مدیرعامل خانه هنرمندان ایران با اشاره به گسترش فعالیتهای پژوهشی خانه هنرمندان افزود: صحبتهایی با همکارانمان داشتیم و به نگاهی مشترک رسیدیم که در کنار تحقیقات بنیادین در حوزه هنر، حوزه فرهنگ و هنر نیاز به رویکردهای پژوهشی دارد که مشکلات کوتاه مدت و میان مدت خود را هم مورد توجه قرار دهد. ما الان با مسائلی در حوزه فرهنگ و هنر مواجهیم که کسی نه دنبال این است که پاسخی برای آنها پیدا کند، نه وقتش را میکند و نه ارزشگذاری شده که در مورد آن بحث و صحبت شود. این عنوان "مدیریت هنری" را با مشورت دوستان انتخاب کردیم چراکه ما در حوزه فرهنگ و هنر، نیاز اصلیمان چیست که به آن توجه شود.احساس ما این بود که مراجع رسمی مانند وزارت ارشاد به خاطر حجم وسیع کار، فرصت نقد مباحثی در حوزه مدیریت هنری، اقتصاد هنر یا مسائل صنفی را ندارند. تعدادی عنوان انتخاب شد که برای آنها نشستهایی تخصصی برگزار شود. این نشستها قرار است به شکل تخصصی و به دور از هیاهوهای تبلیغاتی نگه داشته شود. در این نشستها از استادان و کسانی که در رشتههای مختلف هنری تجربههای ذیقیمت دارند دعوت به همکاری کردهایم. امیدواریم این بحثها به تعریف مبانی هر یک از موضوعات منجر شود و نقطهنظرها را احصا کنیم تا در اختیار مدیرانی قرار بگیرد که در حال حاضر به نوعی در حوزه فرهنگی و هنری فعالیت میکنند و نیازمند این هستند که کسانی که تجربه و دید علمی در این زمینه دارند، آنها را از بیرون راهنمایی کنند.
وي در ادامه صحبتهایش با تاکید بر این موضوع که حضور همه افراد و مدیران در این نشستها آزاد است افزود: این جلسات را باز تعریف کردیم؛ بر خلاف دیدگاههای تنگ سیاسی که گاه حوزه فرهنگ هم با آن درگیر میشود. این نشستها و بحثها متاثر از هیچ دیدگاه و حزب و جناح سیاسیای نیست. احساس ما این است که باید فارغ از همه تفکرات سیاسی این موضوع بررسی شود. به نظرم زمانی فضای فرهنگی و هنری ما زمانی رو به اضمحلال میرود که فضای سیاسی بر آن حاکم شود. فضای فرهنگ و هنر فضای عمومی کشور است و همه مدیرانی که در دوره های قبل بودهاند، به عقیده من همه برای یک هدف و آن هم توسعه فرهنگی کشور زحمت کشیدهاند. قرار است این جلسات فارغ از اینکه چه کسی در چه دوره و دولتی فعالیت داشته است، بحثی در مورد توسعه فرهنگی کشور را دنبال کنیم. امیدوارم این کار باعث شود چارچوبهای بیهوده سیاسی که گاهی در حوزه هنر تنیده میشود، با برگزرای این جلسات کمی کمرنگ شود و فضای فرهنگی و هنری ما به فضایی بالاتر از ارتفاع سیاست برگردد؛ در واقع سیاست ذیل هنر و فرهنگ قرار بگیرد. تعدادی از مهمانان ما مثل "حسین ایمانی خوشخو"، "محمدعلی زم" و "حمید شاهآبادی" دعوت کردیم که متاسفانه امکان حضور پیدا نکردند. با این وجود تصور میکنم چون این جلسات ادامهدار است، اشکالی هم ندارد تعدادی از دوستان در جلسات بعدی به ما اضافه شوند.
سپس "سرسنگی" از سخنرانان درخواست کرد تا در شروع بحث، توضیحات و تعاریف خود در حوزه "مدیریت هنری" بیان کنند تا محورهای اصلی بحث، در ادامه بیان شود و این نشست شکلی چالشی به خود بگیرد.
"مهدی حجت" به عنوان نخستین سخنران صحبتهایش را با برشمردن پنج ویژگی مهم برای مدیران هنری آغاز کرده و گفت: صحبت ما در مورد مدیریت نیست که بحثی جدا و مفصل دارد اما مدیریت هنری به نظر من با پنج حوزه در ارتباط است که اگر مدیری بر آنها تسلط پیدا کند، میتواند مدیری موفق باشد؛ اول آشنایی با هنرمند و کیفیت برخورد با آنها، دوم آشنایی آثار هنری، سوم شناخت مخاطبان آثار هنری، چهار فضایی که کار هنری در آن اتفاق می افتد و در نهایت نظامی که فعالیت هنری در آن اتفاق میافتد. اگر هر کدام این این بخشها مشکلی داشته باشد، کار مدیر هنری با نقصان روبهروست.
"پیروز حناچی" صحبتهایش را با نمونههایی از فعالیت مدیران هنری در نقاط مختلف جهان آغاز کرده و گفت: آنچه امروزه در مدیریت فضاهای هنری رخ میدهد، "معاصرسازی" یا"بازآفرینی" نامیده میشود. تحولی که امروزه در مدیریت بناهای تاریخی کشورها می بینیم و کشورهای مختلف در تحقق آن از یکدیگر سبقت میگیرند؛ در یک مدیریت هم خلاصه نمی شود. نرمافزار این کار هنرمندان هستند و سختافزار را شهرسازان و معماران به وجود میآورند. این موضوع بعد از جنگجهانی دوم سیر سریعی را پشت سرگذاشته و خود تحولات مهمی را ایجاد کرده و به سرعت شکل عوض کرده است. آنها در فضاهای تاریخی، فعالیتهای هنری خاصی را ایجاد میکنند. نمونهاش توسعه موزه لوور است که به عنوان کاری چند مدیریتی، تاثیر بسزایی در توسعه فرهنگ کشور فرانسه گذاشته است.
"عبدالمجید شریفزاده" در ابتدای صحبتهایش با تاکید بر اینکه حوزه کاری او هنرهای سنتی است گفت: من معتقدم اگر میخواهیم کاری در حوزههای فرهنگی انجام دهیم باید به دورههای گذشته مراجعه و شکل مدیریتی آنها را استخراج کنیم. این بازگشت نه به معنای ماندن در گذشته بلکه بهرهگیری از گذشته و حرکت به سوی آینده است. باید به بررسی دورههای مدیریتی موفق در گذشته بپردازیم و به نظرم در حوزه مدیریت هنری نیاز به یک نهضت بازگشت به گذشته داریم. امیدوارم این فضا برای بازنگری ایجاد شود.
"حسین سلیمی" با طرح سوالی صحبتهایش را آغاز و گفت: واقعا میشود هنر را مدیریت کرد؟ آیا هنر که عرصه تخیل و خیال و خلاقیت است میتواند از سوی مدیری که پشت میز نشسته این خلاقیت مدیریت شود؟ این موضوع جای تشکیک دارد. زمانی از مدیریت ایجاد فضاهای هنری یا مدیریت امکانات هنری صحبت میشود که مقولهای جداست. مدیریت در حوزه آفریدن نظامهای معنایی به نظرم جای بحث دارد. مدیریت به معنای جدید ۱۲۰-۳۰ سال بیشتر عمر ندارد و مخلوق انقلاب صنعتی دوم است. ایجاد مدیریت صنعتی یا اقتصادی در حوزه هنر مطلوب نیست و نتیجهای به همراه ندارد. اگر نتیجهای هم در پی داشته باشد، در گذر زمان تغییر کره و نتیجهای عکس به همراه دارد. دوم اینکه مدیران موفق کسانی بودند که برای هنرمندان ایجاد امکانات و امنیت و بسترسازی کردهاند و در آن فضا امکان لازم برای خلاقیت را فراهم کردند.
در ادامه نشست، "محمدرضا جعفریجلوه" چنین نشستهایی را مفید دانسته و گفت: اگر بنا باشد عرصه هنر را مدیریت کنیم، باید عرصههای منتهی به هنر و هنرمند را بررسی کنیم. هنرمند در پاسخ به فضای پیرامونش انگیزهای پیدا و اثری را خلاقانه میآفریند. بعد از فضا او نیازها را شناسایی و برآورده میکند. نیازی که از سوی مخاطب مطرح شده است. اگر نیازهای مخاطب از سوی هنرمند تشخیص و از سوی نظام به خوبی امکانات لازم ایجاد شود، طبیعی است که پاسخ هنرمند متفاوت و متعالی است. مدیریت عرصه هنر، مدیریت فرهنگ و محیط پیرامون آن است نه راههای منتهی به آن.
در ادامه بحث، "احمد مسجدجامعی" در ایجاد چنین بحثهایی را مفید و ارزشمند شمرد و برای اجراییتر شدن آن، پیشنهاداتی را ارائه داد: این بحثها حدود دو سال پیش در یک نشست دو روزه از سوی خانه سینما برگزار شد که من احساس کردم در نهایت نتیجه مطلوبی حاصل نشد. میتوان این مباحث را به سمت آسیبشناسی حوزه فرهنگ و مدیران و فعالیتهای هنری پیش برد. ما باید بدانیم بر اساس نظامهای هنری، الان در کجای جهان ایستادهایم. چرا سریالهای تلویزیونی ترکیهای و کرهای تا این اندازه در کشور ما طرفدار پیدا کرده است. تولیداتی که به هیچوجه همخوانی با فضای موجود ندارند و نظارتی بر آنها نیست؛ آنها انسانها و ایرانیهای دیگری خلق میکنند. برای اثبات یک ایران هنری ما نیازی به تلاش و بحث و جدل نداریم؛ چنانچه برای اثبات یک ایران صنعتی یا علمی یا هستهای ملزم به آوردن نمونهها و حقایقی هستیم. با این حساب چرا ما در عرصه نقشآفرینی جهانی منفعل شدهایم. چرا وقتی ما یک سمینار دولتی با کلی امکانات و جوایز می گذاریم استقبال چندانی نمیشود اما در همین خانه هنرمندان، وقتی برنامهای برگزار میکند، استقبال چشمگیری میشود. آسیبهای بسیاری ما را تهدید میکند.
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن اشاره به این موضوع که هنر کشورهای مختلف در ایران، با هنر ملی ما تلفیق و شکل جدید پیدا کردهاند گفت: ذات فرهنگ و هنر ایرانی، گفتوگوست. مدیر موفق کسی است که ظرفیت گفتوگو را ایجاد کند. گفتوگو همدلی ایجاد میکند و این فضا، صمیمیتی بین مدیر و هنرمند به وجود میآورد که در تحقق نیازها و امکانات، تاثیر بسزایی خواهد داشت. هنرمند نباید خود را همقد و قواره مدیران و در قالب تفکری آنها بگنجاند. هنر و هنرمند با خلاقیت فعالیتها و حیات خود را ادامه میدهند.
در بخش دوم نشست، "مجید سرسنگی" محور بحث را صحبت در مودر حدود و اختیارات یک مدیر هنری برای ورود به عرصه هنر اعلام کرد تا ادامه بحث شکلی عملیتر پیدا کند.
"سید مهدی حجت" در این مورد گفت: یک مدیر هنری باید زمینه برای حداکثر فعالیت هنری هنرمندان را ایجاد کند. مجموعهای از کارهایی که یک مدیر باید بکند تا امکان فعالیت هنرمند وجود داشته باشد، در حوزه مدیریت هنری میگنجد. هنرمند آدمی معمولی نیست و خصوصیات خاصی دارد پس باید آن را درک کرد و عوالمش را شناخت. کسی که میخواهد زمینه فعالیت این فرد را ایجاد کند، باید حداقل آشنایی با حوزهای که در ان کار میکند را داشته باشد. من این را بر اساس یک مدیریت سی ساله عرض میکنم؛ هنر باغبانی است نه نجاری.
«محمدرضا جعفری جلوه» با اشاره به موثر بودن گفتوگو در توسعه و شفافیت حوزه فرهنگ و هنر گفت: اگر بخواهیم به مدیران این عرصه لباس معلمی بپوشانیم، باید بدانیم که این کلاس یک کلاس املا نیست، کلاس انشاست. اگر قرار است خلاقیت هنرمندان مسئولانه باشد، باید جایی دیگر این اتفاق بیفتد. عرصه فرهنگ و هنر جدای از مدیریت نیست. هستی یک مدیر و ولی و هدایتگری دارد اما مدیران فرهنگی خداگونه یا پیامبرگونه نباید رفتار کنند. هیچکاریبا عیبجویی و بخشنامه و دستور از بالا درست نمیشود. رفتار مدیران این عرصه باید نرم باشد. مدیریت پویا در این عرصه مدیریتی است که دربرگیرنده مصالح و میلها باشد و به نیازها پاسخ دهد.
"پیروز حناچی" با برشمرن ویژگیهای نظام آموزشی در تربیت مدیران گفت: فضای آموزش و دانشگاهی، مستقیم و غیرمستقیم تاثیر بهسزایی دارد. تاثیر مستقیم بر اساس دانش و آگاهی و غیرمستقیم از راه انتقال تجارب. دانشجویانی که در سالهای اولیه بعد از انقلاب وارد دانشگاهها شدندعرصه فعالیت وسیعتری داشتند؛ محدودیتها امکان انتقال تجارت و دانش روز را مشکلتر میکند و آموزش در این حوزه برای تربیت مدیرانی با علم روز و آگاه، مشکل میسازد.
"عبدالمجید شریفزاده" با اشاره به بحث گفتوگویی که مطرح شد، اشارهای به گذشته داشته و میگوید: وقتی از استخراج گذشته حرف می زنم، نشانههایی از این گفتوگو به خوبی دیده میشود. در زمان بایسنقرمیرزا منابعی هست که عرفا، دانشمندا، شعرا و نقاشان دور یکدیگر جمع و به بحث و صحبت میپرداختند و در حقیقت سطح درک و فهم خود را بالا میبردند ودر همین جمع است که اثر نادری مثل خمسه و شاهنامه بایسنقری ایجاد میشود. ما نمونههایی از این دست کم نداریم. چه مدیریتی بوده که در مدت ۲۰ سال نقاش و شاعر و مینیاتوریست و صحاف و کاغذساز را دور هم جمع کرده و در نهایت شاهنامه طهماسبی را خلق کرده است. ما داشتههایمان را فراموش کردهایم.
"حسین سلیمی" هم با اشاره به این موضوع که آنچه در دنیا اتفاق می افتد بسیار سریع و وسیع است گفت: ما وارد عصر جدید جهانی شدهایم که بستن و کوچک کردن فضاهای فرهنگی نتیجه معکوس دارد. خیلیها گمان میکنند جهانی شدن یعنی از بین رفتن حوزه های ملی در حالیکه حوزههای ملی امروزه به راحتی و با ابزاری آسان میتوانند جهانی شوند. ویژگیهای فرهنگی کشور ما را کشورهای معدودی دارند و ما هربار به هنرمندان اعتماد کردهایم، جواب مثبت گرفته ایم. هرچه فضا را محدودتر کنیم، ابزارهای مدیریتی ما کند میشود. چرا همواره در عرصه دولتی مشکلات مالی وجود دارد و هنرمندان گمان میکنند باید چیزی بکنند چراکه ممکن است دیگر وجود نداشته باشد اما در عرصههایی کمی دورتر از دولتی اینطور نیست. در همین تماشاخانه ایرانشهر، چون فضا کمی بازتر است و هنرمندان احساس غریبگی نمیکنند، خود مشتاقانه علاقه به حضور دارند و این خود درآمدی خلق میکند. این موضوع باعث میشود برای گرفتن بودجه، نظر هر فرد و معاونی را در عرصه هنری اعمال نشود.
گفتني است؛ در پایان این نشست، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران با تشکر از حاضران و مهمانان حاضر در جلسه و ابراز امیدواری کرد که این نشستها ادامه پیدا کرده و مباحث مطرح شده، مکتوب و در اختیار مدیران فعلی این عرصه قرار بگیرد تا باعث سربلندی هنر ایرانی در عرصههای ملی و بینالمللی شود./ص