باشگاه خبرنگاران- "زندگي خصوصي آقا و خانم ميم" ماجراي زن و مردي است كه بدليل موقعيت جديد شغلي كه براي آقا بوجود آمده به تهران كوچ كرده اند و برشي يك هفته اي از زندگي موقت آن ها به همراه پسر خردسالشان در يك هتل، محدوده زمان روائي فيلم است.
محيط كار آقا با محيطي كه در آن زندگي اش را تشكيل داده به طور كامل متفاوت است و حالا بنا به اتفاقاتي، كم كم خانم هم وارد فضاي شغلي او مي شود و چالش هاي اصلي قصه از همين جاست كه شكل ميگيرد.
فيلم خوبي بود قصه آن به سبك سنتي، روايتي سه پرده اي يا شبيه آن را نداشت اما چندان هم شكل پيچيده و آوانگاردي پيدا نكرد.
محيط كار آقا به اصطلاح مدرن تر است و آد مها مثلا با كلاس تر و به قول عوام روشنفكر (بخوانيد روشنفكر نما ..) اينجا بايد كمي بازتر فكر كرد و از به خرج دادن غيرت بي مورد (بخوانيد غيرت به طور كامل) خودداري كرد.
آقاي ميم كم كم احساس مي كند همسر بي كلاسي دارد، همسرش زرنگ نيست زبان باز و امروزي نيست و خلاصه اينكه لابد بايد او را راه انداخت و به روز كرد وقتي گوهريان (با بازي حاتمي كيا) وارد قصه مي شود او همسرش را پيش گوهريان گرافيست و طراح داخلي معرفي مي كند در حالي كه نيت خانم ميم مشغول كارهاي مثل چيدن خنچه عقد و.. به همراه چند خانم از تيپ خودش است و محيط كاري اش كامل زنانه بوده.
اساس قضيه اينست مرد فكر مي كند بايد زنش را تربيت كند اين را از سكانس هاي اوليه فيلم ميفهميم وقتي او همسرش را مرتب مواخذه مي كند كه چرا آستين لباست كثيف است، چرا؟
او كه زنش را تشويق مي كند تا براي ورود به محيط كار جديد وضع لباس و آرايش خود را تغيير دهد خودش كم كم نسبت به او دچار شك بي مورد مي شود بايد به اين آقا ميگفتيم اگر از ابتدا همسري از اين تيپ اجتماعي پيدا كرده بودي مشكلات مخصوص به همان نوع افراد را هم مي داشتي كه در كلي از فيلم هاي آموزنده به آن پرداخته اند. اما حداقل مشكلاتي كه الان پيدا كردي بوجود نميآمد به هر حال انتخاب تو اين بوده و نمي تواني همسرت را عوض كني حتي كم كم لازم است بينديشي كه آيا لازم بود خودت هم اينقدر عوض بشوي؟ آيا رويكرد تو را ميتوان انعطاف گفت؟ يا اينكه يك نوع مقهور شدن در برابر شرايط جديد است؟
اگر به زن در اين ماجرا استقلال شخصيت داده مي شد تا مطابق هنجار خودش عمل كند هيچ كدام از مشكلات پيش آمده پيش نمي آمد اين فيلم به نقش محوريي زن در زندگي توجه اساسي دارد هم اوست كه ميخواهد بچه را حفظ كند، خانواده را محيطي امن نگه دارد و آن را پابرجا بدارد.
در مورد بازي حاتمي كيا، يعني كسي كه در مقام فيلمسازي شخصيتي به واقع دوست داشتني است فقط يك توضيح دو كلمه اي دارم خوب نبود؛ اما فرخ نژاد و كرامتي خوب بودند گرچه از جناب فرخ نژاد بازي كلوزآپ جالبي نديديم اما از آن يكي دو پلان كه بگذريم در مابقي كار مثل هميشه بود.
*تحريك كنجكاوي مخاطب به جاي شخصيت پردازيسكانسي كه آقا و خانم ميم به يك رستوران يا كافي شاپ مي روند تا در جلسه اي كاري به همراه هم شركت كنند و همانجا كه اولين بار قرار است خانم ميم با مدل جديدش ظاهر شود براي نشان دادن چشم چران بودن آقاياني كه در آن مخالفند بازي هاي به شدت غلو شده اي ديديم به خصوص بازي چشم يكي دو نفر كه يك خيره شدگي وحشتناك بوده همان سكانس، پرت تدويني هم داشت و دكوپاژي چندان خوبي نشده بود اين سكانس تا اندازه اي آبروي فيلم را برد.
در ضمن با يك چيز ديگر هم مشكلي داشتم در همان سكانس ابتداي بعد از تيتراژ خانم، با موبايلي صحبت مي كند و ديالوگ هائي مي گويد با مضمون ميدوني كه من يه بچه دارم فعلا نيا، آشوب به پا نكن همين باعث ميشود ما به عنوان مخاطب به شخصيت زن مشكوك شويم و در ضمن او يك تكه كاغذ تا شده را مرتب مخفي مي كند كه مشخص است مربوط به همان تلفن مرموز مي شود و شك مخاطب بدين ترتيب قوي تر خواهد شد، اين تعليق است كه ما را تا اواخر فيلم مي كشد در حالي كه فيلم شخصيت محور است و طرف بازيگر زن را گرفته و بايد او را براي مخاطب به طور كامل معرفي كند اما يك نكته انحرافي و مرموز را پيش مي كشد اين قديمي ترين و كليشه اي ترين حقه داستاني است كه معمائي پليسي را در بيندازيم و مخاطب را تا آخر بكشيم و همه ميدانند وقتي معماي اينگونه فيلم ها آشكار شد كسي فيلم را دوباره نمي بيند ياداستان را دوباره نمي خواهد چون معناگرائي در كار نبوده و فقط حس كنجكاوي تحريك شده است.
نقش فرخ نژاد از جهاتي شبيه به نقش او در چهارشنبه سوري بود اما از جهات بسياري هم با آن تفاوت داشت ولي كليت فيلم را بايد چيزي الهام گرفته از چشمان كاملا باز اثر استنلي كوبريك دانست كه در يك سكانس هم به آن فيلم اداي دين شد وقتي خانم صورت خود را رنگ كرد و ما را ياد بالماسكه ي فيلم كوبريك انداخت البته زندگي خصوصي آقا و خانم ميم به طور قطع از فيلم چشمان كاملا باز خيلي بهتر بود./ي2
ميلاد جليل زاده.