به گزارش
گروه سياسي باشگاه خبرنگاران طی سالیان متمادی مسائلی چون: «توجه حوزه به نیازهای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در زمینهی نظامسازی» و «توجه به مقولهی فقه حكومتی» و «هشدار نسبت به خطر نفوذ سكولاریسم در حوزه » از جملهی اصلیترین تذكرات مدنظر رهبر انقلاب اسلامی بوده است. ایشان ضمن تبیین این نكته كه حوزههای علمیه خاستگاه پیدایش و عامل رشد و نمو نظام اسلامی بوده همواره تأكید داشتهاند كه رشد و بالندگی نظام اسلامی وابسته به فعالیت جدی و اثرگذار حوزهها و روحانیت در جهت برآوردهسازی مطلوب نیازهای روز مبتنی بر آموزههای دینی و فقهی میباشد. در «گزیده بیانات» پیشرو، برخی از مهمترین مباحث مطرح شده از سوی رهبر انقلاب اسلامی در رابطه با این موضوع انتخاب شده است.
حوزههای علمیه نمیتوانند سكولار باشندهيچ كس در عالم روحانيت، اگر انصاف و خرد را ميزان قرار بدهد، نميتواند خودش را از نظام اسلامى جدا بگيرد ... اين كه يك آقائى در يك گوشهاى عبايش را بكشد به كول خودش، بگويد من به كارهاى كشور كار ندارم، من به نظام كار ندارم، افتخار نيست؛ اين ننگ است. روحانى بايد از وجود يك چنين نظامى كه پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامى است، با همهى وجود استقبال كند. مراجع تقليد كنونى، مكرر متعددیشان به بنده گفتند كه ما تضعيف اين نظام را به هر كيفيتى حرام قطعى ميدانيم. خيلیشان از روى لطف به من پيغام ميدهند يا ميگويند كه ما تو را مرتباً دعا ميكنيم. اين نشان دهندهى قدرشناسى از نظام اسلامى است.
حالا يك معممى يك گوشهاى بيايد خودش را از نظام كنار بگيرد؛ بهانه هم اين است كه ما فلان انتقاد را داريم. خيلى خوب، صد تا انتقاد داشته باش؛ دويست تايش به خود ما عمامهاىها وارد است. مگر به ما انتقاد وارد نيست؟ وجود انتقاد و عيب در يك مجموعه مگر موجب ميشود كه انسان اين همه محسّنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبيند و ملاحظه نكند؟ در روحانيت هم همين جور است؛ عيوب الى ماشاءاللّه. بنده آخوندم، طلبه هستم، از قبل از بلوغ طلبه بودم تا الان؛ بيائيد براى شما همين جا يك فهرست از بر بنويسم. صد تا اشكال در ما هست؛ اما اين صد تا اشكال موجب ميشود ما از روحانيت اعراض كنيم؟ ابداً. در مقابل اين صد تا اشكال، هزار تا حُسن وجود دارد. در كسر و انكسار مصالح و مفاسد است كه انسان ميتواند خط مستقيم را پيدا كند ... بنابراين حوزههاى علميه نميتوانند سكولار باشند. اينكه ما به مسائل نظام كار نداريم، به مسائل حكومت كار نداريم، اين سكولاريسم است.
حوزه نمیتواند بیتفاوت باشدحوزهى علميه بايد نظام اسلامى - همين نظام جمهورى اسلامى - را از خود بداند و براى تكميل و رفع نقص آن، همهى كوشش خود را مبذول كند. اين نظام از آن حركت و نهضت عظيمى پديد آمده است كه در همين مدرسهى فيضيّه و در همين مسجد اعظم پايهگذارى شد. نظام دينى است؛ نظامى است كه بر اساس معارف و احكام دينى و ارزشهاى دينى شكل گرفته است. حوزه در مقابل چنين نظامى نمىتواند بىتفاوت باشد. هيچ مصلحت و هيچ انگيزهى شخصى يا صنفى يا سياسى نمىتواند و حق ندارد از حمايت حوزه نسبت به نظام مانع شود. بدتر از حمايت نكردن و درصدد تكميل بر نيامدن و كمر به اصلاح ضعفهاى نظام نبستن، اين است كه انسان به دشمنان نظام كمك كند! متأسفانه گاهى ديده مىشود كه پستترين و رذلترين و بىارزشترين دشمنان نظام به وسيلهى كسانى تأييد مىشوند. چرا؟! به چه بهانهاى؟! چون در نظام، فلان نقص وجود دارد؟ وقتى نقص هست، بايد دشمن نظام را تأييد كرد، يا بايد تلاش كرد تا آن نقص برطرف شود؟
نیاز ما به كرسیهای بحث آزاد فقهیمسائل جديدى وجود دارد. در زمينهى اقتصاد، مسائل تازهاى وجود دارد. مثلاً ما بانكدارى اسلامى را به وجود آوردهايم. امروز مسائل تازهاى در زمينهى پول و بانكدارى وجود دارد؛ اينها را بايستى حل كرد؛ بايد اينها را در بانكدارى اسلامى - بانكدارى بدون ربا - ديد. كى بايد اينها را انجام بدهد؟ فقه متكفل اين چيزهاست. البته من همينجا عرض بكنم كه نياز ما به كرسىهاى بحث آزاد فقهى در حوزهى قم - كه مهمترين حوزههاست - برآورده نشده است.
تدوین فقه حكومتی؛ وظیفه استثنایی حوزهتشكيل نظام اسلامى كه داعيهدار تحقّق مقرّرات اسلامى در همهى صحنههاى زندگى است، وظيفهيى استثنايى و بىسابقه بر دوش حوزهى علميه نهاده است، و آن تحقيق و تنقيح همهى مباحث فقهىيى است كه تدوين مقرّرات اسلامى براى ادارهى هر يك از بدنههاى نظام اسلامى بدان نيازمند است. فقه اسلام آنگاه كه ادارهى زندگى فرد و جامعه - با آن گستردگى و پيچيدگى و تنوّع را - مطمح نظر مىسازد مباحثى تازه و كيفيّتى ويژه مىيابد، و اين همانطور كه نظام اسلامى را از نظر مقرّرات و جهتگيرىهاى مورد نيازش، غنى مىسازد، حوزهى فقاهت را نيز جامعيّت و غنا مىبخشد. روى آوردن به «فقه حكومتى» و استخراج احكام الهى در همهى شئون يك حكومت، و نظر به همهى احكام فقهى با نگرش حكومتى - يعنى ملاحظهى تأثير هر حكمى از احكام در تشكيل جامعه نمونه و حيات طيبه اسلامى - امروز يكى از واجبات اساسى در حوزه فقه اسلامى است كه نظم علمى حوزه، اميد برآمدن آن را زنده مىدارد.
در قم بايد درسهاى خارجِ استدلالىِ قوىاى مخصوص فقه حكومتى وجود داشته باشد تا مسائل جديد حكومتى و چالشهائى را كه بر سر راه حكومت قرار ميگيرد و مسائل نو به نو را كه هى براى ما دارد پيش مىآيد، از لحاظ فقهى مشخص كنند، روشن كنند، بحث كنند، بحثهاى متين فقهى انجام بگيرد؛ بعد اين بحثها مىآيد دست روشنفكران و نخبگان گوناگون دانشگاهى و غير دانشگاهى، اينها را به فرآوردههائى تبديل ميكنند كه براى افكار عموم، براى افكار دانشجويان، براى افكار ملتهاى ديگر قابل استفاده است. اين كار بايستى انجام بگيرد، ما اين را لازم داريم. محصول اين كاوشهاى عالمانه ميتواند در معرض استفادهى ملتها و نخبگان ديگر كشورها هم قرار بگيرد.
نشناختن نیازهای زمان تحجّر استتحجّر اين است كه، كسى كه مىخواهد كار بزرگى را با اين عظمت انجام دهد، نتواند نيازهاى زمان و لوازم هر لحظه لحظه زندگى يك ملت را از قرآن بشناسد و بخواهد در يك وضعيت ايستا و بدون انعطاف، حكم نمايد و كار كند و پيش برود. اين، امكانپذير نيست. معناى تحجّر آن است كه، كسى كه مىخواهد از مبانى اسلام و فقه اسلام، براى بناى جامعه استفاده كند، به ظواهر احكام اكتفا نمايد و نتواند كشش طبيعى احكام و معارف اسلامى را، در آن جايى كه قابل كشش است، درك كند و براى نياز يك ملت و يك نظام و يك كشور - كه نياز لحظه به لحظه است - نتواند علاج و دستور روز را نسخه كند و ارائه دهد. اين، بلاى بزرگى است.
اگر در رأس نظامهاى سياسىاى كه براساس اسلام، يا تشكيل شده است، يا در آينده تشكيل خواهد شد، چنين روحيهاى وجود داشته باشد، يقيناً اسلام بدنام خواهد شد و منبع لايزال معارف و احكام اسلامى نخواهند توانست جامعه را پيش ببرند.
حوزه علمیه بالندگی خود را مرهون انقلاب اسلامی استحوزهى علميه در اين دوران، جوهر حيات و رشد و بالندگى خود را مرهون انقلاب اسلامى و امام عظيمالشأن آن و مجاهدتهاى ايثارگرانى است كه به عشق دين خدا و به اميد حاكميّت آن، جان و تن خود را به ميدان فداكارى بردند «فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر»، سياست سلطهگران جهانى اين بوده و هست كه مراكز دانش دين را منزوى، منفعل، بىروحيّه، بىابتكار، وابسته به خود و فارغ از آرمانهاى بزرگ كنند. آنان را به جدايى دين از سياست، معتقد و از همگامى دين با تحوّلات شگرف جهانى مأيوس سازند: اين ترفند نسبت به حوزههاى علميه، بكار رفته و تأثيراتى نيز كرده بود. انقلاب اسلامى كه از حوزه و به رهبرى برجستهترين فرزندان و تربيت شدگان آن، سر كشيد و امواج جهانى را در جهت عكس تدابير و اميدهاى استكبار، هدايت كرد، حوزهى علميه را نيز درخشش و جذابيت و اعتبارى تازه داد و بذر اميد و روشنبينى و عشق به حركت را در آن كاشت. خون پاك علماء و فضلاء و طلّابى كه در اين راه جامهى شهادت پوشيدند، به اين نهال الهى رشد و رونقى بىسابقه بخشيد و آن را تا دورانهاى طولانى بيمه كرد. اكنون حوزه بايد حق عظيم انقلاب و امام و شهدا و نفوس طيبهى ايثارگر را همواره به ياد داشته و ارزشهاى انقلاب را به مثابهى راز تجديد حيات، در خود حفظ كند و به كسانى كه جاهلانه يا مغرضانه مىخواهند حوزه را به سمت هدفهاى استكبار بكشانند، ميدان ندهد.
جمهوری اسلامی وابستهی به علمای دین استنظام جمهورى اسلامى به طبيعت خود، نظامى وابستهى به علماى دين است؛ و علماى دين، هم از اين حيث كه در پديد آوردن اين نظام سهم اوفر را داشتهاند و هم از اين جهت كه مردم دربارهى نظام به آنها مراجعه مىكنند و هم از اين جهت كه خود از جهات مختلف و در مشاغل مختلف، در نظام مسؤولند... بايد از وضعيت و موجوديت نظام، آنچنان كه هست، مطلع باشند؛ نقايص را بشناسند و پيشرفتها را بدانند؛ آنجا كه كمك لازم است، آن را تشخيص بدهند؛ آنجا كه دشمن به آن توجه پيدا كرده و هدف گرفته است، آن را شناسايى كنند تا بتوانند نقش صحيح خود را در تداوم اين نظام ايفا كنند. حوزهى علميه و علماى دين و جوامع دينى و روحانى نمىتوانند از وضع نظام بىخبر باشند و بىخبر بمانند و اين بىخبرى را تحمل كنند.
ارتباط حوزه و نظام مبتنی بر تعاون استارتباط حوزهى علميه با نظام اسلامى در تدوين اصول اساسى و پايههاى مقررات اسلامى خلاصه نمىشود، بلكه ربط اين دو، در همهى ابعاد، ربط منطقى و مبّنى بر تعاون است. نظام اسلامى، حوزهى علميه را همچون پشتوانه معنوى خود عزيز مىدارد، و حوزه علميه، نظام اسلامى را همچون فضاى مناسبى براى رشد و تكامل خود مغتنم مىشمرد. هر يك، كمك و پشتيبان آن ديگرى است، اين درك و احساس دو جانبه بايد روز بروز قويتر و واقعيتر گردد. انگيزههايى وجود دارد كه مىكوشد حوزه را نسبت به نظام اسلامى بىتفاوت يا بدبين سازد و متقابلاً نظام اسلامى را نسبت به حوزه بىاعتنا يا بيگانه بدارد. هم در حوزه و هم در محيطهاى تصميمگيرى مسؤولان نظام، بايد با اين انگيزهها مقابله و در برابر آنها هشيارى نشان داده شود. تشكيل جمهورى اسلامى بزرگترين آرزوى برآورده شدهى صالحان و برجستگان علماء اسلام است. بايد آن را قدر شناخت و در تكميل و تصحيح و تقويت آن، نفس و نفيس را بايد نثار كرد.
انتهاي پيام/س2