به گزارش مجله شبانه
باشگاه
خبرنگاران، وبلاگ
منتظران مهدی در آخرین پست خود نوشت:
آن گونه كه از بررسى آیات قرآن مجید بر مى آید «صراط مستقیم» همان آئین خداپرستى، دین حق و پایبند بودن به دستورات خدا است، چنان كه در سوره «انعام» آیه 161 مى خوانیم: قُلْ إِنَّنِى هَدانِى رَبِّی إِلى صِراط مُسْتَقیم دیناً قِیَماً مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكین: «بگو خداوند مرا به صراط مستقیم هدایت كرده: به دین استوار، آئین ابراهیم كه هرگز به خدا شرك نورزید».
در اینجا «دین ثابت و پا بر جا و آئین توحیدى ابراهیم و نفى هر گونه شرك» به عنوان صراط مستقیم معرفى شده كه این جنبه عقیدتى را مشخص مى كند. اما در سوره «یس» آیات 60 و 61 چنین مى خوانیم:
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْكُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لاتَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ: «اى فرزندان آدم مگر با شما پیمان نبستم كه شیطان را پرستش نكنید (به دستورات او عمل ننمائید) * و مرا پرستش كنید این همان صراط مستقیم است».
در اینجا به جنبه هاى عملى آئین حق، اشاره شده كه نفى هر گونه كار شیطانى و عمل انحرافى است.و به گفته قرآن در سوره «آل عمران» آیه 101 راه رسیدن به صراط مستقیم ، پیوند و ارتباط با خدا است (وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراط مُسْتَقیم).
ذكر این نكته نیز لازم به نظر مى رسد كه راه مستقیم همیشه یك راه بیشتر نیست، زیرا میان دو نقطه تنها یك خط مستقیم وجود دارد كه نزدیك ترین راه را تشكیل مى دهد.
بنابراین اگر قرآن مى گوید: صراط مستقیم، همان دین و آئین الهى در جنبه هاى عقیدتى و عملى است به این دلیل است كه نزدیك ترین راه ارتباط با خدا همان است.و نیز به همین دلیل است كه دین واقعى یك دین بیشتر نیست: إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ الإِسْلامُ: «دین در نزد خدا اسلام است».(1) از اینجا روشن مى شود: تفسیرهاى مختلفى كه مفسران در این زمینه نقل كرده اند، همه در واقع به یك چیز باز مى گردد:
راه رسیدن به صراط مستقیم ، پیوند و ارتباط با خدا است (وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراط مُسْتَقیم)
بعضى آن را به معنى اسلام.
بعضى به معنى قرآن.
بعضى به پیامبر و امامان راستین.
و بعضى آن را به آئین «اللّه» كه جز آن را قبول نمى كند، تفسیر نموده اند.
تمام این معانى بازگشت به همان دین و آئین الهى در جنبه هاى اعتقادى و عملى مى كند.همچنین روایاتى كه در منابع اسلامى در این زمینه وارد شده و هر كدام به زاویه اى از این مسأله اشاره كرده، همه به یك اصل باز مى گردد، از جمله:
از پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده: أَلصِّراطُ الْمُسْتَقِیْمُ صِراطُ الأَنْبِیاءِ وَ هُمُ الَّذِیْنَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ: «صراط مستقیم راه پیامبران است و همانها هستند كه مشمول نعمت هاى الهى شده اند».
از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم كه در تفسیر آیه «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» فرمود: أَلطَّرِیْقُ وَ مَعْرِفَةُ الإِمامِ: «منظور راه و شناخت امام است».
و نیز در حدیث دیگرى از همان امام نقل شده: وَ اللّهِ نَحْنُ الصِّراطُ الْمُسْتَقِیْمُ: «به خدا سوگند مائیم صراط مستقیم».
در حدیث دیگرى باز از همان امام مى خوانیم كه فرمود: صراط مستقیم، امیر مۆمنان على(علیه السلام) است.
مسلّم است پیامبر(صلى الله علیه وآله) و على(علیه السلام) و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) همه به همان آئین توحیدى خدا دعوت مى كردند، دعوتى كه جنبه هاى اعتقادى و عملى را در بر مى گرفت. جالب این كه «راغب» در كتاب «مفردات» در معنى صراط مى گوید: «صراط» راه مستقیم است، بنابراین مستقیم بودن در مفهوم صراط افتاده، و ذكر آن به صورت توصیف، براى تأكید هر چه بیشتر روى این مسأله است.(2)