ای معلم،
ای چراغ راه،
ای کشتی نجات،
نجاتمان بده
آب دنیا پرتلاطم است
هر گوشه ای، فریبی در کمین است
ما اسم تو را به زبان می آوریم، ولی راه تو را نمی رویم
ای حسین،
چه زیبا بود دنیا اگر از تو آموخته بودیم
مرامت را
اخلاقت را
غیرتت را
ای مردترینِ مردها،
ای آقا و سرور همه ی شهیدان،
چه بگویم که پیامبر خدا در وصفت گفت: "حسین منی و انا من حسین"
"حسین از من است و من از حسین"
نیمه ی اول جمله واضح است: تو از نوادگان پیامبری
ولی نیمه ی دوم چه؟
"من از حسینم"؟
مگر می شود؟
استادی داشتیم
می گفت نیمه ی دوم این حدیث پر از مفهوم است
من از حسینم یعنی،
دین من،
آوازه ی من،
آینده ی امت من،
همه وابسته به حسین است
اگر حسین نباشد،
حقیقتی از دین محمد (ص) باقی نخواهد ماند
این حسین است که با خون خود
درخت محمد را آبیاری می کند
چه زیبا گفت پیغمبر راستگوی
حسین از او بود
و او از حسین است