بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی به انعکاس آن در ادب پارسی، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،
آیه ۶۵ - ۷۰ سوره کهف
فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا ﴿۶۵﴾
تا بنده‏اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم

قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا ﴿۶۶﴾
موسى به او گفت آيا تو را به شرط اينكه از بينشى كه آموخته شده‏اى به من ياد دهى پيروى كنم

قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ﴿۶۷﴾
گفت تو هرگز نمى‏توانى همپاى من صبر كنى

وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا ﴿۶۸﴾
و چگونه مى‏توانى بر چيزى كه به شناخت آن احاطه ندارى صبر كنى

قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا ﴿۶۹﴾
گفت ان شاء الله مرا شكيبا خواهى يافت و در هيچ كارى تو را نافرمانى نخواهم كرد

قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿۷۰﴾
گفت اگر مرا پيروى مى‏كنى پس از چيزى سؤال مكن تا [خود] از آن با تو سخن آغاز كنم

*نظامی در داستان ماهان مصری در هفت پیکر اشاره کرده است که خضرِ نجات بخشِ آدمی از جنگ غولان بیابانِ عالم، به حقیقت تجلیِ بخشِ متعالی‌تری از آگاهی درون خود آدمی است.

*ماهان وقتی دست در دامن هر کس می‌زند او را غول می‌یابد روی در خدا می‌کند و به سجده و نیایش می‌آید و چون سر از سجده بر می‌دارد شخصی را می‌بیند که درست به شکل و پیکر خود اوست و اوست همان خضر دستگیر و نجات بخش:

ساعتی در خدای خود نالید      روی در سجده گاه خود مالید

       چون که سر بر گرفت در برِ خویش      دید شخصی به شکل و پیکر خویش      

   

سبز پوشی چو فصل نیسانی       سرخ رویی چو صبح نورانی     

گفت کای خواجه کیستی به درست       قیمتی گوهرا که گوهر توست          

گفت من خضرم ای خدای پرست       آمدم تا تو را بگیرم دست            

*خضر رمزی از مشیت ازلی الهی است که دانش او بیرون از حوصله ادراکات عامه انسان‌هاست، به همین جهت فریاد اعتراض آدمیان به زبان حافظ بلند است که:

عنان کشیده رو ای پادشاهِ کشورِ حسن        که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست

*و تنها عاشقانند که با تسلیم تمام به مشیت معشوق، باز حافظ وار می‌گویند:

لاف عشق و گله از یار، زهی لاف دروغ         عشق بازان چنین مستحقِ هجرانند

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار