجموعهى كوچك، يك سرزمين محدود، در مقابل يك دولتى كه خود را يكى از چند قدرت نظامى درجهى اولِ دنيا ميداند، مىايستد. آن دشمن همهى امكاناتش را وارد ميدان ميكند كه بتواند اين ملت را مقهور كند و نميتواند. اين حادثهى كوچكى است؟! اين چيز كمى است؟! قبل از آن، قضاياى لبنان در دو سال قبل بود، كه باز همهى امكانات را به كار بردند و حتّى آمريكائىها به رژيم صهيونيستى كمك تسليحاتى كردند. كه او خودش سازندهى بمب اتم است و صادر كنندهى تجهيزات نظامى است، باز آمريكائىها به او تجهيزات دادند براى اينكه بتواند بر يك عده جوان مؤمن و عازم كه دفاع ميكردند غلبه پيدا كند و نتوانستند؛ در جنگ سى و سه روزه. اينها كوچك است؟!
* نفوذ استعمار، نفوذ قهرآميز بود، به خاطر قدرت نظامى بود، با زور سرنيزه بود؛ دنيا عادت كرده بود يك عدهاى اين سرنيزه را داشته باشند و اكثريت دولتها و ملتهاى دنيا هم در مقابل اينها تسليم باشنداينها همان نقاطى است كه جغرافياى قدرت را در دنيا تغيير داده. شكل نظام غير عادلانهى جهانى را كه دنيا را به سلطهگر و سلطهپذير تقسيم ميكند، تغيير داده. دنيا بعد از قرن هفدهم و هجدهم ميلادى كه پديدهى استعمار به وجود آمد، عادت كرده بود كه چند تا دولت معدود و محدودى، سرنوشت كشورهاى دنيا دولتها، ملتها را با اتكاء به قدرت نظامى خودشان، نه با اتكاء به قدرت اخلاقى، در دست داشته باشند. يك وقت هست يك دولتى به خاطر قوت فكرش، به خاطر جوشش اخلاقىاش، به طور طبيعى در بين يك مجموعهاى از ملتها يا دولتها نفوذ پيدا ميكند؛ اما نفوذ استعمار اين جورى نبود. نفوذ استعمار، نفوذ قهرآميز بود، به خاطر قدرت نظامى بود، با زور سرنيزه بود. دنيا عادت كرده بود يك عدهاى اين سرنيزه را داشته باشند و اكثريت دولتها و ملتهاى دنيا هم در مقابل اينها تسليم باشند؛ آن وقت بسته به زرنگى خودشان، از ميان اين تسليم شده ها، يك عدهاى نان و نواى بهترى داشته باشند؛ يك عدهاى نه، حتّى همان نان و نوا را هم نداشته باشند. مثل غلامان و بردگان يك ارباب كه بعضى حالا يك لقمه اى، نواله اى هم گيرشان مىآيد؛ بعضى نه، برده هم هستند و گرسنگى هم ميكشند.
اين عادت با انقلاب اسلامى از سر دنيا رفت. معلوم شد نخير، قدرتهاى سلطه گر دنيا حرفشان حرف آخر نيست. حرف آخر را ملتها ميزنند؛ عزم ملتها و ايمان ملتهاست كه حرف آخر را ميزند. اين را ملت ايران ياد داد. البته انقلاب در دنيا قبل از انقلاب اسلامى هم به وجود آمده است، ليكن هيچ انقلابى در طول تاريخ انقلابها شما نگاه كنيد؛ از انقلاب كبير فرانسه و قبل از او و بعد از او نتوانسته اصول خودش را در طول دهههاى متوالى حفظ كند؛ آنچنانى كه انقلاب اسلامى ايران اين اصول را حفظ كرده است و در خط مستقيم خودش حركت كرده؛ تسليم اين و آن نشده؛ راه خودش را مستقيم به سمت جلو رفته.
نسخهى آينده همين است؛ همهى ملت ايران اين را ميدانند و بايد بدانند و شما بايد بدانيد و ميدانيد. راه پيروزى نهائى و كامل ملت ايران اين است كه اين خط مستقيم، خط ايمان؛ ايمان به خدا، ايمان به خود، ايمان به قدرت ملى، اعتماد به نفس ملى و راه حركت و مجاهدت در همهى اشكالش؛ مجاهدت علمى، مجاهدت عملى و آنجائى كه لازم است، مجاهدت نظامى و ايمان و جهاد را از دست ندهند.
اين كه ملت ما در هر 22 بهمن با شور، با هيجان، با عزم راسخ، توى خيابانها مىآيند و در اين راهپيمائى عظيم شركت ميكنند و خودشان را نشان ميدهند، يك حركت نمادين از ايستادگى و استقامت ملت بر سر همين آرمانهاست. ملت، نشان ميدهد كه ما هستيم. لذا شما مىبينيد در طول اين سى سال، 22 بهمن در زير برف و سرماى شديد و بر روى زمينهاى يخ بسته، در زير آفتاب سوزانِ در مناطقى كه هوا گرم بوده است انجام شده و مردم داخل اين ميدان راهپيمائيها، آمدند و حضور خودشان را حفظ كردند؛ نگذاشتند 22 بهمن آن جلا و رونق خودش را از دست بدهد. امسال هم به توفيق الهى همين جور خواهد بود. ملت ايران باز هم مىآيند، توى صحنه خودشان را نشان ميدهند. و اين دشمن را به معناى حقيقى كلمه در مقابل ملت ايران دچار احساس خسران ميكند؛ هم حضور در راهپيمائى اين جور است، هم حضور در صحنههاى گوناگون - اين انتخاباتهاى مختلف، آمدن مردم، حضور مردم، اين نمايشهاى عظيمِ علمى و فناورى كه خوشبختانه ملت ما پى در پى دارد اينها را نشان ميدهد؛ دائم اين تلاشِ جوانهاى ما بروز ميكند و ظهور ميكند كه بايد روز به روز هم بيشتر بشود.
* اين انقلاب، انقلابى بود براى خدا. آن روزى كه اين انقلاب آغاز شد، اين نهضت به وجود آمد، مثل نهضت احزاب نبود، مثل حركت سياسى حزبهاى دنيا نبود كه به قصد كسب قدرت باشدمقام معظم رهبری در ديدار فرمانده و پرسنل نيروى هوائى ارتش در
19 بهمن 88 میفرمایند: اين انقلاب، انقلابى بود براى خدا. آن روزى كه اين انقلاب آغاز شد، اين نهضت به وجود آمد، مثل نهضت احزاب نبود، مثل حركت سياسى حزبهاى دنيا نبود كه به قصد كسب قدرت باشد؛ حركتى بود در عين مظلوميت، براى اجراى احكام الهى، براى ايجاد جامعهى اسلامى، براى استقرار عدالت در جامعه. آن كسانى كه مجاهدت كردند تا انقلاب به پيروزى رسيد، و آن كسانى كه پاى اين انقلاب ايستادند و مجاهدت كردند تا اين ثبات و دوام را پيدا كرد، نيتهاى خالصشان بود. شهداى شما، شهداى نيروى هوائى، از اين قبيل بودند. شهداى نيروهاى مسلح، همه از اين قبيل هستند. آن كسانى كه براى خدا كار كردند، براى خدا تلاش كردند، خداوند هم به كارشان بركت داد. چيزى كه دشمن انقلاب آن را نميتواند درك كند، همين نكته است. چيزى كه دستگاههاى استكبار و صهيونيسم نميتوانند بفهمند، همين مسئله است. نميتوانند بفهمند كه استحكام اين بنا به خاطر اين است كه براى خداست، بر پايهى اخلاص بنا شده است و با مجاهدت پيش رفته است. لذا انقلاب و نظام اسلامى دلها را تسخير ميكند.
فرماندهی معظم کل قوا میافزایند:راز ماندگارى اين انقلاب، اتكاى به ايمانهاست؛ اتكاى به خداست. لذا شما مىبينيد آن روزى كه تودهى عظيم مردم در سرتاسر كشور احساس كنند كه دشمنىاى متوجه انقلاب است، احساس كنند كه دشمنىِ جدىاى وجود دارد، بدون فراخوان حركت ميكنند مىآيند. روز نهم دى شما ديديد در اين كشور چه اتفاقى افتاد و چه حادثهاى پيش آمد. دشمنان انقلاب كه هميشه سعى ميكنند راهپيمائىهاى ميليونى را بگويند چند هزار نفر آمدهاند، تحقير كنند، كوچك كنند، اعتراف كردند و گفتند در طول اين بيست سال، هيچ حركت مردمىاى به اين عظمت در ايران اتفاق نيفتاده است؛ اين را نوشتند و گفتند.
آن كسانى كه سعى در كتمان حقائق دربارهى جمهورى اسلامى دارند، اين را گفتند. علت چيست؟ علت اين است كه مردم وقتى احساس ميكنند دشمن در مقابل نظام اسلامى ايستاده است، مىآيند توى ميدان. اين حركتِ ايمانى است، اين حركتِ قلبى است؛ اين چيزى است كه انگيزهى خدائى در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست ارادهى الهى است؛ اين چيزها دست من و امثال من نيست. دلها دست خداست. ارادهها مقهور ارادهى پروردگار است. وقتى حركت خدائى شد، براى خدا شد، اخلاص در كار بود، خداى متعال اينجور دفاع ميكند. لذا ميفرمايد: «انّ اللَّه يدافع عن الّذين امنوا».(4) اين را دشمنان نظام اسلامى نميفهمند، تا امروز هم نفهميدند؛ لذا تحريم ميكنند، حرف ميزنند، روشهاى گوناگون را به كار ميگيرند، به خيال خودشان ميگردند نقطه ضعف براى جمهورى اسلامى پيدا كنند؛ گاهى اسم حقوق بشر را مىآورند، گاهى اسم دموكراسى را مىآورند؛ ترفندهائى كه امروز براى مردم دنيا حقيقتاً ترفندهاى مسخره است.
ميگويند افكار عمومى؛ اما افكار عمومى اگر اين حرفها را از آمريكا و صهيونيسم باور ميكرد، اينجور در دنيا، در كشورهاى مختلف، ملتهاى مختلف، در مواقع گوناگون، نفرت خودشان را از اين سران مستكبر نشان نميداند، كه مىبينيد نشان ميدهند. هر جا سفر ميكنند، گروهى از مردم عليهشان شعار ميدهند. پيداست كه افكار عمومى دنيا فريب ترفندهاى اينها را نخورده است.
رهبر معظم انقلاب در ادامه بیان میکنند: آنچه كه مهم است، اين است كه ملت عزيز ما اتحاد خود را حفظ كنند، وحدت كلمه را حفظ كنند. اين وحدت كلمه، خارى در چشم دشمنان است. سعيشان اين است كه وحدت كلمهى ملت را به هم بزنند. به گمان من مهمترين هدف از حوادث دوران فتنهى بعد از انتخابات اين چند ماه اين بود كه بين آحاد ملت شكاف بيندازند؛ سعيشان اين بود. ميخواستند بين آحاد مردم شكاف بيندازند، و نتوانستند. امروز معلوم شده است كه آن كسانى كه در مقابل عظمت ملت ايران، در مقابل كار بزرگ ملت ايران در انتخابات ايستادند، آنها بخشى از ملت نيستند؛ افرادى هستند يا ضد انقلاب صريح، يا كسانى كه بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود، كار ضد انقلاب را ميكنند؛ ربطى به تودهى مردم ندارند. تودهى مردم راه خود را ادامه ميدهد؛ راه خدا را، راه اسلام را، راه جمهورى اسلامى را، راه پياده كردن احكام الهى را، راه رسيدن به عزت و استقلال در پناه اسلام را. ملت حركتش اينجورى است.
حضرت آیتالله خامنهای عنوان میکنند: جمهورى اسلامى راه خودش را راه عزت در سايهى اسلام، امنيت در سايهى اسلام، عدالت در سايهى اسلام، مردمسالاى در سايهى اسلام و برخاستهى از انديشهى اسلامى ادامه خواهد داد و بدون هيچ ترديدى، بدون هيچ سستىاى پيش خواهد رفت و نسلهاى آينده قضاوت خواهند كرد. و بدانيد؛ جوانهاى امروز ما و نسلهاى بعد از اينها خواهند آمد، با تجربهى عظيم انباشتهى در دل اين ملت در مواجههى با استكبار، و راه قلهها را ادامه خواهند داد و به اين قلهها هم خواهند رسيد. ملت ايران، شايستهى رسيدن به قلههاست. ملتى كه هوشمند است، داراى ابتكار است، داراى ايمان است، وقتى اين ملت آزادى ناشى از اسلام را كه انقلاب به ما عطا كرده است، داشته باشد، اينچنين ملتى در سير خود، در حركت خود، هيچ جا متوقف نخواهد شد.
* امروز مهمترين مسئله در باب انقلاب ما، وقتى به اين سى و دو سال نگاه ميكنيم، عبارت است از ثبات و استقامتفرماندهی معظم کل قوا در ديدار فرماندهان و خلبانان نيروى هوائى ارتش در
19 بهمن 89 که به مناسبت سالروز نیروی هوایی انجام شد، میفرمایند: امروز مهمترين مسئله در باب انقلاب ما، وقتى به اين سى و دو سال نگاه ميكنيم، عبارت است از ثبات و استقامت. يعنى ما سر حرف خودمان ايستادهايم. ايستادن بر سر اصول، براى يك ملت، براى يك مجموعه، افتخار است. اصول، چيزهائى است كه بايد بر سر آن ايستاد. ارزشها را بايستى نگاهبانى كرد، پاسدارى كرد. مهمترين ارزشى هم كه براى ملت ما وجود داشت و امروز هم وجود دارد و تا آخر هم همين خواهد بود، عبارت است از اسلام. استقلال در اسلام است، آزادى در اسلام است، پيشرفت مادى در اسلام است، وحدت ملى در اسلام است، شكوفائى استعدادها در اسلام است؛ همهى اينها در اسلام مندمج و مندرج است. علت اينكه امام روى كلمهى «جمهورى اسلامى» تكيه كردند، همين است. تأكيد بر جمهورى، به خاطر اين است كه نكتهى مهم، اتكاء به مردم است.
اگر اسلام بايد در جامعه حاكميت پيدا كند، بدون ايمان عمومى امكانپذير نيست. پس حضور مردم، رأى مردم، خواست مردم، دخالت مردم، شد يك نقطهى اساسى؛ پس شد جمهورى اسلامى. اين را بايد حفظ كنيم، اين را بايد زنده نگه داريم، اين پرچم بايستى برافراشته بماند. اگر توانستيم خودمان را به عمق و ژرفاى اين كلمهى پرمغز جمهورى اسلامى هرچه بيشتر نزديك كنيم، موفقيتها روزبهروز افزايش خواهد يافت؛ و اين احتياج دارد به همت بلند، همت مضاعف و كار مضاعف، كه خوشبختانه امسال اثر همت مضاعف و كار مضاعف را انسان در دستگاههاى مختلف كشور مشاهده ميكند. اگر اين شد، ملت ايران خواهد شد الگو؛ جمهورى اسلامى خواهد شد الگو. لزومى ندارد ملتها بگويند ايران الگوى ماست گفتن مهم نيست؛ بگويند يا نگويند مهم اين است كه اين نسيم جانبخش در محيطهاى ديگر بوزد، آنها را متوجه كند و به حركت در بياورد؛ و اين كار شده است.
* يكى از چيزهائى كه قطعاً منافى با پيشرفت است، اختلاف و تفرقه است؛ تفرقهى ميان آحاد ملت، تفرقهى ميان مسئولين، تفرقهى ميان بخشهاى گوناگون نظام، تفرقهى ميان نظام و مردمرهبر معظم انقلاب در ادامه تاکید می کنند:يكى از چيزهائى كه قطعاً منافى با پيشرفت است، اختلاف و تفرقه است؛ تفرقهى ميان آحاد ملت، تفرقهى ميان مسئولين، تفرقهى ميان بخشهاى گوناگون نظام، تفرقهى ميان نظام و مردم. اين انسجام و يكپارچگىاى كه انقلاب به ما داد، بايد مثل يك ناموس مقدسى حفظ شود، از آن پاسدارى شود. يكى از مهمترين كارهائى كه در جنگ نرمِ دشمن وجود دارد - هميشه وجود داشته، امروز هم وجود دارد - اين است كه در اين اتحاد يك تزلزلى ايجاد كنند، شكاف ايجاد كنند. براى اين كار تلاش ميكنند: بين شيعه و سنى اختلافات مذهبى ايجاد كنند، بين فارس و عرب و ترك و كُرد و ديگران اختلافات قومى ايجاد كنند، اختلافات منطقهاى ايجاد كنند، اختلافات سازمانى ايجاد كنند، اختلافات حزبى ايجاد كنند.
ایشان میافزایند: به دوستان عزيزِ فرماندهان نيرو و بقيهى فرماندهان نيروهاى مسلح هم من بارها ميگويم؛ محدوديتها در بخشهاى مختلف وجود دارند، تحريم هست، محدوديتهاى مالى هست، چيزهاى گوناگونى وجود دارد، از اينها بايد عبور كنيد. بهترين و زيركترين انسانها كسانى هستند كه شرائط موجود را ميسنجند، بعد مىبينند براى عمل در شرائط كنونى چه توانائىهائى دارند و از آن توانائىها و ظرفيتها استفاده ميكنند؛ والّا انسان نگاه كند، بگويد خب، اين كه نشد، اين را كه نداريم، پس هيچى! اين نميشود. كمبودها نبايد ما را متوقف كند. كمبودها بايستى باعث شود كه ما بيشتر به خودمان مراجعه كنيم، ظرفيتهاى تازهى خودمان را كشف كنيم. مثلاً در دو دههى پيش، كى در نيروى هوائى حدس ميزد كه اين نيرو بتواند اين همه امكانات براى خودش به وجود بياورد و توليد كند؟ در بخشهاى ديگر هم همين جور. در بخشهاى فضائى ما، در بخشهاى پزشكى ما، در بخشهاى داروئى ما، در بخشهاى گوناگون علمى و فنى ما، تا دو سه دههى پيش كى حدس ميزد كه ميشود اين كارها را كرد؟ اما رفتند، جوانان ما همت كردند و شد. كارهائى شده است كه امروز دشمنان ما هم زبان به اعتراف ميگشايند. البته دشمنى ميكنند؛ اين را وسيلهاى قرار ميدهند براى سياستهاى ايرانستيزى و ايرانهراسى و اسلامهراسى و اسلامستيزى؛ ليكن اعتراف ميكنند به اينكه اينها هست.
من ميخواهم به شما بگويم؛ شما هم از اينكه كمبودهائى در بخشهائى وجود دارد، مطلقاً پا عقب نكشيد؛ برويد سراغ اينكه از ظرفيتهاى تازهاى استفاده كنيد در وجود خودتان، در استعداد خودتان، در ذهن و مغز خودتان، در توان سرپنجههاى ماهر خودتان، و آن كمبودها را از طرق ديگرى جبران كنيد؛ اين عملى است، اين شدنى است.
* يك درسى از اين حادثه فرا ميگيريم؛ آن درس، درس اقدام، ابتكار، ايستادگى، كار بهنگام و تأثير آن در حركت جامعه و كشور استمقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش در
19 بهمن 90 میفرمایند: بزرگداشت نوزده بهمن كه ما اصرار داريم هر سال اين بزرگداشت صورت بگيرد و در اين سالهاى متمادى در چنين روزى ما با عزيزان نيروى هوائى ديدار كرديم و شنيديم و گفتيم، فقط به منظور زنده نگهداشتن يك خاطره نيست ، اگرچه خود زنده نگهداشتن خاطرات گرامى و باشكوه، يك ارزش است، آنچه براى ما مهم است، دو نكتهى ديگر است: يكى درس گرفتن و عبرت گرفتن از گذشته است. وقتى ما مثلاً خاطرهى نوزدهم بهمن را مرور ميكنيم، يك درسى از اين حادثه فرا ميگيريم؛ آن درس، درس اقدام، ابتكار، ايستادگى، كار بهنگام و تأثير آن در حركت جامعه و كشور است؛ اين يك عبرت شد. درست است كه بدنهى ارتشِ دوران قبل از انقلاب، بدنهى طاغوتى نبود؛ سران طاغوتى بودند، بدنه جزو ملت بودند؛ اين چيز روشنى است، براى ما از اول روشن بود، براى مردم هم در طول سالهاى متمادى واضح و روشن شد؛ ليكن بروز اين مردمى بودن، نقشآفرينى در عرصهى حركت مردمى، يك چيز ديگر است. اين نميشد، مگر آن وقتى كه از درون ارتش يك حركتى كه برجسته باشد، چشمنواز باشد، چشمگير باشد، به وقوع بپيوندد؛ و نوزده بهمن اين كار را انجام داد.
شما امروز وقتى به حادثهى نوزده بهمن نگاه كنيد، ممكن است اهميت آن حادثه خيلى به چشم نيايد؛ ولى ما كه آن روز بوديم، بنده كه آن روز خودم ناظر اين جريان بودم و در مدرسهى علوى در جمع برادران نيروى هوائى حضور پيدا كردم و حركت شجاعانهى آنها را ديدم، احساس من و احساس افرادى از قبيل من كه آن اوضاع را ديدند، احساس ديگرى است. حادثهى نوزده بهمن يك خطشكنىِ بزرگ بود، يك كار عظيم بود. افسر، درجهدار و همافر بيايند، علناً و با صراحت با انقلاب همآوائى كنند و نگاه كنند تو چشم نگهبانان رژيم طاغوت و به آنها «نه» بگويند؛ اين خيلى كار بزرگى بود. اين اقدام اثر خودش را بخشيد. يك اقدام بجا و بهنگام كارى كرد كه احساسات خفته و بدون تظاهر، آن كار را نميتوانست انجام بدهد. در همهى عرصهها و زمينهها، اقدام و ابتكار، يك چنين اثرى دارد. آن روز ميدان و عرصه، آن ميدان بود؛ در دوران جنگ، عرصه، عرصهى ديگرى بود؛ امروز عرصه، عرصهى ديگرى است. در هر برههاى، در هر ميدان و عرصهاى، حضور بهنگام، كار بهنگام، اقدام بموقع، ميتواند چنان اثر بزرگى را داشته باشد. اين يك.
دوم: ما از اين حادثه درس بگيريم براى آينده؛ در گذشته متوقف نشويم. يكى از آفات اجتماعات و مجموعهها و ملتها و گروهها، متوقف ماندن در افتخارات گذشته است. هى افتخارات گذشته را به ياد خودمان بياوريم، به آنها بباليم، اما متناسب با آنها، در زمان حاضر، در حال، حركتى انجام ندهيم. البته امروز نيروى هوائى و ارتش ما با آن روز قابل مقايسه نيست؛ زمين تا آسمان تفاوت پيدا كرده است. كارهاى بزرگى انجام گرفته، كارهاى ماندگارى انجام گرفته - در اين شكى نيست - ليكن به آينده نگاه كنيد. آينده، آيندهى مهمى است؛ آيندهى خطيرى است. يك كشور اگر بخواهد عزت خود را، هويت خود را، منافع خود را، امنيت خود را به دست بياورد، احتياج دارد به ابتكار، به كار. با نشستن، با خوابيدن، با غفلت از اطراف، نميشود به اهداف عالى دست پيدا كرد. اينكه مىبينيد جامعهى اسلامى و كشورهاى اسلامى چند صد سال - دويست سال، سيصد سال - دچار عقبماندگى شدند، كه امروز چوب آن عقبماندگى را همهى ما داريم ميخوريم، اين به خاطر غفلتها بود. در اينجا، در منطقهى غربى ما، در مناطق ديگر اسلامى، كبكبهى ظاهرى حكومتها بود، اما حركتِ متناسب با زمان و آينده نبود. ديگران علم آموختند، تجربه آموختند، فناورى آموختند، حركت خودشان را براى فتح دنيا آغاز كردند؛ ما در شبكهى صيد آنها قرار گرفتيم، همه چيزمان را از دست داديم. منظورم از «ما» فقط ايران نيست؛ ايران، كشورهاى منطقه، كشورهاى شمال آفريقا، كشورهاى شرقى ما؛ همهى منطقهى اسلامى دچار غفلت شديم. اين غافل شدن، به دبدبه و كبكبهى ظاهرى دلخوش كردن، به فكر حركت كردن نبودن، به فكر ساختن آينده نبودن، اينجور ضررهائى را دارد.
ايشان در ادامه اين ديدار ميافزايند:البته وقتى ملتها بيدار شدند، اين بيدارى به دنبال خودش، به طور خودكار تحركاتى را مىآورد؛ منتها سرعت و بُطئ دارد. اين حركتها ميتواند حركتهاى سريع و كارآمد و خوبى باشد كه از متوسط سرعت دنيا پيشى بگيرد، ميتواند حركتهاى بطيئى باشد كه باز به ديگران نرسيم؛ چون ديگران هم كه بيكار نيستند. ما داريم كار ميكنيم، تلاش ميكنيم، همت ميكنيم، ميسازيم. مگر ديگران اين كار را نميكنند؟ ديگران هم در جبههى مقابل ما دارند همت ميكنند، ميسازند، تلاش ميكنند. ما بايد كارى كنيم كه سرجمع تلاشهاى ما شتابى به ما بدهد كه از شتاب جبههى مقابلمان بيشتر باشد؛ آن وقت ميتوانيم به آينده اميدوار باشيم.
اين توصيهى هميشگى من است به همهى جوانان اين كشور، و امروز به شما عزيزان نيروى هوائى و به همهى ارتش و به همهى نيروهاى مسلح. هم در سازماندهى، هم در ساخت ابزار و تجهيزات و قطعات، هم در آموزش، هم در تربيت اخلاقى و تقويت آن عامل اصلى معنوى بايد تلاش را مضاعف كنيد. همه بايد تلاش را مضاعف كنند؛ دولت، مسئولين، بخشهاى مختلف كشور، از جمله نيروهاى مسلح كه يك بدنهى عظيمى از اندامهاى مؤثر كشور را تشكيل ميدهند. اين تلاشها بايستى تلاشهاى هدفدار و پرمغز و پرمايهاى باشد.
حركت نظام اسلامى و جمهورى اسلامى و انقلابى كه اين حركت را به وجود آورد، به سمت يك هويت حقيقىِ ماندگارِ مستحكمِ قابل دوام و دفاع در مقابل تهاجمهاست؛ هويت اسلامى، اتكاء به خداى متعال، احساس عزت از مسلمان بودن، تكيهى بر ظرفيتها و نيروهائى كه خداى متعال به ما بخشيده است - چه نيروهاى شخصى يكيك ما، چه نيروهاى عظيم جمعىِ ملى، چه نيروهاى انسانى و چه نيروهاى طبيعى ما - و فراخوانى دنيا به سمت ارزشهاى معنوى.
حضرت آيتالله خامنهاي بيان ميكنند: پيام انقلاب اسلامى، پيام رهائى از اين حركت بدبختىزا و فلاكتآور است. توجه به معنويت، توجه به اخلاق الهى، در عين حال پرداختن به نيازهاى بشرى؛ همان چيزى كه در اسلام هست؛ حد متوسط. نه افراط كليساهاى كاتوليكى و ارتدوكسى و سختگيرىهاى غلط، نه ولنگارىهائى كه نقطهى مقابل آن در جوامع غربى بر اثر حركت مادىشان به وجود آمد؛ هيچكدام از اينها درست نيست؛ هر دو غلط است. خط اسلام، خط ميانه است؛ خط عدالت است. عدالت يك معناى فراگير و شاملى دارد. در همهى زمينهها عدالت - يعنى هر چيز را به جاى خود نهادن - بايد مد نظر باشد؛ خط متوسط انسانى؛ «و كذلك جعلناكم امّة وسطا لتكونوا شهداء على النّاس».(1)
امروز ملت ايران جزو پيشروان اين حركت است. جامعهسازى ميكنيم، نظامسازى ميكنيم، حركت عمومى و مردمى داريم. سى و سه سال از انقلاب ميگذرد. در هيچ جاى دنيا جشنِ يادبود و سالگرد انقلاب، اينجور مردمى نيست. اين تنها انقلاب ماست كه در هر بيست و دوى بهمنى، جشن را مردم ميگيرند. در سرتاسر كشور ميليونها انسان به خيابانها مىآيند، تظاهرات ميكنند، شعار ميدهند؛ اين در هيچ انقلابى وجود نداشته. انقلابهاى بزرگى بوده؛ بعضى از اينها را ما در زمان خودمان شاهد قضايايش بوديم، بعضىها را هم در تاريخ خوانديم: سالگرد انقلابها بيايند، چند نفر آنجا بايستند، يك گروهى هم جلويشان رژه بروند، سلام نظامى بدهند. سالگرد انقلابها اينجورى برگزار ميشد. يك جشنى بگيرند، يك عدهاى دعوت بشوند، بخورند و بنوشند. برگزارى سالگرد انقلاب به وسيلهى خود مردم، مخصوص انقلاب اسلامى است. بيست و دوى بهمنِ هر سال، در آن سرماهاى گوناگون، گاهى برف، گاهى يخبندان، گاهى هواى سردِ سوزنده، مردم آمدند توى ميدان؛ امسال هم به توفيق الهى، با هدايت الهى، با دست قدرت الهى، خواهيد ديد كه باز مردم به ميدان مىآيند. اين حركت، حركت مردمى است؛ و اين به توفيق الهى ادامه دارد. حركتِ عمومى است در كشور، و نيروهاى مسلح يك بخش عمدهاى از اين حركت مردمى را برعهده دارند.
من به همهى جوانهاى عزيزمان در نيروهاى مسلح، در نيروى هوايى سفارش ميكنم كه به خودسازى بپردازند، به تربيت معنوى خود بپردازند؛ سطح آموزشها را، سطح سازماندهى را، انضباط را، آگاهىها را، برادرى و مهربانى در بين ردههاى مختلف را هرچه ميتوانند، تقويت كنند؛ اينها نشانههاى ارتش اسلامى و دينى است. انضباط هست، برادرى بين ردههاى مختلف هم هست؛ انضباط هست، رقابت مثبت بين رستههاى گوناگون و بخشهاى مختلف - فنى، پشتيبانى، رزمى - وجود دارد، اما با روح برادرى، همكارى، همافزائى و صميميت؛ اين آن خصوصيات يك مجموعهى نظامىِ اسلامى است. و از همه بالاتر، روحيهى آمادگى و فداكارى است؛ كه اين آن چيزى است كه ديگر هيچكس از جبههى دشمنان شما آن را ندارد. جوانهاى ما در دورهى جنگ هم اين را عملاً نشان دادند؛ بعد از جنگ هم تا امروز در هر جائى كه لازم شده، اين را ارائه كردند و نشان دادند. آنها حاضرند جانشان را كف دست بگيرند، بيايند وسط ميدان؛ اين آن چيزى است كه خيلى ارزش دارد. اين روحيهى فداكارى و ايستادگى و حساب كردن پاى خدا را حفظ كنيد؛ پاكيزگى و طهارت و تقواى معنوى را روزبهروز افزايش دهيد؛ انشاءاللَّه خداى متعال هم از همه جهت به شما كمك خواهد كرد.
انتهاي پيام/