به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از روزنامه گاردين، با وجود آن که نمايندگان مجلس سناي آمريکا طرح دوري از "پرتگاه مالي" را تصويب کردند و جمهوري خواهان کنگره نيز با کاخ سفيد برسر شرايطي که دولت را از پرتگاه مالي دور نگه دارد به توافق رسيدند، اما هنوز هم ترديدها و ابهاماتي در اين خصوص وجود دارد و برخي تحليل گران و سياستمداران آمريکايي معتقدند اين تصميم کنگره موقتي است و آمريکا به ناچار به پرتگاه مالي سقوط ميکند.
به همين بهانه روزنامه گاردين در تحليلي به قلم هيدي مور به تبعات و پيامدهاي اجراي اين برنامه پرداخته است.
گاردين مينويسد، فارغ از اين که چه اتفاقي خواهد افتاد، مذاکرات بر سر پرتگاه مالي به شکست ميانجامد، کنگره براي نجات آمريکائيان از "افزايش ماليات و کاهش هزينههاي دولت" خيلي چانهزني نخواهد کرد.
به همين دليل بهتر است که ما به جاي «پرتگاه مالي» را در "وجدان مالي" صحبت کنيم بيکاري يک بحران آمريکايي است که شما از آن مطلع هستيم، اما فقر بحراني است که چيزي از آن نشنيده ايد و "پرتگاه مالي" تبديل تدريجي و آرام معضل بيکاري آمريکا به معضل جدي فقر است.
بزرگترين ضربه "پرتگاه مالي" به آمريکائيان بيکار است با اجراي پرتگاه مالي 1/2 ميليون بيکاري که بيش از 27 هفته بيکاري بوده اند و تازه از ماه جولاي از بيمه بيکاري بهره مند شده بودند، بيمه خود را از دست خواهند داد کساني که بيش از شش ماه بيکار بوده اند، 40 درصد آمريکائيان بيکار را تشکيل ميدهند وضع وخيم بيکاران بلند مدت با پرتگاه مالي ارتباط مستقيمي دارند و هيچ کس در دولت نيست که از بيکاران حمايت کند.
وزارت خزانهداري در حال يافتن فضايي براي پرهيز از سقف بدهي است وزارت دفاع قول داده براي به تعويق انداختن کاهش بودجه هرکاري که بتواند انجام خواهد داد.
سازمان خدمات درآمد داخلي (نهاد مسئول جمعآوري مالياتها) گفته است تحميل افزايش مالياتها را به عقب خواهد انداخت اما بيکاران هيچ کس را ندارد که از آنها حمايت و حفاظت کنند هيچ نهادي نيست که براي آنها زمان بخرد.
براي بيکاران، پرتگاه مالي آخرين چکمهاي است که گردن خوشبختي آنها را ميفشارد.
قانونگذاران در واشنگتن تظاهر ميکرده اند که تمديد بيمه بيکاري را تصويب ميکنند، اما آنچه که آنها انجام ميدهند، در واقع قطع بيمه بيکاري است. ازسال 2009 تا 2011، زماني که حدود يک ششم جمعيت کشور بيکار بودند، بعضي از آمريکائيان توانستند 99هفته بيمه بيکاري دريافت کنند امسال، کنگره آن حد حداکثري را به 73 هفته کاهش داد و با کمک برخي ايالات موانع بيشتري براي بيمه بيکاري قرارداد از جمله آزمايش اعتياد و تقاضانامه ملي جستجوي شغل.
اگر اقدامات وقتي معني داشت که بيمه بيکاري از جيب ديگران پرداخت ميشد، درحالي که اين طور نيست مالياتدهندگان آمريکايي و کارکنان از طريق مالياتهايي که بر آنها تحميل ميشود پول بيمه بيکاران را ميپردازند. وقتي وضع اقتصاد خوب باشد و تعداد کمي بيکار باشند، دولت ماليات مازاد جمع آوري ميکند، زيرا بسياري از مردم ماليات بيکاري ميدهند و تعداد اندکي ازآن استفاده ميکنند.
در اين حالت ماليات بيکاري کسري بودجه را کاهش ميدهد و هيچ قانونگذاري شکايت نميکند اما وقتي اوضاع اقتصاد وخيم باشد کنگره با پرداخت بيمه بيکاري به عنوان مشوقي براي تنبلي مخالفت ميکند.
دشمني و مخالفت کنگره با بيمه و مزاياي بيکاري در چندين مورد دچار سوء تفاهم شده است.
مشکل دوم آن است که تمرکز روي بيمه و مزاياي بيکاري واقعا مشکل بزرگتري را ميپوشاند بيم و مزاياي بيکاري پوشش اقتصادي برسر يکي از رنجهاي اقتصادي آمريکا يعني، فقر فزاينده است.
اين مسئلهاي است که در دوران اعتراضات جنبش وال استريت به طور مختصر به آن اشاره شد، اما در زير نيروي انتخابات و بهبودي اقتصادي و فصل خريد تعطيلات رنگ باخت.
اوضاع براي کساني که از بيمه بيکاري بيبهره هستند، وحشتناک است اگر آنها خانوادهاي نداشته باشند که از آنها حمايت کند، پولي براي پرداخت صورتحسابهاي خود ندارند و ممکن است فورا به ورطه فقر بيفتند اين مسئله باعث ميشود آنها نيازمند استفاده از کوپن غذا و مزاياي رفاهي شوند که بيش از بيمه بيکاري براي دولت هزينه در بردارد.
همچنين کاهش هزينههاي ديگري نيز در دل برنامه پرتگاه مالي وجود دارد که به فقرا لطمه خواهد زد کمک به بيخانماني حدود 156ميليون دلار کاهش مي يابد که باعث خواهد شد 146 هزار نفر هيچ جايي براي زندگي نداشته باشند 185 هزار خانواده کم درآمد هم کمک اجازه خود را از دست خواهند داد.
بودجه برنامههاي خشونت خانوادگي هم کاهش خواهد يافت و به اين ترتيب صدهزار خانواده از خدمات سرپناه اضطراري محروم خواهند شد. 170 هزار نفر ديگر هم براي موارد ديگر سوءرفتار و سوءاستفاده هيچ کمکي دريافت نخواهند کرد. بيش از 400هزار نفر خدمات آموزش اشتغال و استخدام را از دست ميدهند.
اين اتفاقات در زمان اوج فقر در آمريکا رخ ميدهد دفتر آمار آمريکا اعلام کرده 7/49 ميليون نفر آمريکايي در فقر زندگي ميکنند اين رقم طي سالهاي 2010 تا 2011 ، 700 هزار نفر افزايش يافته است کنگره هميشه به غلط پيشبيني ميکند که تعداد فقرا افزايش نمييابد، بلکه حدود 2/3 ميليون نفر کاهش مي يابد اين اختلاف در پيشبيني، نشاندهنده شکاف تقريبي ميان قانونگذاران و جهان واقعيت است.
به همين دليل است که پرتگاه مالي فقط مربوط به مالياتها و هزينههاي دولت نميشود، بلکه به وجدان اجتماعي هم ارتباط دارد. کساني که از آنها خواسته خواهدشد ماليات بيشتري بدهند عمدتا شاغلان پردرآمد هستند اما هنوز هم 8/4 ميليون آمريکايي هستند که از آنها تحت عنوان بيکاران دراز مدت ياد ميشود- يعني کساني که بيش از 27 هفته بيکار بودهاند- و تعداد آنها در حال افزايش است.
کاهش هزينه با اجراي "پرتگاه مالي" سياست بسيار بدي است که هيچ قانونگذار عاقلي اجازه تصويب آن را نميدهد اما متأسفانه به نظر ميرسد در واشنگتن قانونگذاران عاقل هيچ حرفي براي گفتن ندارند.
اين برنامه براي طبقه متوسط خيلي خوب نيست اما براي فقرا حتي بدتر است.