به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران؛ ميدل ايست آنلاين در تحليلي که به قلم "کاوه
افراسيابي" تحليلگر سياسي و استاد دانشگاه نوشته شده، عنوان کرده است که در
جنگ هشت روزه غزه_ رژيم صهيونيستي، نتانياهو بازنده اصلي است؛ زيرا که او
با هدف پيروزي مجدد در انتخابات ماه ژانويه اين جنگ را به راه انداخته بود،
نه تنها جايگاه خود را تحکيم نکرد، بلکه بر تعداد دشمنان سياسي خود نيز
افزود و در نتيجه ممکن است در انتخابات پيش رو شکست بخورد.
در اين تحليل
آمده است؛ براي نتانياهو اين جنگ، در آستانه انتخابات "غافلگيري ماه
نوامبر" بود تا با استفاده از آن، پيروزي خود را (در انتخابات) تضمين کند،
اما مشخص شد که اين راهبرد خطراتي را به همراه داشت و نتيجه معکوس داشته
است، در نتيجه (با توجه به توقف جنگ) نتانياهو قرباني اصلي عمليات "ستون
ابر" است.
اما چرا؟ زيرا نتانياهو و تيمش هرگز پيش بيني نمي کردند و
انتظار نداشتند که راکت هاي دوربردي که حماس با تازگي در اختيار گرفته، به عمق
اسرائيل نفوذ کند.
دستيابي حماس به موشک هاي فجر 5، عامل تغيير
دهنده اي بود که حس سنتي اسرائيل در مورد برتري بي چون و چراي نظامي اش را
دچار خدشه کرد، در نتيجه بايد حماس را بيش از هر زمان ديگري به عنوان يک
"رقيب قدرتمند" جدي گرفت.
البته اين اولين باري نيست که معرفي يک سلاح
جديد توازن قوا را تغيير مي دهد. ما در دهه 1980 ميلادي، هم وقتي موشک هاي
اسيتنجر آمريکايي به مجاهدين افغان رسيد، شاهد اين مسئله بوديم.
آن موشک
ها عامل مهمي در خروج شوروي از افغانستان بود. آنها به اين نتيجه رسيدند
که هزينه هاي انساني و مالي تجاوزشان خيلي افزايش يافته است. شايد اسرائيلي
ها هم به همين نتيجه رسيده باشند.
حماس با در اختيار داشتن 15 هزار
پرسنل نظامي که در تنها در شاخه موشکي فعاليت دارند، به نيروي رزمي
قدرتمندي تبديل شده که نشان داد، ديوارهاي حائل بلند، حصارهاي الکتريکي و
سيم خاردارهاي اسرائيلي بي فايده هستند و موشک هاي آن (حماس) مي تواند
زندگي مردم را در مناطق جنوبي اسرائيل و بالاتر از آن را براي مدتي طولاني
فلج کند که اين وضع از ديدگاه برتر اسرائيل غير قابل تحمل است.
حتي اگر خسارات و تلفات واقعي خيلي بزرگ نباشد، اثرات رواني و ديگر تبعات ژئوپلتيک آن غيرقابل ترديد است.
ممکن
است با اين مسئله، بتوان اعتماد به نفس جديدي را که حماس از خود نشان داده
و رفع محاصره غزه را به عنوان پيش شرط آتش بس مطرح کرده، بتوان توجيه کرد.
با
توجه به اينکه هيلاري کلينتون براي برقراري آتش بس راهي کشورهاي منطقه شده
(تمام سياست آمريکا در ناديده گرفتن حماس مورد موشکافي جديد قرار گرفته)
نشان مي دهد که راهبرد شکست خورده آمريکا جواب نمي دهد. آمريکا بايد در
مورد حماس تجديدنظر کند و حماس را به حساب آورد و هرچه زودتر، بهتر.
از
طرف ديگر وقتي اسرائيل تصميم گرفت به غزه حمله کند و تلاش براي برقراري آتش
بس (در ابتدا) شکست خورد، هزينه هاي سياسي و ديپلماتيک براي اسرائيل
افزايش يافت.
جنگ براي اقتصاد اسرائيل "سم" است و هرچه اين جنگ طولاني
تر شود، به اقتصاد شکننده آن ضربه بيشتري وارد مي کند و در نتيجه به اندوه
سياسي نتانياهو مي افزايد.
همين حالا، اقدامات تحريک آميز او عليه غزه
که واکنش قدرتمند حماس را برانگيخت، روابط اسرائيل با قدرت هاي منطقه اي
مانند ترکيه را تيره تر کرده و در نتيجه نتانياهو از اينکه به سياست خارجي
منطقه اي نيمه موفق خود ببالد، محروم شده است.
حقيقت اين است که کابینه
نتانياهو رژیمی است که در بحران خود ساخته گير افتاده و راي دهندگان
اسرائيلي، هرچه زودتر به فکر انتخاب يک رهبر جديد عاقلتر و صلح طلب تري که
آنها را از باتلاق فعلي خارج کند، بيفتد، خيلي بهتر است.