دسته هاي عزاداري كه تعداد آنها به بيش از سيصد دسته مي رسد در قالب دسته هاي سينه زني و زنجير زني با نام يكي از ائمه (ع) و چهارده معصوم (ع) شكل گرفته اند كه خود را غلام، و ائمه را كه هيات خود را به آن منسوب مي دهند ارباب خود خطاب مي كنند. هر كدام از اين هيات ها داراي تشكيلات هيات امنا يا هيات ريسه، رييس، ناظم، ميان دار و .....است . مسئله قابل توجه ديگر تقسيم كار در بين اعضا يك دسته است. صندوق دار (حساب دار) برقي، تاسيساتي، قهوه چي (چاي ريز) چاي بده، آشپز، سفره بده، (مسئول وسايل صوتي) و ديگبر (فردي كه در گذشته ديگ هاي آشپزي هيات را به نقاط ديگري مي برد) و غيره از جمله وظايفي است كه افراد عهده دار مي شوند و افرادي هم كه قادر به انجام كار اجرايي نيستند با كمك مالي و نذورات در اداره هيات خود سهيم مي شوند.
به هر حال گروهي از دسته هاي عزادار نمادها و نشانه هائي را در اختيار داشتند كه اغلب به آن شناخته مي شدند. علم، كتل، توغ جريده يا جريته، شش گوشه، نهر علقمه، شط فرات و نخل از جمله نماد هايي هستند كه در پيشاپيش هيات عزادار نشان مي شدند.
بنا بر سنتي ديرينه و نوبت از پيش تعيين شده تقريبا تمام دسته هاي عزاداري در يكي از روزهاي دهه اول ماه محرم با تشريفات و برنامه ريزي قبلي به بازار شهر رفته به عزاداري مي پردازند. كه رفتن دسته عزاداري به بازار با همياري و كمك چند دسته همجوار كه حالت رقابتي در بين آنها نباشد صورت مي پذيرد. معمولا رسم بر اين است كه شب قبل از روز بازار هيات ها در پي دعوت به حسينيه هيات كمك خواه رفته تا بتوانند 1 روز بازار با آن همنوا و هماهنگ شوند كه در پايان مراسم شب و نيز مراسم عزاداري روز بازار با شام و ناهار از عزاداران پذيرايي مي شود. ورود دسته ها به بازار از سمت دروازه دولت و بازار مسگرها و سمت پا نخل و بازار گذرنو است كه پس از طي كردن بازار و بازارچه ها در تيمچه (امين الدوله) مراسم را ختم مي نمايند.
اولين دسته عزاداري كه به بازار مي رود، دسته اي است به نام چاووش عزا كه در آخر ين روز ذيحجه يعني يك روز قبل از شروع ماه محرم به بازار شهر مي آيد و مردم را از فرا رسيدن ماه محرم مطلع ساخته و نيز كسبه ها و بازار را از جهت استقبال از هيات دستجات عزادار آماده مي كند. اكثر اعضا اين هيات مداحان اهل بيت (ع) هستند كه هر كدام در مسير راه اشعاري را در رثاي امام حسين (ع) و واقعه عاشورا مي خوانند. در پيشاپيش آن پيرمرد سالخورده اي كه پيراهن ، قبا، عبا و كلاه مشكي به تن مي كند و بيرق سياه به دوش مي گيرد اين اشعار را مي خواند:
چاووش حزن غم از بيابان كربلا شد قاصد عزاي شهيدان كربلا
اين ماه منع آب رندان گشته شيعيان از ظلم اهل كوفه به مهمان كربلا
و كمي عقب تر عزاداران مرثيه خوان، اين بيت شعر را قرايت مي كنند:
محرم شد محفل به روي ناقه ها بسته همه اسباب ماتم را به سوي كربلا بسته
اين دسته عزا مربوط به محله پشت مشهد كاشان است، از سمت بازار مسگرها وارد شده در تيمچه امين الدوله مراسم خود را ختم مي كنند.
سقاها گروه ديگري از عزاداران هستند كه در طول دهه اول ماه محرم بابستن لنگي به كمر و انداختن مشك سقائي به دوش و جام هاي فلزي به دست در بازار شهر بين عزاداران ظاهر مي شوند و به سقايي ميپردازند.
تشرف به مسلك سقايي در سنين نوجواني بر اساس نيت پدر و مادر مبني بر اين كه فرزندشان هميشه سالم و تندرست بماند طي مراسمي به تشريفات خاص انجام مي گرفته است كه شرح آن از حوصله اين بحث خارج است. البته در كاشان چهار دسته عزاداري به نام دسته ي سقاها از روز اول تا چهارم محرم به بازار شهر مي آيند كه ذكر مخصوص آنها دو بيت ذيل است :
ماه عزاي خسرو لب تشنگان شد بانك مصيبت بر زمين و آسمان شد
چون خسرو لب تشنگان عزم سفر كرد يكباره اندر راه جانان ترك سفر كرد
دسته هاي ديگر هم در هنگام ورود به بازار ا شعار خاص خود را مي خوانند.