فرزندان شهدا را فراموش نکنیم، آنها ستارگان منوری هستند که نورشان را از خورشید گرفته اند، خورشیدها رفتند ولی ستاره ها باقی ماندند.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، سجاد پیمان وبلاگ لشکر25 در جدیدترین نوشته خود آورده است:

حاجی شیرسوار نامی ست آشنا و دلنشین برای همه بچه های لشکر ویژه 25 کربلا؛ او همان شهیدی است که در اوان انقلاب با نفس گرم و الهی و مسیحایی حضرت روح الله  به  یکباره همراه با انقلاب اسلامی، انقلاب عظیمی در خود بوجود آورده و از جرگه نااهلان به اهل ایمان پیوسته و لقبحُر شهدای شمال را به خود اختصاص داده است. از دلاوری ها و مردانگی های حاجی شیرسوار همین بس که با آغاز جنگ همراه و همپا با شهید دکتر چمران بوده و با تشکیل لشکر 25 کربلا با مسئولیت های مختلفی همچون فرماندهی گردان های حمزه سیدالشهدا(ص) و ویژه شهدا به پیکار با معاندین حکومت اسلامی پرداخته است و سرانجام در اوج فداکاری و ایثار در هفت تپه(مقر لشکر ویژه 25 کربلا) شربت شیرین وصال را نوشید و نامش را تا ابد زنده و جاوید نمود.

حاجی شیرسوار دارای دو فرزند به نام های  زینب و محمدعلی می باشد، این فرزندان نیک و پاک در دامان شیرزنی به نام "خانم ملکیان" رشد یافته اند که او هم همپای همسرش در پایگاه شهید بهشتی شیرین ترین روزهای عمرش، جهاد بود و  فداکاری.

یاد آن روزی بخیر که شهید شیرسوار به همراه شهیدبصیر به حرم حق، حج تمتع رفته بودند. و پس از بازگشت از همان سفر الهی ملقب گشته بودند به: "حاجی شیرسوار و حاج بصیر"



امسال خانواده حاجی شیرسوار برای عمل حج به مکه مکرمه شرفیاب شده اند و تا الآن هنوز برنگشته اند.

محمدعلی فرزند گرانقدر حاجی شیرسوار که مدتی ست از بیماری سخت سرطان رنج می برد و تحت مداوا می باشد و چند وقتی هم هست که با این حال و روزش مورد بی مهری ها و نامهربانی هایی در محیط شغلیش قرار گرفته، تا کنون 10 روز است که در بیمارستان های مکه بستری می باشد و تحت درمان است.

از همه ی امت حزب الله، همه رزمندگان و بسیجیان، روحانیت بزرگوار، سرداران دفاع مقدس و مردم شهید پرور با توجه به اینکه در آستانه ایام مقدس سوگواری اباعبدالله قرار داریم، صمیمانه خواهانیم برای سلامتی و شفای عاجل حاج محمدعلی شیرسوار، تنها یادگار حاجی شیرسوار دعا کنند...

یاد آن روزی بخیر که  حاجی شیرسوار رهسپار جبهه شد، به هنگام خداحافظی اشک در چشمانش حلقه زده بود. محمدعلی را که چهار سال داشت در آغوش گرفت و گفت:

پسرم! پدرت اين بار شهيد می شود و خون من، تو را هميشه سرافراز خواهد کرد. هر وقت دلت گرفت بيا کنار مزارم، آنجا با من نجوا کن که شهيد هميشه زنده است.

در همین لحظه محمد علی دستان خود را دور گردن پدرش حلقه زد و با چشمانی اشکبار از هم خداحافظی کردند.

محمد علی جان! شک نکن که همیشه سرافرازی!
برچسب ها: وبلاگستان ، باشگاه ، حاجی ، شفا
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
فخریان
۲۱:۴۹ ۲۳ آبان ۱۳۹۱
سلام
خواندن سوره حمد به نیت شفا بسیار موثر است
از خداوند می خواهم که تمام بیماران را بخصوص بیماران شیعه حسینی را شفا عاجل دهد انشاء الله