خشمها انواع مختلفي دارد
خشم به خودمان :نشاندهنده اين است كه من با خودم مسائلي دارم كه حل نشدهاند و حسهاي نامطلوبي نسبت به خودم دارم.
خشم به ديگران: اين يعني تحمل پذيرش رفتارهاي ديگران را نداريم. شايد حتي مهارتهاي گفتوگو و رفتارهاي سازنده با ديگران را هم نداشته باشيم.
خشم به شرایط: معمولا افراد خشمگين رابطه عميق و زيبايي با خودشان ندارند. خود را خيلي دوست ندارند. حالا اطرافيان وقتي اين را بدانند ميتوانند كمك كنند تا اين جايگاه خالي و خلأعشق براي آنها پر شود.
چطور بفهميد خواستگارتان خشن است؟
يكي از توصيههاي اصلي و اكيد ما قبل از ازدواج اين است كه حتما زماني را براي شناخت هم قائل شويد و اين زمان لزوما چند روز، يك هفته يا يك ماه نيست. معمولا دوره شناخت را بين 6 ماه تا يك سال پيشنهاد ميكنيم زيرا رفتارهاي مختلف و خاص افراد در طول زمان، بالاخره خودش را نشان ميدهد. بايد زمان قابلملاحظهاي را با فرد بگذرانيد، البته نه فقط با پيامك و تلفن بلکه بهتر است خانوادهها و دوستان دو طرف هم در موقعيتهاي مختلف با هم آشنا شوند. معمولا خشم يكسري آثار دارد؛ مثل اينكه فرد وقتي چيزي مطابق سلايق و عقايدش نباشد خيلي به هم ميريزد و برافروخته ميشود، با فشار و حرص صحبت ميكند و شما متوجه ميشويد كه انرژي منفي او در يك لحظه بالا ميرود. معمولا افرادي كه دچار پرخاشگري هستند از تن صداي بالايي برخوردارند و از كلمات پرخاشگرانه و توهينآميز استفاده ميكنند. مثل زوجي كه قبل از ازدواج چند جلسهاي براي مشاوره به من مراجعه كردند و آقا در تمام مدت براي توصيف شرايط كارش از كلمات توهينآميز استفاده ميكرد. بعد از چند جلسه متوجه شدم كه او هميشه دچار خشم است و اگر اين خشمهايش را حل نكند حتما در رابطهاش دچار مشكل خواهد شد.
اما اگر ازدواج كرديد و ديديد همسرتان پرخاشگر است بايد بدانيد تغيير دادن طرف مقابل كار بسيار دشواري است مگر اينكه خودش بخواهد. اصولا آدمها تغيير نميكنند مگر اينكه خودشان بخواهند.
اگر فرد پرخاشگر نخواهد تغيير كند كار خيلي دشوار خواهد بود. درحقيقت كسي كه بخواهد با اين فرد زندگي كند ابتدا بايد تصميم بگيرد كه آيا ميتواند با فردي كه پرخاشگر است زندگي كند يا خير؟
يعني آيا رفتارهاي پرخاشگرانه او آنقدر آسيبزننده است كه تصميم به جدايي بگيرد يا نه؟ اگر ميخواهد زندگي كند كه بايد او را همانطور كه هست، بپذيرد. درحقيقت اينجا جز پذيرش طرف مقابل هيچ چارهاي ندارد و بايد روي آرامسازي خودش كار كند.
اما فرض بر اينكه آن فرد پرخاشگر ميخواهد تغيير كند، ضمن اينكه بايد يكسري مهارتهاي مديريت خشم را بياموزد، خانواده هم ميتواند خيلي كمككننده باشد.
اما چگونه این کار را بکنیم 1- به مروز زمان افراد متوجه ميشوند كه اشخاص پرخاشگر چه خط قرمزهايي دارند که میتوانند مراقب آنها باشند. 2- معمولا افرادي كه پرخاشگرند، افراد حساسي هستند و چون دارند در دنياي درونشان با خودشان خشم را تجربه ميكنند ديگر تحملشان تمام ميشود و آن را به بيرون ميريزند؛ يعني ما هر چيزي را كه در درون داريم به بيرون نشان ميدهيم. من اگر در درونم با خودم سرزنشگرانه و توهينآميز برخورد كنم طبيعتا با ديگران نيز همينطور خواهم بود. معمولا افراد خشمگين رابطه عميق و زيبايي با خودشان ندارند. خود را خيلي دوست ندارند. حالا اطرافيان وقتي اين را بدانند ميتوانند كمك كنند تا اين جايگاه خالي و خلأعشق براي آنها پر شود.
با فرد پرخاشگر ازدواج نكنيد، مگر
در مورد ازدواج هميشه بايد شناخت وآگاهي ما نسبت به فرد مقابل در رابطهاش با ما يك قدم جلوتر باشد. در روانشناسي نيز يك اصل است كه احساسمحوري يكي از خطاهاي ذهني است. افراد احساسمحور معمولا تصميماتي ميگيرند كه بعدها دچار ناكامي و پشيماني شده و متوجه ميشوند كه تصميماتشان اشتباه بوده و چه بسا همين عامل ميتواند باعث افسردگي شود. وقتي در سنجش شخصيت طرف مقابل كه يكي از ملاكهاي اصلي است پرخاشگري را مشاهده كنيم و در مقابل او يك فرد آرام قرار بگيرد اتفاقي كه بين اين دو ميافتد، اين است كه فرد پرخاشگر معمولا حاكم بر فرد آرام خواهد شد. با اين شرايط پيشنهاد ما اين است كه ازدواج صورت نگيرد مگر اينكه فرد پرخاشگر روي خشم خود كار كند.