این در حالی است که مردم بومی معتقدند که اگر سوخت جایگزین داشته باشند،
درختان را قطع نمیکنند، مردم بومی که در روستا خود بیکارند، درختان را
برای سوخت یا فروش در شهر میبرند و کمک میکنند که 10 برابر تهران
جنگلزدایی کنیم، طی مصاحبهای که با اهالی روستایی در لرستان انجام شد،
آنان دلیل اصلی قطع درختان را بیکاری و تامین سوخت دانستند!
البته قطع درختان به دست مردم بومی در برابر قطع درختان به وسیله
ارگانهای دولتی تقریبا ناچیز است. به طور مثال اهالی قیطریه تهران صبح زود
از خواب بیدار میشوند و میبینند که درختان بلوار قیطریه نیست، یا
مسولان عزم ساخت جاده از وسط جنگل ابر میکنند و اکوسیستم این منطقه را به
کل تغییر میدهند یا به فکر ساخت بزرگراه در جنگل گلستان می افتند که یکی
از ریههای تنفسی دنیا است!
جنگل ابر موزه طبیعی که در حال نابودی است
در حالی که سیدحسین میرشفیع معاون وزیر راه و شهرسازی، معتقد است که دو
برابر درختان قطع شده، سالانه درخت میکاریم، میر شفیع هم راه رسیدن به
توسع پایدار را در حفظ محیط زیست میداند، اما سوال اینجاست که اگر ما
سالانه دو برابر درختان قطع شده، درخت میکاریم، پس چرا 63 هزار هکتار جنگل
از بین میرود؟
در نخستین سفر استانی هیات دولت به استان گلستان مقرر شد جادهای با هدف دسترسی آسان ساکنان روستاهای اطراف جنگل ابر به امکانات شهری از روستای «ابر» به «شیرین آباد» ساخته شود، احداث این جاده یعنی قطع کردن قدیمیترین جنگلهای هیرکانی و مربوط به دوره سوم زمینشناسی که در نوع خود موزه طبیعت شناسی دنیا است.
این جنگل با داشتن بیش از 85 گونه گیاهی و دهها گونه جانوری یکی از نقاط بکر زیستمحیطی در سطح جهان محسوب میشود که تنها گیاهان دارویی موجود در آن به عنوان یک بانک از گیاهان دارویی محسوب میشود.
جالب اینجاست که دولتمردان معتقدند درختان این جنگل قطع نمیشود، ولی هر روز عکسهایی از قطع درختان این محل روی وبسابتهای خبری مخابره میشود؛ ناخود آگاه یاد دریاچه ارومیه میافتیم که قرار نبود خشک شود ولی الان در حال خشک شدن است!
حفظ محیط زیست،حفظ داشتههای طبیعی است که پروردگار به سرزمین سبز ما عطا فرموده است،شاید بهتر باشد به جای اجرای پروژهای عجیب و غیر ممکن مثل وصل کردن خزر به خلیج فارس، از سرمایههای امروزمان درست استفاده کنیم.