به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ؛ انتشار تصاویری در فضای مجازی، همزمان با مراسم اربعین که برخی اشخاص را با قلاده در بینالحرمین نشان میداد، شوک جدی را پدید آورده است؛ تصاویری که جز وهن امام حسین بن علی (ع) و مکتب سرخ تشیع سودی نداشته و تنها ابزار دست برخی جریانهای افراطی وهابی برای زیر سؤال بردن اعتقادات ریشهدار شیعیان میشود. با این حساب آیا چنین ظاهرگرایی حتی کوچکترین اثر مثبتی برای شیعه دارد؟
قلاده و زنجیرهایی بر گردن، افتاده بر خاک، دقیقاً شبیه به کلب (سگ) و البته به قول این عده کلیب (سگ پست)؛ حتی از عوعو کردنشان نیز گزارشهای تأیید نشدهای به گوش میرسد. رویکرد این عده که خود را «کلیب الحسین» میخوانند، اظهار عجز و همچنین وفاداری و خاکساری نزد امام حسین (ع) است و به عبارت سادهتر با نیتی درست، عملی ناپذیرفته صورت پذیرفته و بدترین صورت بیان انتخاب شده است.
این شیعیان که متأسفانه عمدتاً هموطنان فارسیزبان هستند، با تکیه بر برخی حکایتهای غیرمستند یا دارای اعتبار تاریخی بسیار ضعیف همچون زنجیر و قلاده طلا بستن برای نادر شاه در ورودی قبر حضرت علی (ع) و یا تکیه بر برخی اشعار کهن که لفظ سگ در آنها آمده و مواردی از این دست که نه مجوز فقهی و شرعی وهن تشیع است و نه حتی دارای استنادات تاریخی محکمی است، پیش از این در برخی هیأتها مطرح شد که با موضع گیری تند روحانیون و مداحان همراه بود، ولی این خط همچنان استمرار پیدا کرد و متأسفانه از کلام ظاهری به رفتارهایی به مراتب افراطیتر تسری یافت.
افراطیترین نوع برخورد نیز همین قلاده بستن و به درگاه امام حسین علی (ع) رفتن است؛ رفتاری که سادهانگارانهترین نوع ابراز محبت به درگاه سرور و سالار شهیدان است و تنها زمینه ساز فضاسازی جریانات ضدشیعی به ویژه جریان افراطی وهابی میشود. متأسفانه این رویکردها که برگرفته از برداشتهای سطحی از مکتب انسانساز تشیع است، در سالهای اخیر در اشکال متعدد ظهور و بروز کرده و همواره نهی شده؛ اما این بار از دریچه متفاوتی خود را به معرض نمایش گذاشته است.
بیگمان در مقام عرض ارادت به ساحت ملکوتی معصومین، نیاز به برخی رفتارهای ظاهری ـ که هیچ نسبتی با دین و مذهب ندارد ـ نیست و این عرض ادب نزد معصومین، باید در نیت اشخاص باشد، وگرنه این که در کلام نمایشهای اینچنینی به راه انداخته و مکتب شیعه را با همین رفتارهای ظاهری هزینهزا شناساندن، نه تنها به مصلحت نیست که بازی با آبروی شیعه است.
پیش از این نیز از برخی مراجع معظم تقلید ـ مشخصاٌ ـ درباره چنین رفتارهایی، استفتائاتی با این مضمون شده بود که: «برخی مداحان شعرهای نامناسب خوانده، مانند من حسین اللهی هستم یا قلادهٔ سگ به گردن انداخته یا صدای سگ درمیآورند، وظیفهٔ ما در برخورد با این افراد چیست؟».
آیتالله العظمی صافی گلپایگانی در این باره پاسخ داده بودند: «اشعار مذکور خواندنشان جایز نیست و اعتقاد به مضمون آن کفر است و باید از آن جلوگیری شود و صدای سگ درآوردن کار زشتی است».
آیتالله موسوی تبریزی نیز در این باره چنین پاسخ داده بودند: «مداحی و خواندن اشعار در مجالس اهل بیت (ع) باید طوری باشد که موجب وهن نباشد و بهانه به دست دشمنان شیعه ندهد. در مجالس اهل بیت (ع) باید اشعاری خوانده شود که فضائل آن بزرگواران بیان شود و مصائب و مظلومیت آنها برای مردم گفته شود. ائمه (ع) از ما نخواستهاند که خود را به صورت حیوان درآوریم، آنچه از ما خواستهاند این است که مؤمن صالح باشیم و اخلاق ما اخلاقی باشد که از آن بزرگواران رسیده است».
و آیات مکارم شیرازی و سیستانی نیز تأکید کردند، این اشخاص ارشاد شوند و در واقع عمل مذکور را نهی فرمودهاند.
با این اوصاف، گویا رفتارهایی که هیچ یک از مراجع تقلید تأییدش نمیکنند، و هیچ سند فقهی محکمی ندارد، باید جدا نقد شود. همچنین جریانات مذهبی نیز با سکوت از کنار چنین رفتاری نگذشته و این شیوه عرض ادب را که شاید خالصانه نیز باشد، نوعی از عرض ادب همچون سینهزنی قلمداد نکنند، چرا که مقایسهای ناپذیرفته است و تنها ثلمهای به کلیت عزاداری امام حسین بن علی (ع) وارد میکند.
بنابراین، باید مراقب بود که با چنین کجرویهایی، شیوه عملی امام حسین (ع) و عدالت طلبی، آزادگی و ظلم ستیزی و مقابله با طاغوت، جای خود را به چنین رفتارهای سطحی ندهد.
روزهای محرم و صفر، یادآوری راهی است که امام سوم شیعیان به پیروان و محبانش نشان داد و قیام مظلوم بحق در اقلیت را پیروز بر ظالم غیرحق اکثریت کرد؛ هر چند به ظاهر نشان دهد که شمشیر بر خون برتری یافته، ولی تاریخ روایتی دیگر خواهد داشت و با خون همین مظلومان، سند حقانیتشان بر کتاب تاریخ برای ابدیت درج شده است و این کمال بیانصافی و ظلمی دوچندان در حق ائمه هدی است که عمق این حرکت بزرگ را در سطحیترین پایین و دل این بزرگواران را به درد آورد.
امام حسین (ع) کلب نمیخواهد، بلکه آزاده بصیر و دیندار میخواهد که در وقت انتخاب و پیچهای تاریخ، فرق حق و باطل را دریافته باشند؛ جان بر کفانی میخواهد که در منزلگه انتخاب، توان تشخیص سنگرگاه حق و اردوگاه باطل را داشته باشند و اسیر ظاهرگرایی صرف نشوند.
ایشان در مقام یک چهره مصلح همچنان که نماد مظلومیت تشیع سرخ علوی است، نماد آزادگی و سخنگویی برای ارشاد به راه حق در آخرین نفسها و حتی بر فراز نیزه بوده و این سخت دردآور است که برخی شیعیان، عمق نگاه این اسوه انسانیت را درک نکرده باشند؛ پس اندکی به خود آییم و اگر خود چنین رفتارهایی نمیکنیم، دیگرانی را که اسیر چنین کارهای وهنآلودی هستند، ارشاد نماییم.