در
فرهنگ ایرانی اسلامی، کنار اعضای خانواده زیستن به فرد احساس تعلق و هویت
می بخشد و این احساس ناخودآگاه برای وی هنجارهای اجتماعی را می سازد. فرد
بر حسب نقش ها و مسئولیت های خود دارای تصویر و وجاهتی می گردد که عدول از
آن برایش بسیار دشوار است. چرا که او بخشی از هویت خود را در قالب وجاهت و
منزلت خانوادگی می بیند و می داند فرو ریختن تصویری موجه از او هم تخریب
چهره اجتماعی اش خواهد بود و هم به بعد دیگری از هویتش یعنی کانون خانواده
ای که بدان تعلق دارد لطمه خواهد زد.
در
غرب فرزندان خانواده ها پس از رسیدن به سنین بلوغ و جوانی به بهانه یافتن
استقلال از کانون خود جدا می شوند و در واقع با تهی شدن از مسئولیت و نقش
های پیشین در پی ایجاد یک هویت جدید می گردند. این فرهنگ پر نقص بی شک به
نهاد واحد های کوچک خانواده در غرب آسیب های فراوانی زده و بعید نیست که
بسیاری از بحران های هویتی با مظاهری چون فساد و بی قیدی و افسار گسیختگی
های روانشناختی از همین خلا فرهنگی ناشی شده باشد.
اما
در فرهنگ غنی بوم ما فرد به طور مداوم با نقش ها و مسئولیت های مختلف
مواجه است و هرگز مجالی برای تهی شدن از شخصیت اجتماعی برای او وجود ندارد.
او از دوران کودکی تا هر زمان که در تجرد به سر می برد به خانواده پدری اش
تعلق دارد و پس از تأهل نیز بدون وقفه ای که خلاء آفرین و بحران ساز باشد
برای پذیرش نقش همسری، پدری و یا مادری خود در رأس کانون دیگری قرار می
گیرد. این تغییر در رشد مسئولیتهای وی و بالا رفتن از هرم خانواده دیده می
شود. استقلال نیز یک سیر صعودی است که تدریجا به فرد تفویض می گردد.
اما
پس از هجمه سنگین رسانه های غربی و تزریق سبک و شیوه زندگی غیر بومی به
اجتماع جوان ایرانی این فرهنگ کامل و سازنده لطمات جدی دیده است. عدم بینش و
اشراف فرهنگی رسانه های داخلی بخصوص رسانه ملی و سینما نیز در قالب یک
بلندگوی هم صدا با فرهنگ غربی ضد ارزش های بسیاری را در گوش اجتماع می
نوازد. اکنون در بسیاری از مجلات و نشریات و سایت های دارای مجوز قانونی
وزارت ارشاد، شاهد تبیین ساحت های مختلف زندگی مجردی و مطالب آموزشی در این
رابطه هستیم. این امور و البته تغییرات درون فرهنگی باعث رشد انفجاری
زندگی مجردی و متعاقب آن خانه های مجردی شده است.
امکان
عضویت در شبکه های فساد، فرار از خانه و خانواده اصلی، فروپاشی خانواده
ها، تاثیرگذاری بر تربیت فردی، جاسوس پروری و ایجاد خانه تیمی، امکان جذب
به شبکه های اطلاعاتی دشمن، تهدید هویت فرهنگی، گسترش جرایم مالی اخلاقی
سیاسی، کلاهبرداری و.. از دیگر مضرات آسیبهای نو پدید ناشی از خانه های
مجردی است. البته بی شک خانواده ها نقش مهمی در جهت کاهش آسیب های نوپدید
ناشی از خانه های مجردی دارند.
خانه ها و خوابگاه های دانشجویی:
اگرچه
اغلب خانواده ها و به طور کلی اجتماع از خانه های دانشجویی به عنوان مراکز
فساد یاد می کنند اما با نگاه به شرایط فعلی در میان انواع و اقسام خانه
های مجردی باید خوابگاه ها و خانه های دانشجویی را جزء پاک ترین خانه های
مجردی بر شمرد. چرا که ساکنین این خانه ها عمدتا دغدغه مشترک درس خواندن
دارند و به به خاطر این وجه مشترک تا حدود زیادی وقت خود را صرف به اشتراک
گذاشتن معلومات درسی می کنند. از طرفی این قشر عمدتا به لحاظ مالی توان صرف
هزینه برای عیاشی های پر هزینه را ندارند. همچنین روحیه و حضور در فضای
آموزشی نیز تا حدودی مانع برخی رفتارهای غیر عرفی و غیر دینی خواهد بود.
کارمندان و کارگران بی خانواده:
این
قشر نیز در میان افرادی که به خانه های مجردی رو می آورند از فضای سالم
تری برخوردارند. چرا که جبر اقتصادی و شغلی عامل اصلی چنین شیوه زیستی برای
این افراد است. هزینه اجاره خانه برای قشر عمده ای از کارمندان و کارگران
با توجه به درآمد ماهیانه آنها بسیار بالاست و گاهی برخی افراد ترجیح می
دهند تا به همراهی همکاران خود اقدام به تهیه مسکن کنند تا هزینه های اجاره
و مدیریت محل اسکان بین چند تن تقسیم گردد. البته این طیف از مجرد نشین ها
به دلیل داشتن هدف مشترک از حیث امنیت اجتماعی و سلامت اخلاقی در رتبه
پایین تری نسبت به قشر دانشجویی قرار دارند.
خانه های مخفی افراد متمول:
این
دسته خانه های مجردی از فاسدترین طیف های آن به شمار می روند. چرا که عمده
افراد ساکن در آن دقیقا با هدف ایجاد فضای خوش گذرانی و عیاشی این نوع
زندگی را انتخاب می کنند و از طرفی از امکانات مالی لازم برای تهیه لوازم
آن نیز برخوردارند. جالب اینکه به خاطر صرف همین هزینه ها و اجاره بالای
خانه ها حرص سیری ناپذیری نیز به صرف وقت در راه مفاسد اخلاقی و اجتماعی
دارند.
این
خانهها بیشتر در اختیار میانسالان پولدار کلانشهرها است. میانسالان
پولداری که در کنار خانه خانوادگی خود خانهای برای جمعهای دوستی خود برپا
کردهاند. معمولا خانواده فرد از وجود این خانهها بیخبرند. این خانهها
برای همسایهها مانند خانههای مجردی چندان دردسری ندارند.
خانه های پوششی و اشتراکی:
با
زندگی در خانه مجردی خود کنترلی در فرد ضعیف میشود. اینکه افرادی موازی
خانه خود خانهای مجردی مهیا میکنند برای انجام کارهایی است که به همراه
خانواده از آن معذورند. تشکیل این خانه میتواند برای ارتباط با جنس مخالف،
یا روی آوردن به مواد یا قمار باشد. این مساله اجتماعی آسیبهای دیگری
مانند تشکیل یک رابطه نادرست را نیز ممکن است به همراه داشته باشد همچنین
در تنها زیستن احساس بیکسی در افراد افزایش مییابد و افراد طبق
قیدوبندهای اجتماعی بار نمیآیند.
در
واقع بسیاری از این خانههای مجردی پیامد بی توجهی به ترویج فرهنگ غلط بی
بند و باری توسط جوانانشان خانوادههای مرفه است که بسیاری از آنان با
رانتخواری پولدار شدهاند.
به
عقیده برخی جامعه شناسان اینگونه میتوان برداشت کرد که پدیده ناهنجار
خانههای مجردی در قالب خوشگذرانیهای بیمنطق نتیجه عملکرد غلط زمان و
مکان است در واقع ما نتوانستیم مدیریت مناسب بر مکان و زمان داشته باشیم به
همین دلیل به جای جوان مولد با جوان مخرب مواجه میشویم.
به
هر حال افزایش خانه های مجردی یکی از تهدیدات دشمن است، نباید منتظر بروز
آسیب درکشور باشیم بلکه می بایست با اقدامات پیشگیرانه و بستر سازی درست و
همکاری دستگاههای مسئول مانند حوزه علمیه، صدا و سیما، قوه قضاییه، نهادهای
فرهنگی، رسانه ها و نیروی انتظامی در جهت پیشگیری و کاهش آسیبها اقدام
شود.