این روزنامه در ادامه می نویسد: ثروتمندان ایرانی از قیمتهای بالای خودرو بیمی ندارند،حرف فقط بر سر خودروهای فاخر عادی نیست بلکه خودروهایی وجود دارند که قیمت برخی از آنها به 350 هزار دلار میرسد، خودروهایی مثل فراری و لامبورگینی که داشتن آنها برای بسیاری از مردم غیر ایرانی رویا است. این مساله نشان میدهد که شهروند ایرانی از لحاظ اقتصادی احساس امنیت میکند که چنین خودروهای فاخری را میخرد.
این روزنامه صهیونیستی سپس به اطلاعاتی که اخیرا در رسانههای بینالمللی مثل رویترز منتشر شده، اشاره میکند و مینویسد: ترکیه در ماه آگوست نزدیک به دو میلیارد دلار شمش طلا به ایران صادر کرد که این طلاها از دبی به شهرهای ایران وارد شدند، برآوردها حاکی از آن است که این تنها یکی از راههایی است که ایران برای دور زدن تحریمها استفاده میکند. در کنار خریدهای دولتی، مردم عادی ایران نیز مبالغ کلانی را برای خرید طلا و جواهرات صرف میکنند که البته بخشی از آن برای حفظ سرمایهشان در قبال کاهش ارزش ریال، واحد پولی ایران است.
این روزنامه صهیونیست در ادامه مینویسد: این همه چیز نیست، طبقه ثروتمند کشور همچنین چرخه بازار بورس ایران را میچرخاند که بر خلاف بازارهای بورس منطقهای و جهانی که به واسطه بحران اقتصاد جهانی روزهای بدی را سپری میکنند، از رشد جهشی و فزایندهای برخوردار است که باعث میشود تا شکوفایی اقتصادی نظام و ایران به رغم وجود تحریمها همچنان ادامه یابد به گونهای که در هفته گذشته بورس ایران برای نخستین بار ظرف 45 سال گذشته به رقم بیسابقه 31 هزار واحد رسید. تفسیر و تحلیل این رشد این است که تمایل بسیاری نزد شهروندان برای انتقال سرمایهشان به بازار بورس وجود دارد. علاوه بر آن شرکتهای تولیدی و صنعتی محلی نیز رشد قابل توجهی را تجربه میکنند، به گونهای که با اعمال تحریمها که باعث کاهش بسیار واردات در ایران شده تولید و فروش واحدهای تولیدی ایرانی بسیار افزایش یافته و رشدی خیره کننده را تجربه میکند.
شرکتهای تولید کننده فولاد، شرکتهای پتروشیمی، تولیدکنندگان مواد غذایی و اثاث منزل که در سالهای اخیر به طور بیسابقهای به سمت خصوصی شدن متمایل شدهاند و دستاوردهای بسیار بالایی را در این زمینه به دست آوردهاند، همگی از رشدی بسیار بالایی برخوردار بودهاند. این مساله نیز باعث شده تا سرمایهگذار ایرانی بیش از هر سرمایهگذاری در جهان سود ببرد در حالی که بورسهای جهانی در وضعیت بسیار بد و سختی به سر میبرند. علاوه بر آن حجم گسترده نقدینگیای که در دست شهروندان عادی ایرانی است نیز نباید نادیده گرفت. آنها نیز برای این که بتوانند تضمینی برای آینده مالی و اقتصادی خود بیابند دست به سرمایهگذاریهای کوچک زدهاند.
هاآرتص در ادامه سیاستهای جامعه غربی در قبال ایران را به سخره میکشد و در پایان مینویسد: اگر جامعه غربی گمان میکرد که با اعمال تحریمها میتوانست تنشهای اجتماعی ایجاد کرده و از طریق این تنشها برای نظام ایران مزاحمت ایجاد کند باید بگوییم که به هیچ وجه به این هدفش نرسیده است و اکنون نظام ایران در حال بهرهبرداری از تحریمها برای رسیدن به اهدافش با کمترین هزینهها و عبور از آنها در بهترین شرایط است.
غرب تنها میتواند امیدوار باشد که با افزایش فشارهای اقتصادی از طریق تحریمها به ایران، تهران تعدیلی در سیاستهای خود ایجاد کند تا در مقابل از فشار تحریمها علیه خود بکاهد. چنین هدفی نیز به این سادگی میسر نمیشود، ایران در حال حاضر به خوبی میداند که غرب تا چه اندازه در تنگنا است و برای همین واشنگتن را به سمت مذاکره با خود کشانده است.
مسالهای که اوباما نیز رغبت بسیاری برای انجام آن از خود نشان داده است. بنابر این اگر هم مذاکراتی میان ایران و امریکا صورت بگیرد و دو طرف به نتایج و انتظاراتشان برسند از حجم این فشارها نیز کاسته خواهد شد و باز هم این ایران است که برنده این میدان خواهد بود.