به گزارش باشگاه خبرنگاران خوزستان، آهسته می رفتی و نجواكنان از خیابان ها گذر می كردی، كه سایه ضریح برسرت بود. و دست هایت اتكال به نورانیتش داشت. آن جا 'كربلا' نبود اما تو گویی در 'كربلا' بودی' حال آن كه باد تنها شمه ای از تربت دیار دوست به شهر تو آورده بود.
كاروان می رفت با تو، و ضریح محرم دست هایت شده بود. و بی هیچ حرفی و تعارفی التماسش می كردی. توسل می كردی و خدا می داند و تو، كه حاجت می گرفتی. تو كه دستت آیینه دل سرشارت است از محبت صاحب ضریح. تو كه در نینوا نبوده ای اما دلت كربلایی از عشق به صاحب ضریح است. تو كه صاحب ضریح را این گونه در دلت نوشته ای كه، ' شهید كربلا، حسین (ع)'.
و كاروان هنوز می رفت و گاه حركتش تندتر می شد و قدم های تو نیز تند. در روزی كه نه از كاروان جلو می زدی و نه عقب می ماندی. همگام بودی تا ثابت شود كه این كاروان ها همگام می خواهند و بس. كاروانی كه ریشه اش را درِ خُم هستی باید جست و نام كاروان سالارش را از صاحب آسمان ها پرسید.
سفینه نجات از شهر گذشت و رفت و تو چقدر خوب همراهی اش كردی. چقدر نجواهایت كه توسل می جست زیبا شده بود و راحت بردل می نشست. چقدر شور و حال تو حسینی و زینب وار بود.در روزی كه انگار حسین (ع) به سراغت آمده بود.
ممنون از تو كه علمدار شدی، با پرچمی كه رویش نوشته بود 'عشق'. ممنون از تو كه در نوحه ات گفتی ' ضریح طلایی، به دردم دوایی'. ممنون از تو كه دود اسفندت سرسلامتی كاروان شد' پرداخته در مجمری كه گرمایش از صفای داغ گاه سینه ات بود' . ممنون از تو كه پیش نویس و پاك نویس خبرت این جمله بود' كاروان حضرتش آمده است' و ممنون از تو كه عقربه های ساعتت به عشق حسین (ع) چرخید.
و حال كاروان رفته است و تو مانده ای، تو كه دلت با ضریح رفت و تو كه ظرف توسل هایت پهنای دودستت بود. با چشمی پر از آب و گلویی لبریز از لبیك' زیارت قبول كربلایی. و هدیه به دست های كشیده از نیاز و حاجت مندی ات حدیث صادق اهل بیت (ع) كه 'من سره ان یكون علي موائد النور یوم القیامة فلیكن من زوارالحسین بن علي علیهماالسلام'. (هر كس دوست دارد روز قیامت، بر سر سفرههاي نور بنشیند باید از زائران امام حسین علیه السلام باشد./س