به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،با بوباني به گفتوگو نشستيم تا درباره نقشاش در اين سريال بيشتر بدانيم.
شنيدهايم شما بدون داشتن قرارداد، اولين سكانس خود را در سريال كلاه پهلوي بازي كردهايد. نقش آغا بيبي آنقدر برايتان جذابيت داشت كه حاضر شديد بدون قرارداد بازي كنيد يا اين كه به ضياءالدين دري اعتماد داشتيد؟
ميتوانم بگويم هم نقش را دوست داشتم و هم اين كه كارهاي قبلي ضياءالدين دري را ديده بودم و به او اعتماد داشتم. به همين دليل وقتي با من تماس گرفتند اولين سكانس را بدون آن كه قراردادي ببندم يا اين كه فيلمنامه را خوانده باشم، بازي كردم. راستش نقش آغا بيبي برايم خيلي جذاب و شيرين بود. بعد از بازي اولين سكانس، ديگر با من تماس نگرفتند و پس از گذشت پنج ماه براي بازي از من دعوت شد. در آن زمان قرارداد بستم و فيلمنامه را خواندم. به نظرم نقش آغا بيبي جاي كار داشت. او پيرزن مهرباني است كه با وجود مهربانيهايش بگومگوهاي بامزهاي هم با اطرافيانش دارد. اين ويژگيها را خيلي دوست داشتم. به همين دليل ترغيب شدم اين نقش را بازي كنم، چون رفتارهاي آغا بيبي به گونهاي غيرمتعارف است.
در واقع ميتوانم بگويم مهرباني او مطلق نيست؛ بويژه در يكي از صحنههايي كه با امين حيايي بازي دارم، فكر ميكنم بگومگوهاي ما براي بينندگان جذاب خواهد بود. در مجموع اين شخصيت براي مخاطبان قابل لمس است و ما بهازاي بيروني دارد. من هم تلاش كردهام اين نقش را بخوبي در بياورم تا مورد توجه مخاطبان قرار بگيرد.
ولي معمولا بازيگران قبل از بستن قرارداد حاضر به بازي نميشوند. چطور شما اين ريسك را كرديد و خيلي راحت بازي در سريال كلاه پهلوي را پذيرفتيد؟
اتفاقا براي خيليها تعجبآور بود، اما براي من طبيعي است. اين اتفاق در فيلم سينمايي «يك تكه نان» هم افتاد. كمال تبريزي با من تماس گرفت و گفت مشغول ساخت فيلمي است كه بخشهايي از آن در شمال ضبط ميشود و نقشي را براي من در نظر گرفته است. با توجه به اين كه من قبلا با كمال تبريزي كار كرده بودم و به او اعتماد داشتم بدون داشتن قرارداد به شمال رفتم و يك تكه نان را بازي كردم. به هر حال، اين اتفاق خيلي هم عجيب و غريب نيست. برخي مواقع بايد به يكديگر اعتماد كنيم.
پس با اين حساب به ضياءالدين دري هم اعتماد كرديد؟
بله، كارهاي قبلياش را ديده بودم و اعتماد كردم. ممكن است برخي بگويند ريسك كردهام، اما اين ريسك برايم شيرين بود، چون نقش خوبي بود، اما پس از اين كه مدت زيادي طول كشيد تا دوباره گروه با من تماس بگيرد، عطاي اين كار را به لقايش بخشيدم. حتي تصميم گرفته بودم اگر با من تماس گرفتند، پاسخ ندهم، اما دوستاني كه به من زنگ زدند عذرخواهي كردند و گفتند بهخاطر درگيري و مشغله زياد تماس نگرفته بودند. به همين دليل بعد از دلجويي دوستان پس از پنج ماه بازيام آغاز شد و قرارداد بستم. بعد از ملحق شدن به گروه، كليت فيلمنامه و بخشهايي كه مربوط به نقش من ميشد را خواندم و بيشتر از نقش لذت بردم، حتي بايد بگويم پشيمان نشدم كه بعد از تماس دوباره دوستان بازي در اين سريال را پذيرفتم. به نظرم كار خوبي شده است.
همكاري با ضياءالدين دري چه تجربهاي برايتان به همراه داشت؟
تجربه خوبي بود. در هر صحنهاي موردي به ذهنم ميرسيد، حتما ميگفتم. اگر پيشنهاد داده شده خوب بود، ايشان مخالفتي نميكرد. در مجموع كار با دري و ديگر بازيگران اين سريال خوب بود و تجربه ارزشمندي برايم محسوب ميشود.
ارزيابيتان درباره سريال چيست؟
راستش هنوز فرصت نكردهام سريال كلاه پهلوي را ببينم. متاسفانه درگير انجام كارهايي هستم و نتوانستهام اين سريال را ببينم.
شما تجربه بازي در سريالهاي اجتماعي و تاريخي را داريد. درباره دشواري بازي در آثار تاريخي بگوييد؟
مسلما بازي در يك سريال تاريخي دشواريهاي خودش را دارد. به خاطر اين كه قرار است به حوادثي بپردازيم كه در زمان گذشته اتفاق افتاده است. به همين دليل بايد تلاش كرد شخصيتها و موضوع بهگونهاي باشد تا مخاطبان را براي تماشاي اثر ترغيب كند. در واقع بايد به شخصيتها جان داد تا براي بينندگان تازگي داشته و قابل باور باشد؛ پس اين كار دشوارتر از يك سريال اجتماعي است كه به موضوع روز ميپردازد.
بين سكانسهايي كه در اين سريال بازي كرديد، كدام برايتان جذابيت بيشتري داشت؟
بگوومگوهايي كه در يك صحنه با امين حيايي دارم به نظرم خيلي جذاب است. در مجموع برخورد آغا بيبي با اطرافيانش دوستداشتني است.