به گزارش خبرنگارباشگاه خبرنگاران قم، در شعر آیت الله لطف الله صافی آمده است:
اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است / هر که را مینگرم غمزده و محزون است
زینب از شام بلا آمده یا آنکه رباب / کز غم اصغر بیشیر، دلش پرخون است
یا که لیلی به سر قبر پسر آمده است / کاشکش از دیده روان همچو شط جیحون است
مادر قاسم ناکام که مینالد زار / بهر آن طلعت زیبا و قد موزون است
در ره کوفه و در شام و سرا ظلم یزید / کس نپرسید ز سجّاد که حالت چون است
دختر شیر خدا ناطقة آل رسول / کز نهیب سخنش کفر و ستم موهون است
کرد ایراد چنان خطبه و ثابت بنمود / که یزید شقی از دین خدا بیرون است
زنده دین مانده ز تصمیم و ز ایثار حسین / حق و حرّیت و اسلام به او مدیون است
هان بیایید و ببینید که در راه خدا / صحنهی رزم ز خون شهدا گلگون است
آه و افسوس که کشتند لب تشنه امام / زخم بر پیکر پاکش ز عدد افزون است
قصّهی کرب و بلا قصهی صبر است و قیام / به فداکاری و جانبازی و دین مشحون است
تا ابد نام حسین بن علی در تاریخ / با ثبات قدم و نصرت حق، مقرون است
جاودان عزت حزب الله و انصار خدا است / خیمهی باطل و احزاب دگر وارون است
هر که در حصن ولایت رود از روی خلوص / ز آتش دوزخ و آن هول و خطر، مأمون است
«لطفی» از عاقبت کار مکن قطع امید / که به الطاف حسین بن علی میمون است/س