به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از
گلوبال ريسرچ، در یک اقدام متظاهرانه و بی شرمانه ،کنگره با یک نگاه تمسخر آمیزو قرار دادن نیازهای مردمی در مقابل سیاست های خودخواهانه خود، تازه بعد از نه هفته و در سال جدید، بررسی تصویب لایحه 60 میلیارد دلاری برای جبران خسارت طوفان سندی را شروع کرده است. به نظر می رسد که اگر شرایط کمکهای دولتی به طوفان زده گان سندی مانند طوفان کاترینا پیش برود، تصویب این لایحه نیز خسارتهای سنگین وارده بر مردم را جبران نخواهد کرد.
خسارتی که طوفان سندی به مناطق ساحلی نیویورک و نیوجرسی وارد کرد به لحاظ میزان تخریب، شبیه به طوفان کاتریناست که در سال 2005 در نیو اورلئان اتفاق افتاد. تنها دو هفته بعد از طوفان کاترینا، در یک اقدام فوری ،کنگره لایحه 62.3 میلیارد دلاری را به تصویب رساند، که این مبلغ با دیگر کمکها به بالای 100 دلار رسید. با این وجود، همانطور که در صفحه سندی فیس بوک نیز اشاره شده است، کمکهای فدرالی برای طوفان کاترینا ، به جای صرف شدن برای بازسازی مناطق طوفان زده ، در موارد دیگر از جمله "خصوصی سازی "، پرداخت وام برای افراد خاص و سرمایه داران" و توسعه مناطق دیگر صرف شد.
طبق گزارشی از سوی گروه موسوم به "مخالفان بدهی (Strike Debt )"، اکثر کمکهای مرکز بحران مدیریت فدرال، در بخشهای عمومی و برای احیای زیر ساختها صرف شده است. قربانیان طوفان تنها از وامهای شخصی بدون پشتوانه برخوردارشده اند. اکنون قربانیان فاجعه باید هزینه هایی را متقبل شوند که برای بخشهای عمومی صرف شده است. اکثر مردم معتقدند که آنها باید تحت پوشش سیاستهای بیمه ای یا تحت حمایت مرکز مدیریت بحران (FEMA) قرار می گرفتند، اما بسیاری از قربانیان فاجعه تازه فهمیدند که سیاستهای بیمه شامل مفاد مبهمی است که آنها را تحت پوشش قرار نمی دهد و در واقع تنها کمکی که مرکز مدیریت بحران فدرال (FEMA) در قبال قربانیان انجام داده ، فرو بردن آنها در بدهیهای بیشتر بوده است. بدین ترتیب ،این یک نظام امدادی شکست خورده را نشان می دهد که از ارائه کمکهای واقعی به قربانیان حوادث عاجز بوده ، و حاکی از شکست نظام بیمه ای غیر انتفاعی است که برای افزایش سود سهامداران، جیب های مردم را خالی می کنند، در حالی که موقع کمک ر سانی و نیاز های بیمه ای در جا زده و پول بسیار اندکی را برای مشتریان خود پس می دهد.
بیشتر قربانیان طوفان سندی، درمانده و سرگردان مانده اند گزارش ارائه شده توسط گروه مخالفان بدهی ها (Strike Debt) براساس مشاهداتی است که از نشست 18 نوامبر 2012 در ساحل میدلند در جزیره استاتون وهمچنین از مصاحبه هایی که مرکز مدیریت بحران فدرال ، بنگاه های کوچک ، کارگران، صاحبان مشاغل محلی و ساکنان محلی نیویورک انجام داده اند به دست آمده است. این گزارش نشان می دهد که تنها ازسه منبع اصلی به طوفان زدگان سندی کمک شده است: بیمه ، کمکهای مردمی و وامها. کمهای دولت فدرال تنها زمانی قابل دسترسی است که بیمه خصوصی وجود نداشته باشد.
برای دریافت کمکهای دولتی: • قربانیان قبل از اینکه واجد شرایط تقاضا برای کمک های مرکز مدیریت بحران بودند ،ابتدا می بایست تقاضای وام می کردند، در واقع با این استراتژی دولت فدرال هزینه خسارتها را بر گردن قربانیان می اندازد.
• برنامه کمکها به نفع کسانی است که به دنبال دریافت پول از دولت هستند، که در واقع به نوعی تشدید بی عدالتی های سابق در بین ساکنان می باشد.
• برنامه های کمکی دولت فدرال محدود بوده و نیاز های ابتدایی افراد و جامعه را بر آورده نمی کند
• گزینه های امداد وکمک کاملا مشخص نشده و سیاستهای تبین شده آنقدر پیچیده می باشد که گاها حتی افراد کاردان مثل وکلا نیز در درک آن به مشکل بر می خورند.
به جزء اقلام اضطراری مورد نیاز برای زنده ماندن، دیگرکمکهای مرکز مدیریت بحران تنها زمانی تعلق می گیرد که صاحبان خانه، مستاجرها، شاغلین درخواست وام SBA کنند. اگر متقاضی وام ، واجد شرایط باشد دیگر از کمکهای مرکز مدیریت بحران برخوردار نخواهد یود. اینگونه وام های حوادث توسط مرکز مدیریت بحران بر اساس تاریخ اعتبار وبا نرخ سود مطلوب تنها برای افرادی که از جاهای دیگر اعتبار دریافت نکردند، اختصاص داده می شود، به این مفهوم که نرخ سود مطلوب تنها برای متقاضی داده می شود که نتوانسته واجد شرایط دریافت اعتبار از طریق بانکهای تجاری دیگر نباشد. وقتی که بانکها خود با مشکلی مواجه می شوند دولت فدرال سود را نزدیک به صفر در نظر می گیرد اما متاسفانه چنین روشی برای قربانیان حوادث اجرا نمی شود.
برای بنگاههای کوچک ، هیچ پول و کمکی به جزء همین وامهای مرکز مدیریت بحران وجود ندارد بنابراین ، مشاغل و بنگاهای کوچک با مشکلات فراوانی روبرو هستند چرا که آنها نمی دانند که آیا قادر به پرداخت این وامها خواهند بود یا نه؟ عجیب تر اینکه، فرم در خواست وام بالغ بر 30 صفحه می باشد و گاها به خاطر حوادث و سیل بیشتر صفحات از بین رفته اند.
بسیاری از صاحبان خانه با وامهای سنگین مسکن روبرو هستند که قبل از طوفان دریافت کردند، اما در حال حاضر متاسفانه طوفان همه دارایی آنها را از بین برده است.آنها چاره ای جزء شروع از صفر و ساخت مجدد ندارند، اما سوال اینجاست که این افراد چگونه می توانند زیر بار بدهی های بیشتری بروند جاییکه از قبل نیز بدهی دارند؟ طبق این گزارش، اینگونه وامها سرمایه و پول را از دست قربانیان گرفته و به وام دهندگان می دهد کسانی که سود های کلانی را از این طریق به جیب می زنند.
یک مدل بهتر برای کمک رسانی در ایالت داکوتای شمالی نحوه کمک رسانی در کل کشور را در پارگرافهای قبلی ملاحضه کردید، اما ایالت داکوتای شمالی مدل متفاوتی از کمک رسانی را ارائه کرده است. این ایالت تنها ایالتی است که بانک اختصاصی خود را دارد. این بانک ملزم است که درخواستهای مردم را بی جواب نگذارد ، در واقع سهامداران این بانک همگی از ساکنان این ایالت هستند. چنین شرایطی باعث شده که انعطاف پذیری وسرعت عمل در تامین منابع کمکی توسط این بانک در موارد اضطراری بالا رود.
توانایی های بانک داکوتای شمالی (BND) در حادثه 1997 ثابت شد، زمانی که سیل و آتش سوزی بی سابقه "گراند فورک" و داکوتای شمالی را نابود کرد. این شهر و شهر کناری آن " گراند فورک شرقی " در سمت مینه سوتا کاملا نابود شدند. سیل به طور کامل همه شهر را زیر آب برده بود و هفته ها طول کشید تا آب فروکش کند. خسارت وارده بیش از 3.5 میلیارد دلار بود. عکس العمل بانک BND)) بسیار سریع و کامل بود، خدمات مالی بسیار مناسبی را در اختیار حادثه دیدگان قرار داد که از عهده بسیاری از بانکهای خصوصی خارج بود. بلافاصله پس از فاجعه در گراند فورک، بانک BDN به خانواده ها و صاحبان مشاغل برای بازسازی مجدد کمک رسانی کرد. رئیس وقت این بانک جان هوون بود که بعد ها استاندار ایالت داکوتای شمالی و سناتور آمریکا شد. این بانک با سرعت کمک رسانی را به روشهای مختلفی شروع کرد از جمله گشایش اعتبار 70 میليونی برای خسارت دیدگان و همچنین اعطای وامهای 5 میلون دلاری برای خسارت دیدگان ناشی از سیلهای بهاره. در کنار خسارتهای مالی ، این حادثه باعث از بین رفتن هزاران شغل شده بود که باعث تنگ شدن معیشت مردم شده بود، در همین راستا بانک BDN با واحد آموزش آمریکا هماهنگی لازم را برای مدارا کردن و تسهیل وامهای دانشجویی تلاش های زیادی را به عمل آورد.
اين بانک همچنین هماهنگی ها و تلاشهای زیادی را انجام داد تا ادراه مسکن فدرال و اداره جانباران تسهیلاتی را برای آسیب دیدگان ارائه دهند. مرکزی را تاسیس کرد که مردم می توانستند تقاضا های خود را برای مسکن به آنجا ارائه دهند. این بانک همچنین با ارائه وامهای بدون بهره یا بهره کمتر زمینه بازسازی مسکن و کشاورزی را تامین کرد. بدین ترتیب با تدابیر و سیاستهای درست این بانک خیلی زود شهر بازسازی شد و به حالت اول برگشت، در نتیجه این تسهیلات، شهر گراند فورک ، در اثر این فاجعه ، تنها 3% از جمعیت خود را ما بین سالهای 1997 و 2000 از دست داد، این در حالی است که گراند فورک شرقی در مینوستا که از چنین تسهیلاتی برخوردار نبودند 17% از جمعیت خود را از دست داد.
بخشیدن امنیت واقعی به جوامع همانطور که ما در موراد اضطراری مانند، آتش سوزی نیازمند کمک رسانی مرکز آتشنشانی محل هستیم و می توانیم بر روی کمک و یاری آن مرکز حساب کنیم، به همین صورت می توان بر روی کمک یک بانک دولتی نیز حساب ویژه ای باز کرد، جایی که نمی توان انتظاری از بانک ها و بیمه های خصوصی و مرکز مدیریت بحران داشت. برخلاف بیمه ها ی خصوصی که با سیاستها و تکنیکهای مختلفی درصدد کاهش دامنه پوشش های بیمه ای در حوزه های مختلف هستند، یک بانک عمومی متعلق به یک عده سهام دار سود جو نبوده و مانند مراکز امدادی فدرال وابسته به بودجه ناچیز کنگره نیست.بانک دولتی ، مانند بانکهای خصوصی، نیز می تواند مبالغی را به صورت اعتباری و یا وامهای کم بهره در اختیار مشتریان قرار دهد. اما تفاوت بین بانکهای خصوصی و دولتی این است که بانکهای خصوصی وامهای کم بهره را به صورت یک مدل تجاری روانه بازار سرمایه می کنند که از این طریق سود زیادی عایدشان می گردد ولی یک بانک دولتی بر خلاف بانک های خصوصی می تواند اینگونه وامهای کم بهره را دراختیار قربانیان حوادث قرار دهد.
وقتی که بانکهای بزرگ خصوصی نیازمند کمک های مالی اضطراری می شوند ، تریلیونها دلار با نرخ سود تقریبا نزدیک به صفر به سمت این بانکها روانه می گردد، چرا ؟ همانطور که "سن دیک دربین" در سال 2009 گفت ،" وال استریت صاحب اماکن تجاری است" بانکهای خصوصی نیز صاحب تمام منبع فدرالی را در اختیار دارند. سوال این است که اگر ما مردم عادی در موارد اضطراری نیازمند خدمات بیمه ای باشیم، آیاهمانطور که پول در اختیار بانکهای وال استریت قرار می گیرد در اختیار ما مردم نیزقرار خواهد گرفت ،نه!، پس ما نیز باید بانک های خودمان را داشته باشیم.
همانطور که "جنبش تسخیر سندی" تلاش کرده که مراکز کمک و نجات را تحت انحصار خود آورد ، به همین صورت یک بانک دولتی در ایالت نیویورک یا نیوجرسی می تواند با انحصار بانکهای چپاول گر وال استریت در راستای آبادانی ایالت مربوطه تلاش کند. به همین خاطر حدود بیست ایالت طرحی را مبنی بر تاسیس بانکهای خود به سنا ارائه دادند.