*موسی با یوشع بن نون که او نیز از انبیاست به راه میافتد و پس از طی
طریق در نقطه ای برای استراحت و صرف طعام و شراب مینشینند. موسی برای حاجتی بیرون
میرود و با یوشع میگوید تو سفره را بگستران و ماهی بریان را بر سفره گذار تا من
بازگردم.
*یوشع ماهی بریان را از ظرف بیرون میآورد و بر سفره میگذارد. اما با کمال حیرت مشاهده میکند که ماهی بریان ناگهان جان میگیرد و بالک ها میگشاید و به سوی دریا میرود. یوشع حیران میماند که پاسخ موسی را چه دهد، مبادا گمان برد که او ماهی را خود به تنهایی تناول کرده است، اما وقتی موسی میآید و یوشع داستان را برای او نقل میکند، موسی با خوشحالی تمام میگوید درست است. ما به همان جایی آمدهایم که خداوند فرموده است.
*آیات فوق دنباله داستان از زبان قرآن است که میفرماید آن دو یعنی
موسی و یوشع در مکان مجمع البحرین بنده ای از بندگان ما را یافتند که ما از جانب
خود او را دانش الهی بخشیدهایم و این بنده بنا بر روایت مفسران همان حضرت خضر است
که عمر جاودانه دارد و رمز بینشهای برتر از عقل و دانش بشری است.
*موسی رو به خضر میکند و میپرسد که آیا من میتوانم در پی تو بیایم و تو مرا از آنچه نزد پروردگارت آموخته ای بیاموزی و به رشد و کمال رسانی؟ خضر میگوید که تو نه اکنون بلکه هیچ گاه نخواهی توانست با من به سر بری و مرا صبر و تحمل کنی.