به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، پروفسور ابراهیم سلطانی مدیر ایرانی یکی از مراکز حساس علمی آمریکا که متولد برازجان در استان بوشهر است برای دیدار مادر پیرش به ایران سفر کرده است.
وی گفتوگویی را با پایگاه خبری "ناصرون" در منزل ساده مادریاش انجام داده است که متن آن به شرح زیر است:
ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید. از زندگی شخصی و علمی خودتان برای مخاطبان بگویید.
به نام خدا. من ابراهیم سلطانی متولد 1334 در شهر برازجان هستم. دیپلم را در دبیرستان فردوسی برازجان اخذ کردم، سپس در سال 54 به سربازی رفتم. علاقهمند بودم برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروم. در آن زمان در برازجان فقط رشته انسانی و مدرسه سعادت رشته ریاضی و فنی داشت.
آن موقع واقعا امکانات نبود، مثلا بین برازجان و بوشهر و شیراز آسفالت نبود، وقتی پشت وانت به شیراز میرفتیم و کاملا غبارآلود میشدیم.
بعد از دو سال خدمت سربازی برای ادامه تحصیل در دانشگاههای آمریکا و هند اقدام کردم که از طریق یکی از بستگان در دانشگاه آمریکا پذیرفته شدم.
در آگوست 1977 میلادی مقارن با 1356 شمسی وارد کانزاسیونیورسیتی شدم . در سال اول دروس عمومی و در سال دوم در رشته انرژی هستهای ادامه تحصیل دادم.
طی انقلاب و به دلیل مسائل سیاسی با مشکلات مالی روبرو شدم که جهت رفع این مشکلات به کار دانشجویی و تدریس خصوصی پرداختم و از ترم دوم به دلیل آنکه پایه علمی قوی داشتم مشغول تدریس شدم.
در سال 1982 میلادی و مقارن با 1361 شمسی در رشته کشاورزی فارغالتحصیل شدم.
بعد از فارغالتحصیلی قصد برگشتن به وطن داشتم ولی به دلیل مشکلاتی که در ایران بود کار و ازدواج... در آمریکا ماندگار شدم.
بعد از لیسانس بلافاصله فوق لیسانس مهندسی مدیریت صنایع خواندم. سال 90 به
ایران بازگشتم و از نیروگاه اتمی بوشهر بازدید کردیم. قرار بر این بود که
در نیروگاه مشغول شوم ولی به دلیل مشکلات زیاد خانوادگی و داشتن فرزند، بنا
به توصیه دوستان به آمریکا برگشتم و در رشته دکترای تکنولوژی کامپیوتر در
کانزاس یونیورسیتی ادامه تحصیل دادم.
جناب سلطانی علاقه خودتان به کدام رشته بود؟
هر رشتهای که خواندم دوست داشتم به درد مردم ایران بخورد. همیشه هدفم از تحصیل فراگرفتن دانشی در جهت خدمت به مردم سرزمینم بود. آن زمان به دلیل اینکه یکی از مشکلات اساسی مردم، کمآبی بود، در رشته مهندسی کشاورزی و سدسازی و آبیاری پرداختم. سپس زمانی که مدیریت صنایع خواندم دوست داشتم در پروژههای ایران فعالیت کنم.
جناب پرفسور از ادامه تحصیلات خودتان بفرمایید.
بعد از فوق لیسانس در رشته مهندسی صنایع، علاقهمند بودم در همین رشته دکترا بگیرم ولی بنا به توصیه دکتر افروز رئیس سابق دانشگاه تهران که همکلاس ما بود و میگفت آینده در کامپوتر است، برو و کامپیوتر بخوان، من هم در رشته دکترای تکنولوژی کامپیوتر کانزاس مشغول به تحصیل شدم. آن زمان تحصیلکردههای این رشته در ایران کم بودند. جمعا سه نفر که در دانشگاههای اصفهان، گرگان و تهران بودند.
موقعی که دکترا گرفتم هم در دبیرستان و هم کالج تدریس داشتم. بعد از اخذ دکترا در دانشگاههای ایالات مختلف آمریکا تدریس کردم ولی زمانی که به اوکلاهاما آمدم به دلیل مدرسه بچهها ماندگار شدم . روزی که ما رفتیم دانشگاه اوکلاهاما هیچ چیز نداشت ولی با تلاشی که داشتیم توانستیم آنرا به جایی برسانیم که الان در رشتههای مختلفی حرف برای گفتن دارد.
یک سری پروژههای راهسازی و عمرانی را دولت آمریکا به ما سفارش داد و توانستیم با موفقیت انجام دهیم. در حال حاضر هم مسوول مرکزی هستم که در آن مرکز مشغول آموزش به استادان دانشگاههای آمریکا هستیم.
اگر امکان دارد مقایسهای بین سیستم آموزشی ایران و آمریکا بفرمایید.
نکتهای که باید بگویم این است که جوانان ایرانی واقعا نخبه و باهوش هستند و به جرأت میگویم اکثر کسانی که از ایران برای تحصیل به خارج از کشور و آمریکا میآیند واقعا جزء دانشجویان ممتاز آن دانشگاهها هستند و این یعنی علاوه بر هوش جوانان ما سیستم آموزشی ما هم علیرغم یک سری اشکالات واقعا سیستم خوب و جامعیست و ضعف ما بیشتر در حوزه تجهیزات آزمایشگاهی و کارگاهی است. البته سیستم آموزشی ایران و آمریکا شبیه هم هستند اما تفاوتهایی هم دارند.
این را هم بدانید که دانشگاهها و مراکز آموزشی آنها الان واقعا دچار مشکلات اقتصادی هستند و از هر طریقی سعی میکنند هزینهها را کاهش دهند. چند سال است که بودجههای ایالتی به دانشگاه اضافه که نشده بلکه کاهش هم یافته است.
آنچه ما در ظاهر و فیلمهای آمریکایی میبینیم این است که جوانان آمریکایی خیلی نخبه و باهوش و تحصیلکردهاند. آیا واقعا همین گونه است؟
جوانان آمریکایی الان در خواب ناز و خرگوشی هستند. فقط در چند دانشگاه معروف واقعا جوانان نخبهای وجود دارند که به نسبت جمعیت آنها کم است.
زمانی که بنده فارغالتحصیل دکترا شدم فقط شش نفر آمریکایی در دوره ما بودند. اکثر جوانان آمریکایی به لیسانس قناعت می کنند ولی در ایران الان کسانی که جهت دوره کارشناسی ارشد ثبتنام میکنند به تعداد افراد دوره کارشناسی رسیده و این استقبال نشان از علاقه زیاد جوانان ایرانیست. الان دولت اوباما قوانینی تصویب کرده که هر کسی در آمریکا دکترا گرفت حتما به هر نحوی و با دادن امتیاز او را جذب کنند.
به نظر شما الان اقتصاد آمریکا در چه وضعیتی است؟
به صورت خلاصه عرض کنم. الان مشکلات زیادی در آمریکا به لحاظ اقتصادی وجود دارد، گول زرق و برق تبلیغات آنها را نخورید. الان مالیاتها بالا رفته در حالی که حقوق و درآمدها افزایش نیافته است.
جناب پرفسور وضعیت جامعه ایرانی و آمریکایی را از منظر جامعهشناسی چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از محاسن جامعه آمریکایی این است که یک جامعه قانع است ولی جامعه ایرانی قانع نیست. آمریکاییها اگر یک خانه و یک ماشین داشته باشند برایشان کافیست، اما ایرانیها با وجود یک خانه و ماشین و داشتن شغل باز هم قانع نیستند و میگویند باید بیشتر داشته باشیم. اگر یک آمریکایی ببیند شما ماشین نو دارید به شما تبریک میگوید، اما در ایران چون مثلا من ماشین ندارم دلم نمیخواهد شما هم ماشین شیک داشته باشید.
الان در آمریکا مشکلات حقوقی زیاد شده است، مالیات برق و بنزین بالا رفته ولی کسی اعتراضی نمیکند ولی در ایران همه وسایل اولیه زندگی را دارند و یک بهانه جهت گلایه و شکایت هم دارند.
آنها اگر مسیحی باشند هر روز یکشنبه تمام خانواده لباس تمیز میپوشند و به کلیسا میروند، ولی ما نسبت به دینمان بی اعتناییم. جوانان ما فکر میکنند مثلا اگر به مسجد بروند انگار عقب افتادهاند! من هر وقت به ایران میآیم به مسجد که میروم اما اکثرا افراد مسن را میبینم این فکر واقعا باید اصلاح شود. در اوکلاهاما که ما هستیم جوانان مبلغان مذهبی با دوچرخه به خانهها میروند و تبلیغ مسیحیت میکنند.
هر خارجی که میآید با اخلاق خوب، کمکهای مالی و دادن غذا آنها را جذب میکنند. ما مسلمانان زیادی داشتیم که از این طریق مسیحی شدهاند.
1600 نوع کلیسا در آمریکا داریم که هرکس بنا به اعتقادات خود به کلیسای خود میرود و جالب اینجاست که پیروان هر کلیسا پیروان کلیسای دیگر را نفی میکنند و اعتقاد دارند که فقط ما به بهشت میرویم و دیگران پیروان کلیساهای دیگر به جهنم می روند.
غرب سالهاست که در کشورهای اسلامی کار میکند و به صورت جنگ نرم و غیر مستقیم سعی در زیر سوال بردن اعتقادات، فرهنگ و مذهب جوانان کشورهای اسلامی و تبدیل آنها به آلت دستی برای غرب دارد. این را ما به واقع در گفتگوی با آنها شاهدیم.
آنها خودشان دیندارند و حتی با وجود انحرافات و سستی زیادی که در مبانی اعتقادی دینشان وجود دارد به جوامع اسلامی می گویند شما اگر دیندار و معتقد باشید، عقب افتاده و امل هستید! در صورتی که خودشان حواسشان به دینشان است.
در ایران خانوادهها به راحتی به کانالهای مختلف ماهوارهای دسترسی دارند. کانالهایی که به راحتی خیانت، فساد و فحشا را ترویج میکنند. باور کنید در آمریکا اینجور نیست! ما در خانواده بسیاری از کانالها را از قبل حذف میکنیم و در کانالهای خانوادگی اگر صحنهای رخ داد بچهها به آن نگاه نمیکنند و کانال را رد میکنند.
از سویی مثلا وضعیت مهمانداران در فرودگاه امام (ره) به گونهایست که خانم من میگوید حجاب خانمهای ایرانی چرا این قدر تحریکآمیز است؟
آیا در آمریکا برای مسلمانان هم تبعیض قائل میشوند؟
بله زیاد، آنها متاسفانه دید خوبی نسبت به مسلمانان ندارند ولی در دانشگاه و
محل کار من تا آنجا که در توانم بوده توانستم تاثیرگذار باشم و راجع به
شریعت اسلام حقایق را عنوان و واقعا آنها را جذب کنم.
سیاستهای آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا قبول دارید سیاستهای خارجی آمریکاییها استکباری است؟
آمریکاییها حق دخالت در امور داخلی و سیاسی ما را ندارند. آنها دوست دارند تمام دنیا تحت سیطره آنها باشند و همه پیروشان باشند. شما ببینید چرا آمریکاییها با کشورهای حاشیه خلیج فارس کاری ندارند و حتی به آن ها کمکهای نظامی می کنند اما ما چون زیر بار سیاستهای زورگویانه غرب و آمریکا نمیرویم هر روز یک موضوع را بهانه و تحریمهای جدیدی را اعمال میکنند.
باور کنید الان گوش دادن به BBC و VOA مثل این است که مردم در زمان جنگ با عراق به رادیو عراق گوش کنند. الان آمریکا سالانه بیش از 490 میلیون دلار برای رسانههای ضدایرانی هزینه میکند. این به نظر شما عادیست؟ دلیل آن چیست؟
آقای سلطانی الان موضوع انرژی هستهای برای کشور ما هزینهساز شده و تحریم زیادی بابت آن میپردازیم آیا ارزشش را دارد؟
مطمئن باشید آنها میدانند انرژی هستهای ایران صلحآمیز است. آنها فقط این مسئله را بهانه کردهاند.
اسرائیل صدها کلاهک دارد. آمریکا بزرگترین انبار کلاهکهای هستهای جهان است. چند هفته قبل از این که به ایران بیایم آمریکا در نوادا آزمایش هستهای انجام داد. هیروشیما و ناکازاکی را کسی هنوز فراموش نکرده است. آنها که خود اینگونهاند چگونه می خواهند جلوی فعالیت صلحآمیز هستهای ایران را بگیرند؟
این را هم بگویم که برای آنها خیلی تفاوتی نمیکند اینجا اصلاحطلب یا اصولگرا ...حاکم باشد. چون هدف آنها عدم پیشرفت فناوری و تکنولوژی در ایران است مگر این که تحت نظر و وابسته آنها باشد.
الان در آمریکا اوباما مستقل نیست، همه چیز دست آیپک (لابی صهیونیستی) است. انتخابات در آمریکا تحت تاثیر مستقیم دلارهای صهیونیستی است.
همین آخرین تحریمی که تحت تأثیر هشدار و تهدید لابی صهیونیستی وضع شد و مستقیم به نماینده ایالت اوکلاهاما گفته بودند اگر در دوره بعدی هم میخواهی باشی باید به این تحریم رأی دهی.
اگر موافق باشید به مسائل مربوط به استان بوشهر بپردازیم. به نظر شما دلایل عقبافتادگی استان بوشهر چیست؟
در استان بوشهر و شهر برازجان واقعا مشکلاتی هست که سالها پیش در شیراز و اصفهان حل شده است. متأسفانه آدمهای کم کاری هستیم و مسئولیتپذیر نیستیم. تمام کارهای ما از روی چشم و هم چشمی است.
گاز استان بوشهر به اکثر نقاط کشور میرود، اما مردم توانایی ندارند که از مسوولان بخواهند که مطالبات به حق آنها را پیگیری کنند، مثل مردم یزد، کازرون...
در اینجا هر کسی پیشرفتی میکند به هر نوعی شده زیرآب او را میزنند و بعد از یک مدت به دلیل حسادت و یا هر دلیل دیگری آنها را میرانند. کشاورزی ما، صنایع ما ... در دست اصفهانیها، اراکیها و تبریزیهاست. چون ما از پتانسیلی که در استان است استفاده نکردیم و فقط دنبال این بودیم که چطور یک نفر را که پیشرفت کرده است پایین بکشیم.
البته این را بگویم مردم منطقه ما بسیار خونگرم و مهماننوازند اما واقعیتها را باید گفت.
قشر جوان و تحصیلکرده استان بوشهر و دشتستان واقعا الان زیاد شده. من در برازجان الان واقعا تغییراتی میبینم که قابل ملاحظه هست. از این پتانسیل ارزشمند و جوانان تحصیلکرده در دشتستان و استان بوشهر باید استفاده شود.
آقای سلطانی نظر و احساستان را راجع به این کلمات بگویید.
مادر: اصل و پایه خانواده
برازجان: زادگاه مشکلدار و دوستداشتنی که هر وقت به ایران میآیم برای آمدن به برازجان لحظهشماری میکنم.
قرمز یا آبی؟قبلا آبی ولی الان تیم ملی و هر تیمی که بهتر بازی کند.
آمریکا؟ایران برای زندگی بهتر است!
تحریم؟فشار بر طبقه ضعیف مردم ولی باعث شکوفایی فناوری و استقلال علمی کشور
قلیه ماهی؟تیز
اوباما؟مردی که به حرفش عمل نمیکند.
شاهزاده ابراهیم؟پیری در میان کوه
و حرف آخر؟
ما باید به خودمان تکیه کنیم چون هم منابع انسانی و هم پتانسیل آن را داریم. غربگرا نباشیم، شیفته غرب نباشیم. دنبال مدل های غربی و آنچه برای استعمال جوانان ماست نباشیم.
آرزوی موفقیت و پیروزی برای تمام ایرانیان و هم استانی های عزیزم دارم.