آمریکایی‌ها گروه القاعده را نکته تمرکز تهدید تروریسم هسته‌ای معرفی می‌نمایند؛ اما گروه‌های تروریستی دیگری نیز سوابقی از این دست داشته‌اند هر چند که وسعت حوزه عملیات آنها به گستردگی این گروه نبوده است.

به گزارش خبرنگار سياست خارجي باشگاه خبرنگاران، علي داعي طي يادداشتي به بررسي ابعاد مختلف تروريسم پرداخته که متن آن در ذيل آمده است: 

 واقعيت تروريسم هسته اي
 
هر چند که تا پيش از حملات تروريستي 11 سپتامبر تصور موجود در جامعه جهاني در قبال توانايي‌هاي گروههاي غيردولتي در چالش‌هاي امنيتي تنها به بمب‌گذاري در قطارهاي راه‌آهن يا انفجار در برخي اماکن عمومي و دولتي محدود مي‌شد، ولي حادثه 11 سپتامبر نشان داد که بازيگران غير دولتي از توان جديدي براي انجام حملات تروريستي در سطح جهاني برخوردار شده‌اند.

 علي‌رغم آن که سازمان‌هاي تروريستي هنوز به تسليحات مدرن و سلاح هاي کشتار جمعي دست نيافته‌اند، ولي کارشناسان سرويس‌هاي اطلاعاتي خوب هشدار مي‌دهند که در آينده‌اي نه چندان دور احتمال دستيابي تروريست‌ها به تسليحات هسته‌اي دور از انتظار به نظر نمي‌رسد؛ زيرا از يک سو ارزيابي‌هاي انجام شده حاکي از آن است که ذخيره اورانيوم غني شده در سطح جهان براي ساخت هزاران تسليحات هسته‌اي کافي است و از سوي ديگر بر پايه برخي گزارش‌ها برخي شبکه‌هاي تروريستي از جمله القاعده به وضوح تمايل خود را براي به دست آوردن تسليحات هسته‌اي نشان داده و حتي اسامه بن لادن رهبر القاعده در سال 1993 قصد خريد مواد هسته‌اي از سودان را داشته است.

 در اثبات اين امر آمريکايي‌ها اغلب به اعتراف يکي از اعضاي القاعده در دادگاهي در نيويورک استناد مي‌نمايند، اين در حالي است که تنها نگراني در اين خصوص القاعده نيست، جامعه بين المللي امروز با چالش‌ها و تهديدات ساير بازيگران غير دولتي هم مواجه است که امنيت بين المللي را متاثر مي سازند.

 نگراني بيشتر از آنجاست که اين گروه‌ها اگر چه با القاعده ارتباطي ندارند ولي ممکن است تحت تاثير پيام کينه و خشونت آن قرار گيرند، اما سوالي که مطرح مي‌شود آن است که چه عواملي موجب مي شود گروه تروريستي به تروريسم هسته‌اي متوسل شود؟ پاسخ به اين سوال مي‌تواند ما را به شناخت بهتري از واقعيت خطر تروريسم هسته‌اي رهنمون سازد.

 شايان ذکر است که توسل به تروريسم هسته‌اي مستلزم تصميم سازي و تصميم گيري آگاهانه در سازماني است که به توسل به آن گرايش دارد.

در اتخاذ چنين تصميمي دو عنصر از اهميت به سزايي برخوردار است،  نخست؛ ارزيابي اين مسئله که توسل به تروريسم هسته‌اي تا چه اندازه در پيشبرد اهداف سازمان موثر خواهد بود، دوم؛ ارزيابي توانايي فني گروه در توسل به آن تروريسم هسته‌اي مطلوب گروه‌هايي است که به دنبال نتايج علني و داراي آثار رواني بسيار قوي هستند و مي‌خواهند قدرت خود را بدون توجه به عواقب آن به نمايش بگذارند.

 در مورد انتخاب نوع تروریسم هسته‌ای نیز توانایی گروه در دسترسی به مواد و تجهیزات هسته‌ای، توانایی فنی و یا سهولت دستیابی به مواد هسته‌ای و رادیواکتیو و یا سهولت در هدف قرار دادن تاسیسات در این زمینه تعیین کننده است.

بنابراین در تصمیم‌سازی توسل به تروریسم هسته‌ای باید بین ابزار و اهداف توازن برقرار شود، بر این اساس گروه تروریستی در توسل به آن باید با توجه به اهداف و ابزاری که در اختیار دارد راهبرد و تاکتیک‌های خود را از توسل به تروریسم هسته‌ای مشخص کند که آیا با توسل به تروریسم هسته‌ای به دنبال کشتار جمعی مردم کشور هدف است؟ آیا به دنبال تخریب شدید است و یا اینکه به دنبال تاثیرگذاری روانی است؟ و در انتخاب هر یک از راهبردهای مذکور ابزار لازم را در اختیار دارد یا خیر.

ناگفته نماند در اتخاذ چنین تصمیمی رهبر گروه نقش اساسی دارد ولی این پایان ماجرا نیست زیرا در هر یک از موارد فوق مشکلات و موانعی وجود دارد که می‌تواند به خنثی شدن و عقیم ماندن عملیات بیانجامد.

نباید فراموش کرد که در برخی موارد عبور از خطوط قرمز نیز می‌توان به قیمت اتخاذ تصمیماتی از سوی دولت هدف تمام شود که نتیجه آن نابودی و یا ضربه مهلک به گروه تروریستی است.

بنابراین تصمیم توسل به تروریسم هسته‌ای تصمیم ساده‌ای نیست؛ بلکه این تصمیم دارای مولفه‌های پیچیده ای است که چینش آن در کنار هم و تصمیم سازی در این زمینه را دشوار می‌سازد. بنابراین هرگونه تروریستی به دنبال تروریسم‌ هسته‌ای نخواهد بود.

حال که سخن بدین جا کشید باید دید که آیا تاکنون گروه‌هایی بوده‌اند که به چنین تصمیمی نائل آیند یا خیر؟ آمریکایی‌ها گروه القاعده را نکته تمرکز تهدید تروریسم هسته‌ای معرفی می‌نمایند؛ اما گروه‌های تروریستی دیگری نیز سوابقی از این دست داشته‌اند هر چند که وسعت حوزه عملیات آنها به گستردگی  این گروه نبوده است.

 در واقع اولین گروهی که به تصمیم‌گیری و عملیاتی کردن تصمیم توسل به تروریسم هسته‌ای نائل شد، جدایی طلبان چچنی بودند.

 اولین اقدام عملیاتی این گروه در سال 1995 بودکه طی این حادثه جدایی طلبان چچنی بمب دست‌ساز مرکب از دینامیت و سزیوم-137 را در پارک «ایزمایلوفسکی» مسکو کار گذاشتند ولی به هر دلیل از انفجار آن منصرف شده و محل بمب را به خبرنگاران اطلاع دادند.

هر چند که این حادثه معروف‌ترین حادثه مرتبط با تروریسم هسته‌ای است ولی این گروه در طراحی اقدامات تروریسم هسته‌ای ید طولایی دارد و به حادثه فوق‌الذکر محدود نمی‌شود. این گروه در سال 1992 به رهبری «دودایف» طراحی تروریسم هسته‌ای را آغاز کرد.

 این طرح عبارت بود از ربایش یک زیردریایی اتمی از ناوگان اقیانوس آرام روسیه که قرار بود پس از آن، راکتور اتمی زیردریایی و یکی از موشک‌های اتمی آن بمب‌گذاری شده و از دولت روسیه بخواهند در ازای آزادسازی زیردریایی این کشور نیروهای خود را از چچن عقب بکشد؛ البته با لو رفتن طرح، مقامات روس مانع اجرای آن شدند.

 جالب است که بدانیم«اسلام خوساخائوف» رئیس ستاد ارتش جدایی طلبان‌ چچنی زمانی معاون فرمانده ناوگان اتمی اقیانوس آرام شوروی سابق بوده است؛ البته گفته می‌شود این طرح به قیمت جان «دودایف» تمام شد. علاوه بر آن در سال 2000 عناصر این گروه مقادیری مواد رادیواکتیو از سایت پسماند هسته‌ای گروزنی و در سال 2001 مقداری فولاد رادیواکتیو از نیروگاه اتمی «ولادیوستوک» به سرقت بردند.

نمونه دیگر گروه آئوم سینر‌یکیوی ژاپنی است؛ این گروه درسال 1987 تأسیس شد و یک فرقه افراطی است این گروه در مقابله با دولت ژاپن تعداد زیادی شیمیدان و متخصص بیولوژی و غیره را جذب کرد و توانست زرادخانه‌ای از عوامل شیمیایی ایجاد کند این گروه استفاده از مواد شیمیایی در اقدامات تروریستی را سرلوحه کار خود قرار داد از جمله اقدامات آن، حمله تورریستی این گروه در ایستگاه مرکزی متروی توکیو در سال 1995 بود.

 با این حال تحقیقات مشترک دولت ژاپن و آمریکا نشان داد که این گروه دارای کارخانه پنج هکتاری تولید تسلیحات شیمیایی در توکیو است ولی در غنی سازی اورانیوم به توفیقی دست نیافته است نمونه‌های فوق‌الذکر نشانگر آن است که علیرغم دشواری‌های توسل به تروریسم هسته‌ای بازیگران غیردولتی وجود دارند که می‌توانند در تصمیم‌سازی به توسل به تروریسم هسته‌ای نائل شوند.

نتیجه گیری

اگر بپذیریم که گروه‌هایی وجود دارند که ممکن است به تروریسم هسته‌ای متوسل شوند و خطر تروریسم هسته‌ای خطری واقعی است و بپذیریم که نقطه تلاقی نظام منع اشاعه و مقابله با تروریسم هسته‌ای مسئله جلوگیری از دستیابی بازیگران غیردولتی به سلاح، مواد و تجهیزات هسته ای است؛ درست است که جامعیت معاهده منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای در پیشگیری از تروریسم هسته ای موثر است ولی این موضوع نباید به گونه ای تفسیر گردد که موجبات محروم ساختن کشورها از دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته‌ای را فراهم آورد.

در بحث مقابله با تروریسم هسته‌ای و نظام منع اشاعه ذکر این نکته ضروری است که مقابله با گروه‌های تروریستی و ممانعت از دستیابی بازیگران غیردولتی به آن امری ضروری است؛ اما بهانه قرار دادن این موضوع و سیاسی‌کردن آن در معاهده و آژانس بین‌المللی انرژی امتی در مورد کشورهایی که جهت گیری سیاسی آنان منطبق با رویکرد قدرت‌های هسته‌ای جهان نیست، می‌تواند به اعتماد کشورهای غیر هسته‌ای به جریان قابل اتکای نظام منع اشاعه ضربه بزند.

مقابله با تروریسم هسته‌ای بواسطه جلوگیری از دستیابی بازیگران غیر دولتی به سلاح‌های هسته‌ای، مواد رادیو اکتیو و ابزارهای اولیه تهیه این مواد راهکارهای دیگری دارد، با نگاهی به بحث کنترل تسلیحات(منع اشاعه) و موضوع محوری مذکور در بحث مقابله با تروریسم، این مهم از طریق دیگری نیز قابل وصل است که یکی از موثرترین آن اقدام در جهت حذف کامل سلاح‌های هسته‌ای به ویژه سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی و نابودی آنها است هدف مهمی که در ماده 6 ان پی تی مورد توجه و تأکید قرار گرفته است.

 تحقق این مسئله از سویی نیازمند صداقت و ارتقای فهم و آگاهی سیاسی واقعی قدرت‌های هسته‌ای از موضوع و کنار گذاشتن استفاده ابزاری از آن و از سوی دیگر جلب اعتماد جهانی در راستای تقویت نظام منع اشاعه است.

 مسلم است که سیاسی‌کاری و دوگانگی در رفتار و اتخاذ رهیافت سلبی از سوی قدرت‌های هسته‌ای، کمکی به این نظام و نیل به هدف ریشه کنی تروریسم هسته‌ای نخواهد کرد.

انتهاي پيام/

برچسب ها: تروریسم ، آمریکا ، غرب
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار