باشگاه خبرنگاران، صدا می آید....
صدایی آشنا....
نه آهنگ است و نه دعوا... نه جیغ است و نه فریاد....
صدایی گوشخراش...
صدای بوق ماشین ها است....
چشمانم را می بندم و خود را برفراز آسمان تهران تصور می کنم....
چقدر شلوغ است....
ترافیک پشت ترافیک
چراغ سبز شده ولی همه بوق می زنند
ماشین ها در هم گره خورده اند
صدای بوق می آید
اکبر آقا، راننده آژانس کوچه مان است
با صدای بوق گوشخراش ماشینش با صمد آقا بقال احوالپرسی می کند.
نگاهم به خط عابر پیده می افتد.
عابری در حال عبور، اما صدای بوق راننده ای حق به جانب، پتکی بر اعصابش شده....
خط کشی خیابان راننده را نمی بینند شاید هم راننده خط کشی را که لحظه به لحظه این اتل ها؟ سپر به سپر از کنار هم می گذرند و صدای بوق هم چنان خود را به آسمان می برند
گوشهایم خسته و ناي هم پر از دود شد...
شهر چقدر شلوغ است... صدای بوق ها را کم کنیم....
شاید اگر بیشتر به قوانین همشهریان و خودمان احترام بگذاریم
کمتر شاهد این همه آشفتگی باشیم./ز