"پيرمرد مغازه دار در حالي که يک چوبدستي داشت، به طرفم آمد و ضربه اي به سرم زد. من هم با يک دست چوبش را گرفتم و با دست ديگر چاقوي جيبي ام را بيرون کشيدم و ضربه اي از پشت به شانه اش زدم."

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، در تاريخ 91.3.27 مأموران کلانتري خواجه ربيع مشهد از وقوع نزاع دسته جمعي در خيابان سامعي ۹ اطلاع يافتند و به دستور سرهنگ علي بانژاد (رئيس کلانتري خواجه ربيع) براي بررسي موضوع به محل اعلام شده عزيمت کردند.

بررسي آنان مشخص کرد که پيرمرد ۷۹ ساله اي در اين درگيري با ضربه چاقوي جواني به نام علي مجروح و به بيمارستان منتقل شده است. پس از گذشت ۲ روز از اين حادثه پيرمرد در بيمارستان جان سپرد و بدين ترتيب عمليات پليس با دستور ويژه قاضي اسماعيل شاکر (قاضي ويژه قتل عمد در زمان حادثه) براي شناسايي و دستگيري متهمان آغاز شد.

با دستگيري ۳ متهم اين پرونده جنايي، يکي از آنان به ارتکاب قتل اعتراف کرد و ۲ همدست وي نيز به اتهام شرکت در نزاع دسته جمعي روانه زندان شدند.

حال، جواني که پيرمرد مغازه داري را به دليل ندادن کارت شارژ نسيه کشته بود، صبح روز گذشته در حضور مقام قضايي و کارآگاهان پليس جنايي آگاهي خراسان رضوي چگونگي وقوع قتل را تشريح کرد.به گزارش خراسان، متهم ۲۶ ساله اين پرونده جنايي در حالي که حلقه هاي آهنين قانون، دستانش را مي فشرد در سه راهي محل جنايت واقع در خيابان سامعي بولوار بهمن خواجه ربيع از خودروي پليس پياده شد.

نگاهي حسرت بار به در مغازه خوار بار فروشي انداخت و يک لحظه در افکار خود غوطه ور شد؛ شايد با خود مي انديشيد اگر آن روز چاقو در جيبش نگذاشته بود، اکنون کابوس اعدام آزارش نمي داد. جمله «مواظب اظهارات خود باشيد و حقيقت ماجرا را بيان کنيد» که از سوي قاضي اسماعيل شاکر عنوان شد، رشته افکار متهم را پاره کرد.

او که اکنون متهم به قتل عمد است، مقابل دوربين قوه قضاييه قرار گرفت و پس از معرفي خودش گفت: آن روز براي خريد کارت شارژ وارد مغازه پيرمرد شدم و از او خواستم يک کارت شارژ نسيه به من بدهد ولي او به من ناسزا گفت و من هم با فحش جوابش را دادم و از مغازه بيرون آمدم.

در اين هنگام پيرمرد مغازه دار در حالي که يک چوبدستي داشت، به طرفم آمد و ضربه اي به سرم زد. من هم با يک دست چوبش را گرفتم و با دست ديگر چاقوي جيبي ام را بيرون کشيدم و ضربه اي از پشت به شانه اش زدم.

در زمان درگيري، بستگان پيرمرد هم از منزل بيرون آمدند که يکي از آن ها داماد او بود. من يک آجر برداشتم و به طرف شيشه منزل آن ها پرت کردم. در اين هنگام ديدم که ۲ نفر از دوستانم هم آمده اند. من سرم را گرفته بودم که اهالي محل ما را از هم جدا کردند و من به اتفاق دوستانم از محل رفتم.

هنگامي که متهم در حال تشريح چگونگي وقوع قتل بود، به جواني که کنار در منزل مقتول ايستاده بود، اشاره کرد و گفت: آن جوان (داماد مقتول) من را با چوب زد! جوان مذکور هم که با دستور مقام قضايي اجازه دفاع از خود را يافته بود، گفت: در پي سر و صداي ايجاد شده، از منزل پدرزنم بيرون آمدم که ديدم پيرمرد چاقو خورده است.

وقتي به طرف او رفتم ۲ نفر از دوستان متهم دست هاي مرا گرفتند. او در حالي که آستين خود را بالا مي زد، اضافه کرد: اين فرد (متهم) ۲ ضربه چاقو به ساعدم زد که آثار آن هنوز نمايان است. پس از آن هم شيشه را شکست و قصد ورود به منزل را داشت که در يک لحظه با دوستانش و با موتورسيکلت از محل فرار کردند اما من در آن لحظه هيچ چيزي در دستم نداشتم. بنابراين گزارش، زماني که متهم چگونگي وارد کردن ضربه چاقو به پشت شانه پيرمرد را بازسازي مي کرد، قاضي شاکر پرسيد: وقتي تو کارت شارژ نسيه از مغازه دار خواستي او گفت من نسيه نمي دهم پس چگونه نزاع شما شروع شد؟

متهم پاسخ داد: او به من ناسزا گفت من هم جوابش را دادم! با اعترافات صريح متهم در محل وقوع جنايت، مقام قضايي دستور پايان بازسازي صحنه قتل را صادر کرد و بدين ترتيب متهم اين پرونده جنايي در حالي که با اطرافيان و پدرش که در محل حضور داشتند، خداحافظي مي کرد سوار خودروي پليس شد و در آينده تاريک خود فرو رفت.

اين گزارش حاکي است: در آغاز بازسازي صحنه قتل، کارآگاه احسان حسن نژاد (افسر پرونده) به تشريح اين پرونده جنايي پرداخت و گفت: پس از فرار متهم و ۲ همدستش از صحنه حادثه، عمليات اطلاعاتي و پليسي با انجام يک سري تحقيقات ميداني در محل وقوع جنايت آغاز و مشخص شد که متهمان به محل نامعلومي گريخته اند.

وي با بيان اين که مجروح حادثه پس از ۴۸ ساعت بستري در بيمارستان جان سپرد، ادامه داد: در نهايت با دستورات ويژه قضايي، متهمان اين پرونده جنايي دستگير و به مرجع قضايي معرفي شدند. متهم در حاشيه بازسازي صحنه جنايت و در گفت وگويي کوتاه به خراسان گفت: من چوپان بودم و درسي هم نخواندم.

پدرم مرا خيلي نصيحت مي کرد اما به حرفش گوش نکردم و الان هم خيلي پشيمانم يک بار به خاطر مواد مخدر دستگير و روانه زندان شدم ولي بعد تبرئه شدم. وي افزود: يک فرزند خردسال دارم که چند ماه بود او را نديده بودم و دلم برايش تنگ شده بود اما من هيچ وقت اعتياد نداشتم.
برچسب ها: قتل ، کارت ، شارژ ، نسیه ، مشهد ، باشگاه ، شبانه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار