به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک، بسياري از افراد تصور ميكنند كه خوشبيني يا بدبيني يك امر ذاتي است؛ به طوري كه يك فرد در هنگام تولد خوشبين يا بدبين يا چيزي مابين اين دو متولد ميشود؛ اما در واقع اين طرز تفكر، غلط است؛ چراكه خوشبين بودن، امري يادگرفتني است و ميتوان با تمرين و ممارست آن را آموخت.يادگيري خوشبين بودن، با توجه به طرز بيان ما از اتفاقات خوب و بدي كه براي ما روي داده است، آغاز ميشود. در اطراف ما تعابير خوشبينانه و بدبينانه زيادي از وقايع صورت ميگيرد. مثلا ميشنويم كه كودكي مـيگـويـد «مـامـان مـنـو دوسـت نداره، هيچ كس منو نميخواد.»و يا ميشنويم كه يك ورزشكار جوان ميگويد «من در بسكتبال هيچ استعدادي ندارم، پس من در هيچ ورزشي خوب عمل نميكنم.» يا يك مادر جوان ميگويد «پسرم خيلي دعوا ميكند. پس من نقش مادري خود را در تربيت او بخوبي ايفا نكردهام.» ما هم مطمئنا در طول روز صحبتهاي زيادي از اين دست ميكنيم.اگر دقيقتر گوش كنيم، تعابير گوناگون ديگري نيز در اطرافمان ميشنويم، مثلا يك دانشآموز ميگويد «من نمره خوبي در اين امتحان گرفتم، پس يك دانشآموز خوب هستم.» يا يك سخنران ميگويد «من در سخنراني امروزم خيلي خوب نبودم؛ اما چيزهاي زيادي ياد گرفتم كه در سخنرانيهاي ديگرم به من كمك خواهد كرد.»روشي كه ما به صورت عادت در مورد آنچه برايمان اتفاق افتاده، توضيح ميدهيم در واقع شيوه توصيفي ماست.
افراد خوشبين و افراد بدبين روش واضحي براي توصيف وقايع خوب و بد اطرافشان دارند. يك ورزشكار بدبين كمبود مهارت خود را يك وضعيت دائمي توصيف ميكند و اين شرايط را به بقيه كارها و ورزشهايي كه ممكن است تجربه كند، تعميم ميدهد. يا آن مادر كه دعواهاي مكرر پسرش را ميبيند، آن را يك شرايط دائم توصيف كرده و اين شرايط را به كل وظيفه مادري خود تعميم ميدهد. جالب اين است كه وقتي يك اتفاق خوب براي يك فرد بدبين رخ ميدهد، اين فرد آن اتفاق را موقت ميداند و روي آن تمركز و توجه نميكند. مثلا اگر ورزشكار جوان يك امتياز عالي در يك بازي مهم به دست آورد، چون بدبين است اين اتفاق را موقت ميداند و خود را متقاعد ميكند كه اين شرايط خيلي زودگذر است و هرگز دوباره تكرار نميشود. اما شخص خوشبين، يك شيوه متفاوت براي بيان اتفاقات زندگي دارد. مثلا وقتي يك سخنران خوشبين در يك سخنراني بد عمل ميكند اين اتفاق را گذرا توصيف ميكند و آن را فقط مختص يك سخنراني خاص ميداند كه در سخنرانيهاي بعدي تكرار نميشود و حتي به او كمك ميكند در سخنرانيهاي بعدي خيلي بهتر عمل كند.
خلاصه مطلب اين كه فرد بدبين اتفاقات بد را دائم و قابل تعميم، و اتفاقات خوب را موقت و گذرا تفسير ميكند در حالي كه فرد خوشبين برعكس عمل كرده و اتفاقات بد را گذرا و موقت و اتفاقات خوب را دائم و قابل تعميم و تكرارپذير تعبير ميكند.
يك شخص بدبين ميتواند مهارت خوشبيني را به وسيله تكرار مداوم آنچه يك فرد خوشبين انجام ميدهد به دست آورد. او با به كارگيري شيوه توصيف فرد خوشبين ميتواند مسائل بد زندگي را تعبير كرده و آنها را از زندگي خود پاك كند. با گذشت زمان و تمرين، فرد بدبين ياد ميگيرد كه چگونه اتفاقات خوب را به صورت اتفاقاتي دائمي توصيف كند و هرچه بيشتر اين مهارت را به كار ببرد كمكم خوشبيني به امري طبيعي در زندگي او بدل خواهد شد.
بـا تـوجـه به اختلاف ظريف در نوع نگرش فرد خوشبين و فرد بدبين و نحوه توصيف آنها از وقايع، دري به سوي تغيير زندگي از بدبيني به خوشبيني باز ميشود. تحقيقات نشان ميدهد كه افراد خوشبين كمتر دچار بيماريهاي عفوني شده، سلامت بهتري دارند و سيستم ايمني بدن آنها بهتر كار ميكند و طول عمر آنها بيشتر است. خوشبينتر بودن امري است كه همگي ما ميتوانيم ياد بگيريم تا زندگي بهتر و شادتري داشته باشيم. تغيير از بدبيني به خوشبيني با گوش كردن به آنچه كه به خودتان در هنگام اتفاقات خوب و بد ميگوييد، شروع ميشود. شما قابل اعتمادترين مشاور خود هستيد و ميتوانيد درخصوص نحوه تفسير خود از وقايع قضاوت كنيد.
افراد خوشبين خيلي بيشتر از اشخاص بدبين در آرامش به سر ميبرند و به خود ياد دادهاند كه در انتهاي تونل به دنبال نور بگردند و همواره به دنبال نكات مثبت هر واقعه باشند.
به دنبال منبع بدبيني خود بگرديد. معمولا ريشه بدبيني از تجربيات دوران كودكي ناشي ميشود. اگر هر آنچه در حين رشد و بزرگ شدن شما رخ داده همراه با شكست و نااميدي بوده، هيچ تعجبي ندارد كه شما اكنون از دنيا فقط انتظار وقايع منفي را داشته باشيد. برخي مواقع بدبيني ما ناشي از بدبيني والدينمان است. بهترين راه، تغيير نگرش است. بهتر است وقايع بد را ناشي از كل دنيا ندانيد و آنها را به همه چيز تعميم ندهيد. بدانيد كه هرگز گذشته با آينده برابر نيست و اتفاقات بد گذشته لزوما باعث ايجاد اتفاق بد در آينده نخواهند شد. روز يا هفتهاي كه بد شروع شده، الزاما بد تمام نخواهد شد.خود را به عنوان علت ببينيد نه معلول. شما نبايد قـربـانـي شـرايـط بـاشيد. تفكر در مورد آنچه برايتان اتفاق افتاده را متوقف كرده و در مورد آنچه ميتوانيد باعث رخ دادن آن شويد، فكر كنيد. اگر از شرايط فعلي زندگي خود ناراضي هستيد، براي خود هدفگذاري كرده و حركت كنيد. از تجربيات بد گذشته براي ساختن شـخـصـيـت بـهـتـر جـهـت تصميمگيريهاي مهمتر و درستتر استفاده كنيد و اجازه ندهيد كه بدبيني شما را از خطر كردن و ريسك كردن بترساند. در بسياري موارد براي رسيدن به هدف بايد خطر كرد. بهتر است براي برنده شدن بازي كنيد تا صرفا از بازنده شدن در بازي دوري كنيد.
از واژههاي مثبت استفاده كنيد. به ياد داشته باشيد كه زندگي كوتاه است. هر وقت نااميدي بر شما غلبه كرد بدانيد كه هر لحظه از عمرتان كه به نااميدي و بدبيني ميگذرد در واقع تلف ميشود و زندگي كوتاهتر از آن است كه بخواهيد آن را هدر دهيد. همواره به روي دادن بهترين چيزها اميد داشته باشيد اما خود را براي بدترين اتفاقات آماده كنيد.همواره لبخند بزنيد. اين كار باعث شادي شما و خوشبينيتان خواهد شد.ضمنا از افراد منفيباف هم دوري كنيد و نگذاريد كه احساسات منفي، شما را تحت كنترل بگيرند.تغيير نگرش را تمرين كنيد. اين راه، بهترين روش براي تبديل شدن به يك فرد خوشبين است./س