گیرم امروز به ما اذن ملاقات هم داد، مرکبی نیست که ما راهی دیارش باشیم.
سالها او بود که در پی کار دل ما راه افتاد، حیف که ما یادمان رفت دنبال وصالش باشیم.
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید، به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم.
** ما هم پیاله ایم به شرط سبوی اشک
نامی برای صورت عاشق نهاده اند، دولت سرای گریه میان دو کوی اشک
تطهیر دل به خون جگر می کنم ولی، تطهیر دیده می کنم از هر وضوی اشک
یا سید البکا نظری هم به ما نما، روی مرا بگیر تو بر آبروی اشک./ز