به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران، در اين گزارش آمده است: به طوركلي پنج جنگ واقعی را مي توان نام برد كه آمریکا و ماهيت آن تحت تاثير مستقيم انها قرار گرفته است؛ جنگ هايي كه جز نابودي و اضمحلال جامعه مدني ثمري در پيش نداشته است .
1. جنگ اقتصادي: بانک هاي بزرگ،مشكلات اقتصادي و ریاضت توام با نسل کشی حیات اقتصادی آمریکا عمدتا توسط معدودی از ثروتمندان بین المللی به چنين وضع ناگواري درآمده است. لازم به ذكر است كه اين گروه ذي نفوذ کنترل بانک فدرال ایالت متحده، شرکت های بزرگ امریکايي و سیستم سیاسی ایالت متحده را در اختيار خود دارد.
اضمحلال سیستماتیک اقتصاد آمریکا از سال 1970 آغاز شده و پس از آن شاهد تسريع اين امر بوده ايم. شکی نیست که ركود اقتصادي و عدم توازن اقتصادي امریکا قابل پیشگیری بوده است چرا که عوامل انسانی را برای ان می توان متصور بود.
اما زماني كه طرفداران جهاني سازي در واشنگتن، آمریکا و مردم آن را ناديده گرفتند،صنایع اصلی و مادر آمریکا در مسیر نابودی قرار گرفتند.
رویداد بزرگي که این سیاست پنهان اقتصادی را تسريع بخشيد،حادثه يازده سپتامبر بود،حادثه اي که سياست جنگ جهانی علیه تروریسم را تغيير اساسي داد و متعاقبا منابع اقتصادي و مردم را تحت تاثير مستقيم خود قرار داد.
چندين تريليون دلار توسط مجتمع نظامی صنعتی کنگره در جنگ عراق و افغانستان به اشتباه هزينه شد.
رویداد مهم دیگری که غارت بیشتر دارايي وزارت خزانه داری آمریکا توسط الیگارشی مالی جهانی را رقم زد، سقوط مالی سال 2008 بود.
در این اقدام نسنجیده نجات بانک های بزرگ جنایتکار به قيمت ناديده گرفتن امنیت اقتصادی مردم آمریکا،انجام شد.
نخبگان سیاسی ایالت متحده با یک تصمیم کلیدی در پاییز سال 2008 روبرو بودند - دفاع از مردم آمریکا، یا نجات بانکداران بین المللی و غارتگر؟ -كه در نهايت آنها طرح نجات بانکداران را به تصويب رساندند.
و در حال حاضر بانکداران با پول بیشتري به عرصه سیاست برگشته اند.
عبارت "ركود مالی" در اذهان عمومی معرفی شد تا راه را براي هموار کردن مسير غارت مردم توسط بانک های بزرگ آمریکا هموارتر از پیش كنند.
برنامه های اصلي دولت که شرايط مناسب اقتصادي را برای میلیون ها نفر از مردم مي توانست فراهم كند، تحت رژیم سرکش اوباما قطع گردید.
دکتر وبستر تارپلي واژه مناسبي برای تفهيم این سیاست دو حزبی ارائه داده است: ریاضت توام با نسل کشي!
2. جنگ روانی: تبلیغات رسانه ها، کنترل اذهان توده و برنامه نویسی فرهنگی واقعیت این است که آمریکا تحت محاصره اطلاعاتي قرار دارد و براي آن راه فراري را نمي توان متصور گرديد. این محاصره، بخشی از یک جنگ روانی بزرگتر براي كنترل اذهان عمومی مردم آمريكا تلقي مي گردد.
صنایع موسیقی و فیلم به طور فعال درگیر این جنگ شیطانی مي باشند.
تاکتیک های استالینی توسط دولت آمریکا، رسانه های جریان اصلی، و هاليوود اعمال مي شوند.
95 درصد از فیلم های آنها جنبه اجتماعی و فرهنگی را هدف قرار داده است.
فیلم تبلیغاتی جديد با نام "Zero Dark Thirty" به منظور تقویت روایت حمله بن لادن به امریکا و اينكه اوباما دستور مرگ او را صادر کرده است،ساخته شد.هر دو ادعا نادرست مي باشند.
خود فیلم به احتمال زیاد عملیات سیاه پنتاگون است که هدف از آن تنها شستشوی مغزی مردم آمریکا مي تواند باشد.
3. جنگ های جهانی: شکنجه، بازداشت نامحدود، هواپیماهای بدون سرنشین قاتل، و ترورهاي دولتي با دستور مستقيم رئيس جمهوریامروزه آمریکایی ها توسط دولت خود شکنجه مي شوند. این یک حقیقت مسلم است.
گلن گرين والد در مورد این موضوع می گوید:در واقع در عصر حاضر یك "میدان جنگ جهانی" وجود دارد،كه مي تواند صحنه جهاني را به يك منطقه نظامي تبديل كند و پروژه هواپيماهاي بدون سرنشين اوباما اين امر را محقق مي سازند. در واقع اين اقدام،جنگ عليه تروريسم تلقي نمي گردد بلكه به نوعي جنگ عليه آزادي مي باشد چراكه آنها مي توانند هر جايي و هر كسي را آزادانه مورد هدف قرار دهند.در حافظه تاریخ، هیچ امپراتوری تا به حال از چنين قابلیت های تکنولوژیکی، استکبار، و مبادرت به جنگ در مقابل تمام ملت ها را نداشته است.
در زمان ما، ایده میدان جنگ جهانی، توسط فاشیست های توتالیتر سنگ دل و در دولت ایالت متحده مورد استفاده قرار مي گيرد به گونه اي كه هر انسانی را كه بخواهند یک تروریست بالقوه ناميده و مي توانند بدون محاکمه در دادگاه ایالت متحده و یا یک دادگاه بین المللی،آن را از بين ببرند.
اگر فردي مخالف سیاست های اوباما باشد توسط هواپیماهای بدون سرنشین دولت آمريكا كشته خواهد شد. این سیاست خارجی ایالت متحده مي باشد.
اوباما دوست دارد شهروندان بی دفاع دهکده جهانی را از آسمان مثل یک ترسو بكشد تا از منافع به اصطلاح در خطر خود را دفاع كند.
4. جنگ دگراندیشی - فکری : نظریه توطئه و سلاح تمسخر اصلاح روایات و اسطوره ها از يك فرهنگ بدون مطبوعات آزاد غیر ممکن است.
بي شك در رسانه های جریان اصلی آمريكا سانسور بخشي از سياست مطبوعات اين كشور تلقي مي گردد.
ثابت كننده اين حرف رفتار دوگانه آمریکا و غرب در قبال ايران و اسلام با حادثه يازده سپتامبر می تواند باشد. در فرهنگ معرفي شده آنها،در اسلام، كاريكاتور حضرت محمد را می توان كشيد و اين پيامبر مقدس مسلمانان را مورد نقد نابرابر قرار داد اما در مورد يازده سپتامبر و حتي هولوكاست چنين رويه اي را شاهد نيستيم و آزادي در اين دو جبهه به عينه گواه بر خلاف ادعا آنها مي باشد.
این ادعا که در آمریکا و غرب آزادي بيان وجود دارد،تنها یک دروغ بزرگ است. مطمئنا، شما می توانید اسلام و کشورهای خارجی را مورد انتقاد قرار دهيد، اما محدودیت های سیاسی و اجتماعی در مورد دروغ هاي يازده سپتامبر و افشاسازي در مورد دست هاي پنهان اسرائيل در اين حادثه،جرم و پيگرد قانوني دارد.
در آمريكا و غرب،قلب واقعيت به وفور ديده مي شود كه حادثه يازده سپتامبر بخشي از آن است،البته اين پوشش ها صرفا در قالب رسانه و ابزار جمعي صورت مي گيرد.
5 جنگ سیاسی : تخریب لایحه حقوق و اجرای تدریجی سیاست های پنهانی اصول اساسی و قوانین آمریکا توسط جمهوریخواهان و دموکرات ها مورد حمله قرار گرفته است.اوباما در حال اتمام آنچه كه رئیس جمهورهای پيشين آن را آغاز كرده بودند،مي باشد.
رهبران جمهوری خواه و دموکرات، در همراهي با کارتل های بانکی بین المللی، تحت پوشش دشمن هاي فرضي و خطرات كذب،آمريكا و مردم آن را به ورطه نابودي كشانده اند.
چندين دهه است كه شاهد فرایند از بین رفتن یکپارچگی ساختارهای حقوقی و سیاسی امریکا هستيم.
رئیس جمهورهاي قبل از كندي،خشونت عليه مردم آمریکا را به شکل مخفی و پنهان انجام می دادند در حالی که به دروغ خود را به عنوان حاميان آن معرفي مي كردند.
به عنوان تشكيل دهندگان دولت فاشیستی - توتالیتر جهاني، آنها آمریکا را به عنوان بدترین دشمن خود مي دانند.
آنها در مقايسه با اسلامگراهاي رادیکال،برای نابود کردن آمریکا تلاش بيشتري كرده اند.
تهدید تروریسم واقعيتي مبهم و به عبارتي كذب محض مي باشد. تروريسم،دشمن خيالي آمريکا است.
دشمنان واقعی امریکا ،کشور را در سال 1913 و با استقرار سیستم بانکی خزانه داري فدرال،خانه خود ساخته اند.
بانکداران،نه تروریست ها، در حال حاضر بزرگترین تهدید برای آمریکا و تمدن مدرن غرب تلقي مي گردند.