بلى علمست كه انسان ساز باشد مر او را هم عمل دمساز باشد
چو علمند وعمل بانى انسان هرآنكس هرچه خودراساخت هست آن
لذا باشد قيامت با تو هشدار قيامت را برون از خود مپندار
بدان
كه انسان جز علم و عمل خود نيست و اين دو با نفس اتحاد وجودى مى يابند و
وزان علم و عمل با نفس وزان ديوار مثلا با سنگها و آجرها و گل ها است كه
ديوار به جز آنها نيست .
انسان در واقع همان ادراك است كه ((اى برادر تو
همان انديشه اى ))، و به علم اليقين بلكه به عين اليقين بلكه به حق اليقين
و برداليقين خواهى يافت كه انسان آنچه كسب كرده است همان است و احوال و
اطوار او در هر مرحله و منزل و در هر عالم ، همه انحاء ادراكات اوست و خود
زرع و مزرعه خود است و همه اين امور از اتحاد نفس با مدركات اوست ، خواه از
علم باشند و خواه از عمل ؛ و علم و عمل هر دو جوهرند اگر چه علم جوهر اشرف
است و امام عمل است كه العلم امام العمل و العمل تابعه . و انسان و ارزش
او به همان جوهر ذات اوست كه عين مدركات اوست .
انسان خزائن سعى اعمال خود و مجموع نيات و كردار، و مهمان سفره خود است .
علم آب حيات است و وعاى قلب را حد محدود نيست و هر چه مظروف او كه آب حيات است در او ريخته شود وسعت او بيشتر مى شود.
و
طعام انسان من حيث هو انسان آنى است كه انسان ساز است و لذا امام فرمود كه
طعام علم است ، و علم و عمل بهشت اند اگر ملكوتى باشند، و اگر ريشه آنها
از دنيا باشد دوزخ اند.
در كتب تفسير ضمن كريمه يوم ينفخ فى الصور
فتاتون افواجا حديثى نقل شده است كه حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم )
فرمود: ده صنف از امت من گوناگون محشور مى شوند كه خداى تعالى آنها را از
مسلمانان جدا و صورتشان را دگرگون گردانيد: بعضى به صورت بوزينگان اند، و
بعضى به صورت خوكان ، و بعضى نگونسار پايشان به بالا و رويشان به زير، به
رو بر زمين كشيده مى شوند، و بعضى كورانند و در تردد، و بعضى كر و لال لا
يعقل ، و بعضى زبانشان را مى جايند كه چرك از دهنشان مى ريزد و اهل محشر از
آن كراهت دارند، و بعضى دست و پا بريده اند و بعضى بر شاخه هاى آتشين
آويخته و بعضى از مردار بدبوتر و بعضى جبه هايى از قطران پوشيده كه به
پوستشان چسبيده اند.
اما بوزينگان سخن چين اند، و خوكان حرام خوار، و
سرنگون رباخوار، و كوران جور كننده در حكم ، و كر و گنگ رياكار، و جاينده
زبان دانشمندان و داورانى كه كردارشان خلاف گفتارشان است الخ .
منبع:جلد دوم شرح دفتر دل علامه حسن زاده آملی-شارح استاد صمدی آملی