به گزارش خبرنگار بازار باشگاه خبرنگاران ممکن است محافظهکار باشید و سپردهگذاری در بانک را انتخاب کنید که
سود مشخصی دارد و تهدیدی هم متوجه پولتان نميشود. جای پولتان نزد بانک امن است و
ضرری هم به سلامتیتان نميزند.اما اگر از سودی که به پولتان ميرسد ناخشنود باشید، چطور؟ از
این هم فراتر برویم؛ فرض کنید پولی داشتید که کفاف خرید یک خودرو متوسط یا یک
گردنبند طلای ۱۸ عیار را ميداد، تصمیم ميگیرید کمی ریسک کنید و از بانک، مثلا به
بورس بروید یا اصلا کمی آن طرفتر از بورس، از صرافیهاي ارز و سکه قیمت بگیرید،
ضرب و تقسیم کنید و ریالتان را تبدیل به دلار کنید یا اینکه سکه بخرید... فرقی
نميکند. تا این جای کار، نتیجه کارتان چندان بد نبوده است. شما پولی
داشتید و تصمیم به سرمایهگذاری گرفتهاید. کسی هم به شما خُرده نميگیرد. مهم
انتخاب شماست. یک انتخاب که کالایی را «نشان» ميکند و ممکن است به هدف بخورد یا
نخورد. این کالا، حالا یک «کالای سرمایهای» است. وقتی نام کالای سرمایهاي
ميآید، اولین چیزی که به ذهن هر کسی خطور ميکند؛ خانه است. بله، درست است. یک
خانه، یک آپارتمان کوچک در هر نقطهاي که باشد، سرمایهاي است برای آیندهتان. اما
خرید یک خانه چیزی نیست که بشود با مثلا مانده دخل و خرجتان انجام دهید.
برنامهریزی بلندمدت ميخواهد. باید نمودار هزینههایتان را طوری ترسیم کنید که از
درآمدها بیشتر نشود. به گونهاي که در برنامهاي شاید ۵ ساله بتوانید
خانهدار شوید. پس با این حساب، بهتر است فعلا خانه را از فهرست کالاهای سرمایهاي
که ميتواند «بالفعل» برای شما سودآوری داشته باشد خارج کنیم. هر چه باشد ما در
مورد سرمایهگذاری «خُرد» صحبت ميکنیم. به جز بازار رسمی، بازار غیررسمی هم به
سرمایه «خُرد» شما چراغ سبز نشان ميدهد. دلار و سکه در بازار غیررسمی سرمایهها،
حرف اول را ميزند. معطل نميکنید و وارد بازار ميشوید؛ خرید ميکنید و منتظر
ميمانید تا سرمایهگذاریتان پاسخ دهد. اما شک نکنید که در ادبیات اقتصادی، این
«دم دستیترین» کاری است که سرمایه خُرد انجام ميدهد. با اینکه این مقدمه
کمی طولانی شده؛ اما حالا وقت پرسیدن یک سوال است: چرا و چگونه یک کالا سرمایهاي
ميشود؟ برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید داستان خودم را تعریف کنم.تولد کالای
سرمایهايدوستی ميگفت که پس از مدتها، پولی پس انداز کرده و به دنبال
خرید یک خودرو متوسط (متناسب با جیب خود) بود. ميگفت برای خرید خودرو، حدود یک ماه
وقت صرف کرده و جستوجو بینتیجه بود. تا این که دوست مشترکی پیشنهاد ميدهد که
«خودرو خود را به او بفروشد» تا بتواند «خودرو مدل بالاتری را بخرد.» او هم خوشحال،
این پیشنهاد را ميپذیرد ؛ اما درست در دقیقه ۹۰، دوست مشترک زیر قولش ميزند.
چون حالا قیمت خودرو افزایش پیدا کرده و معتقد است که «با این پول
نميتواند خودرو جدید بخرد»، بنابراین «ترجیح ميدهد که همان خودرو خود را نگه
دارد.» مشابه این داستان را یکی دو نفر دیگر هم برایم تعریف کردهاند. نتیجهاي که
از این رخدادها ميشود گرفت، یک چیز است. رفته رفته خودرو هم به یک «کالای
سرمایهای» تبدیل ميشود. تبدیل شدن یک کالا به «کالای سرمایهای» بستگی مستقیمی به
«رفتار» خریداران کالا دارد. کالای سرمایهای، در طول زمان ارزش خود را از دست
نميدهد؛ حتی شاید قیمت آن بالاتر هم برود.اما پایین نميآید. در نهایت
ممکن است اگر زمان زیادی از خرید کالا بگذرد؛ زیان اندکی به کالای شما (و در واقع
سرمایه شما) وارد شود. اما اصل پولتان برمیگردد و احتمال سود هم بالاست. شما ممکن
است یک خودرو صفر کیلومتر خریداری کنید، از کمپانی بخرید.اما چون ساز و
کاری برای کنترل قیمت در بیرون کمپانی وجود ندارد؛ خودرو شما ارزش ذاتی بالاتری
پیدا ميکند. بنابراین گرانتر ميفروشید. این مکانیزمی است که در سالهاي دهه ۶۰،
که تولید خودرو بسیار محدود بود و تنوعی نداشت، رایج بود. در آن زمان، بازار ارز و
سکه به شدت از سوی دولت کنترل ميشد. بنابراین، آنهایی که به اصطلاح دستشان به
دهانشان ميرسید؛ دست به خرید و فروش خودرو ميزدند. اما آیا حالا بعد از گذشت
بیشتر از ۲۰ سال، باز هم آن شرایط تکرار شده است؟خودرو بخریم یا دلار؟به
دو جدولی که ضمیمه این مطلب است دقت کنید. این دو جدول روند تغییرات قیمتی دو خودرو
پرتیراژ پراید و پژو ۲۰۶ تیپ ۲ را نشان ميدهد. جدول دوم روند تغییرات قیمتی دلار و
سکه بهار آزادی طرح جدید است. هر دو این جدولها از زمانی بررسی شده که
نخستین تکانهها در بازار غیررسمی شروع شده است؛ یعنی از زمانی که مردم هوشمندانه
متوجه شدهاند که باید فکری به حال سرمایه خود کنند. در آن زمان بانکها به
سپردههاي بانکی سود بالایی پرداخت نميکردند.مردم هم پولشان را برداشتند و
زدند به بازار. اما این دو جدول چه ميگوید؟ در جدول مربوط به قیمت خودروها، خرید
یک خودروی پراید در مهرماه سال ۸۹ و نگهداری آن تا فروردینماه سال ۹۰ هیچ سودی
نداشته اما برای خودروی ۲۰۶، سود نزدیک به ۵ درصدی داشته است.حالا در جدول
دوم، خرید یک سکه بهار آزادی در همین مدت سودی نزدیک به ۲۷ درصد و یک دلار سودی
نزدیک به ۵/۶ درصد داشته است. بنابراین ميشود با کمی اغماض گفت که خرید دلار با
خرید ۲۰۶ تیپ ۲ در این مدت فرق زیادی نداشته و هر دو در یک سطحی بازده خوبی برای
سرمایه محسوب ميشده است. اما در سه فصل بعد چطور؟ فصلهایی که شاهد دو حمله به
بازار غیررسمی دلار و سکه بوده است؟ یکی در تیر ۹۰ و دیگری در مهر ماه؟ جداول
ميگوید هر دلار در مهرماه ۹۰، نسبت به اول سال، نزدیک به ۶۰ درصد بازدهی داشته
است.این یک آمار خیرهکننده از سودی چشمگیر است. اما آیا در بازار خودرو هم
این گونه بود؟ البته که نه. پراید در این ۶ ماه شاید در نهایت ۱۰ درصد سوددهی داشته
و پژو ۲۰۶ تیپ ۲ هم ۶ درصد. اما گویا در ۶ ماه آینده ورق برای بازار خودرو
برميگردد. بازدهی سرمایهگذاری بر روی خرید خودرویی مانند پراید تا نزدیک ۲۰ درصد
بالا ميرود.البته این را هم باید گفت که در همین مدت دلار نیز به رشد
قیمت خود ادامه داده و شرایط را برای بازدهی بالاتر برده است. حالا هم قیمت خودرویی
مانند پراید به نزدیک ۱۴ میلیون تومان رسیده؛ بازدهی سرمایهگذاری روی این خودرو
نسبت به اول سال تا ۴۰ درصد هم بالا کشیده است. در واقع شرایطی به وجود آمده که
شاید از این به بعد باید به فهرست کالاهای سرمایهای، خودرو را هم اضافه کرد. چرا
که این افزایش بازدهی برای آنهایی که پول کلان دارند و قصد سرمایهگذاری، به ویژه
برای خودروهای وارداتی، وسوسهانگیز است.کاهش تولید و منحنی
تقاضااما چه عاملی در بازار موجب ميشود تا خودرو ظرف یک سال و نیم راهی
را برود که ۲۰ سال پیش ميرفت؟ در آن زمان، ایران درگیر جنگ تحمیلی با همسایه غربی
بود. شرایط فوق العادهاي داشت و این موضوع قابل پذیرش بود. اما حالا چه اتفاق
فوقالعادهاي افتاده است؟به نظر ميرسد بیش از هر چیز کاهش تولید خودرو در به وجود آمدن
این شرایط دخیل باشد. آخرین آمار وزارت صنعت، معدن و تجارت نشان ميدهد که تولید
خودرو در ۶ ماه اول امسال، به شدت کاهش پیدا کرده است. در شهريورماه امسال، ۵۳ هزار
و ۲۷ دستگاه انواع خودرو توليد شده كه نسبت به آمار توليد شهريور سال گذشته؛ یعنی
۱۵۶ هزار و ۹۵۸ دستگاه کاهش قابل توجهی داشته است.توليد خودرو در شش ماهه
نخست امسال نيز ۴۵۹ هزار و ۴۴۰ دستگاه بود، در حاليكه در شش ماه نخست سال گذشته،
۷۹۲ هزار و ۲۸۶ دستگاه خودرو توليد شده است. بنابراین تولید خودرو در شهریورماه بیش
از ۶۶ درصد و نسبت به سال گذشته ۴۲ درصد کاهش پیدا کرده است. این یک رابطه ساده
اقتصادی است.وقتی تقاضا برای محصولی همچنان در سطح بالایی باقی بماند، در
حالی که طرف عرضه پاسخگو نیست؛ باید پول بیشتری پرداخت کرد. البته در این بین به
لطف دلالان و واسطههایی که این بار سر و کلهشان در بازار خودرو پیدا شده؛ قیمت
درب کارخانه خودرو با قیمت بازار شکاف عمیقی پیدا کرده و موجب شده تا خودرو هم به
صف کالاهای سرمایهاي بپیوندد. اتفاقی که شاید تا یکی دو ماه بعد بخشی از
سرمایههاي سرگردان را به سمت این بازار بکشاند. این خبر خوبی برای نهادهای
سیاستگذار پولی کشور است.آنها مدتهاست که منتظرند تا نقدینگی سرگردان
موجود در کشور به جایی غیر از بازار غیررسمی ارز و سکه برود. این ميتواند خبر خوبی
برای آنهایی باشد که سرمایهاي بالا دارند و در اندیشه سود بیشتر هستند. اما شاید
بدترین خبر برای آنهایی باشد که به دنبال خرید یک خودرو متوسط هستند.مثل
دوست من که هنوز نتوانسته خودروی متناسب با جیب خود بخرد و ترجیح داده در صف خرید
خودرو صفر کیلومتر بایستد تا از بین داشتن خودرو یا فروش آن و سود بیشتر یکی را
انتخاب کند.