به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از شبکه العالم، تحلیل دلایل و پیامدهای این حمله همچنان مورد بحث است و ادعای این مساله که اسرائیل نگران انتقال سلاح از سوریه به مقاومت اسلامی لبنان میباشد؛ یکی از مهمترین مسایل مطرح در این سناریو است.
روزنامه الاخبار چاپ بیروت در گزارشی در مورد دلایل و پیامدهای این حمله نوشته است که بهانه تراشی اسرائیل در مورد تهدیدات حزبالله هر چند دلیل این حمله به شمار میرود، اما باید توجه داشت که این حمله عواقب و پیامدهای مختلفی در پی دارد.
در این گزارش آمده است که اگر اينگونه باشد - يعني اگر فرضيه عملياتي اسرائيل بر اين اساس باشد كه اسلحهاي كه حزبالله در اختيار دارد دقيقاً همانهايي است كه اسرائيل از آن ميترسيد - همين سوال درباره عواقب اقدام رژيم صهيونيستي در تجاوز دوروز قبلش به سوريه مطرح خواهد شد.
اين نه شكست عمليات انتقال قدرت به حزبالله است و نه عمليات نابودي قدرت دمشق، زيرا به احتمال زياد آنچه ويران شد يك نمونه از چندين مجموعه تسليحاتي سوريه است و مسلما انهدام يك بخش نظامي كه تل آويو ميداند سوريه چندين نمونه مشابه آن را دارد، توجيه خوبي براي عملياتي با اين حجم از ماجراجويي نميتواند باشد.
در توضيح اين عمل صهيونيستها فقط ميتوان يك عامل را موثر دانست و آن جنگ داخلي سوريه است كه موجب تحليل رفتن قواي دولت، ارتش و ملت سوريه شده است. اگر فرض كنيم كه رژيم صهيونيستي قبلا از عمليات انتقال اسلحه استراتژيك براي حزب الله (طبق گفته گولان فرمانده منطقه شمالی در ارتش رژیم اسرائیل) آگاه بوده است؛ اين امر نشان دهنده آن است كه اين رژيم جرات نكرده در همان زمان مانع اين عمليات شود و دليلش هم مشخص است؛ از عكس العمل سوريه ميهراسيد زيرا درآن زمان دمشق هنوز از استقرار سياسي و امنيتي برخوردار بود و ميتوانست در محور مقاومت با مهارت و قدرت نقش راهبردي خود را ايفا كند.
در ادامه این گزارش میخوانیم؛ بنابراين ما در برابر يك گاهشمار اسرائيلي براي لحظۀ دشواري در طرف مقابل هستيم كه ظاهر آن سوء استفاده از از ضعف سوريه براي از سر گرفتن ارسال پيامهاي تهديد آميز به منظور تحميل مفهوم خط قرمزاست، هرچند زمينه براي عملي كردن آن مهيا نيست.
رژيم صهيونيستي ازنام حزبالله براي ورود به خط درگيريهاي سوريه برضد نظام اسد توسل جست زيرا این تنها نامي است كه براي صهيونيستها مشروعيت سياسي بينالمللي براي ورود به اين عرصه را ايجاد ميكرد. ضمن آن كه معارضان سوريه را هم از ممانعت آنان معاف ميكرد.
ورود اسرائيل به معركه سوريه فقط در قالب چند دليل قابل فهم است و در وهله نخست جبران ناكامي ناشي از تمام شرط بنديهاي اسرائيلي و غيراسرائيلي كه پيشبيني هايشان براي فروپاشي نظام اسد در زمان معيني يكي پس از ديگري غلط از آب در آمد. دوم: به وجود آمدن وضعيت ميداني به نفع نظام در طي چند هفته اخير . سوم عقب نشيني جامعه بينالملل از دخالت نظامي در سوريه.
اما اين اقدام اسرائيليها در اصل براي به دست آوردن مجموعهاي از اهداف است كه اولين آنها ايجاد مانع در مسير انتقال اسلحه است؛ دوم تلاش براي تثبيت معادلات جديد دررابطه با مرزهايي كه نظام اسد ميتواند از طريق آن با سلاحهاي راهبردي كه در اختيار دارد با سايرين تعامل كند. سوم از بين بردن قبح دخالت خارجي با ارائه نمونه كوچكي از آن كه هزينهاي هم در بر نداشت. چهارم گسترش نفوذ مخالفان مسلح با اعمال فشار بيشتر از طريق سرگرم كردن نظام به جبهه جديدي كه باعث كاسته شدن از توان ارتش ميشود .
در پایان این گزارش میخوانیم: اين نشان ميدهد تمام محور مقاومت در پيشبينيهاي خود اشتباه كردند چون محاسباتشان را در برا اساس عدم دخالت علني تل آويو در سوريه بنا كردند؛ هرچند ردپاي موساد در بعضي عملياتهاي امنيتي سوريه در طي چند ماه اخير كاملا مشهود بود، مخصوصا عملياتي كه تعدادي كارشناس را مورد هدف قرار داد كه ربطي به جنگ داخلي نداشتند اما تعدادي از آنان عامل اصلی ايجاد تاسيسات نظامي جبهه مقاومت در غزه و لبنان و سوريه در طول يك دهه اخير بودهاند.