به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران پایگاه اطلاع رسانی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران (واجا) در گزارشی تحلیلی در مورد نتیجه انتخابات اخیر آمریکا نوشت:
مقدمه :
بديهي است كه انتخابات رياست جمهوري آمريكا، ظاهراً
امري داخلي بوده و مردم اين كشور، رييس جمهور خود را از بين دو حزب حاكم،
براي مدت چهار سال انتخاب ميكنند. اما موضوعي كه باعث اهميت اين انتخابات
ميشود، موقعيت سياسي آمريكا در نظام بينالملل است. اين موضوع باعث شده
است تا جابهجايي احتمالي در مسئولان اين كشور و البته تغييرات در سياست
خارجي آمريكا، براي ساير كشورهاي جهان از اهميت خاصي برخوردار باشد. در حال
حاضر نيز در ششم نوامبر سال جاري ميلادي، بعد از يكسال رقابت انتخاباتي،
رئيس جمهور ايالات متحده از بين نامزدهاي اين دو حزب جمهوري خواه و دمكرات
مشخص خواهد شد.
در ميان كشورهايي كه نتيجه انتخابات براي آنها حائز اهميت است، جمهوري
اسلامي ايران، به دليل دشمني پايدار و گوناگون ايالات متحده و رويكرد
خصمانهشان، در رتبه خاصي قرار دارد. به همين دليل و با توجه به مواضع مشخص
آمريكا در مورد ايران، جهت كاهش آسيبها و خسارات ناشي از آن، بررسي دقيق
رويكردها و سياستهاي آنان كاملا ضروري به نظر ميرسد. اما در اين ميان،
بايد بتوان به اين پرسش پاسخ داد كه با انتخاب هر كدام از نامزدهاي
انتخاباتي اين دو حزب، چه تغييراتي در سياست خارجي آمريكا نسبت به جمهوري
اسلامي ايران رخ خواهد داد؟ براي اينكه بتوان به اين پرسش، پاسخ مناسبي
ارائه كرد، بايد مسائل و موضوعات مورد اختلاف ايران و آمريكا، رويكردها و
نگرش دو حزب دموكرات و جمهوري خواه و نامزدهايشان نسبت به جمهوري اسلامي
ايران، ميزان تاثير تغيير رييس جمهور در تغيير سياست خارجي ايالات متحده
آمريكا و نهايتاً ، نگرشها، گفتارها و رفتارهاي هركدام از نامزدها را مورد
بررسي قرار داد و در باره اين مسائل به بحث و بررسي پرداخت.
تغييرات و تفاوتهاي انتخابات آمريكا؛
با توجه به اين موضوع كه طبق قانون ايالات متحده آمريكا، وزير امور خارجه
بعد از انتخاب شدن توسط رئيس جمهور و گرفتن تاييديه از مجلس سنا، كار خود
را آغاز ميكند و از لحاظ كلي هدايت سياست خارجي كشور به عهده رئيس جمهور
است، اما با تمام اين قوانين، تغيير رييس جمهور و به تبع آن وزير خارجه،
تغيير سياست خارجي آمريكا را در پي ندارد. در واقع، اختيارات رئيس جمهور و
وزير خارجه در تعيين سياست خارجي، كاملاً متاثر از ساختار سياسي و اقتصادي
اين كشور است. به اين معنا كه در اين روند، افرادي كه از لحاظ شخصيتي
ضعيفترند، سعي ميكنند تا در جهت به ثمر رساندن افكار خود، از ساختارهاي
اداري، انساني، مادي و معنايي بهره ببرند. در مقابل افرادي كه در اين ميان،
شخصيت قويتري دارند، سعي ميكنند تا سياست خارجي را بيشتر به سمت
نگرشها و سياستهاي مورد نظر خود تغيير دهند. با توجه به اينكه اهداف ملي
و منافع حياتي ايالات متحده در سياست خارجي آمريكا تعريف شده است، تغيير
كارگزاران و مسئولان، در اين اهداف و منافع هيچ گونه تغييري ايجاد نميكند،
و چون در جهت رسيدن به اين اهداف و منافع راهبردهاي خاص نيز تعريف شده
است، مسئولان و كارگزاران نميتوانند به صورت جدي تغييراتي را در آن پديد
آورند. از موضوعاتي كه به هيچ وجه با توجه به نتيجه انتخابات، تغيير
نميكند ميتوان به مواردي چون، نقش تعيين كننده رسانههاي گروهي در شكل
دادن به افكار عمومي و روند امور، تاثيرات پايدار و ماندگار شركتهاي بزرگ و
افراد ثروتمند در سياست خارجي و تغييرات با نظام سرمايه داري در عرصه
اقتصاد و نظام ليبرالي در حوزه سياسي اشاره كرد. مواردي كه در سياست خارجي
آمريكا بيشترين تاثير را دارد، اولويت بندي اهداف و منافع حياتي، تعيين
منافع و اهداف مهم و راههاي رسيدن به اين منافع است. بيشترين اختلاف
موجود، اساساً در حوزه اولويتها و راهكارهاي رسيدن به اهداف مشاهده
ميشود كه براي ساير كشورها، همين ميزان ميتواند باعث بهوجود آمدن
تهديدها و فرصتهاي در خور توجهي گردد. در اين شرايط، هوشمندترين
سياستمداران، هرگز منتظر تغييرات بنياديني كه ممكن است هيچ گاه بهوقوع
نپيوندد نيستند و براي تامين منافع، سعي ميكنند از همين فضاها و تغييرات
بهره گيرند.
كنوانسيونهاي ملي احزاب : تعيين كارگزاران و رويكردها
از تاريخ 28 تا 31 آگوست برابر با 7 تا 10 شهريور ماه، «تمپا» ميزبان
برگزاري كنوانسيون ملي حزب جمهوريخواه و در مقابل آن، «شارلوت» در تاريخ 3
تا 5 سپتامبر، ميزبان برگزاري كنوانسيون ملي حزب دموكرات بود.
حزب دموكرات، پيش از آغاز كنوانسيون، نامزدهاي خود را انتخاب كرده بود و در
اين مراسم «باراك اوباما» و «جو بايدن» تنها موافقت خود براي اعلام نامزدي
را به صورت رسمي اعلام داشتند. اما در مقابل، كنوانسيون مربوط به جمهوري
خواهان، در اين مراسم نامزد خود را شناختند. «ميت رامني» به عنوان نامزد
رسمي اين حزب و «پال رايان» به عنوان معاون وي انتخاب گرديدند. اين
كنوانسيونها، امسال توسط توفان « ايساك» تغييراتي را پيدا كرده و در
برنامههايشان تاثير گذاشت. اما با اين همه، در اين مراسم، شخصيتهاي مهم
اين حزب به همراه نامزدهاي رياست جمهوري ، معاون رييس جمهور و همسر رئيس
جمهور سخنراني كردند.
در كنوانسيون حزب دمكرات، « باراك اوباما » ، كه در سخنراني بسيار توانمند
نشان ميدهد، برنامه خود را با انتقاد شديد از برنامههاي رقيب انتخاباتي
خود آغاز كرده و به شدت به او حمله كرد. او سخنان خود را اينگونه بيان كرد
: « ميت رامني، آمادگي لازم براي شروع ديپلماسي را ندارد. وقتي شما
نميتوانيد بدون اهانت به نزديكترين متحد ما از المپيك ديدار كنيد، يعني
آمادگي لازم جهت ديپلماسي با پكن را نداريد. شما هنوز روسيه رو دشمن درجه
يك آمريكا ميدانيد. شما هنوز ذهنيت جنگ را در سر داريد و از القاعده غافل
هستيد.» وي ادامه داد: « مردم ايالات متحده آمريكا، با دو ديدگاه روبرو
هستند، يكي از آنها كشورشان را رو به جلو ميبرد و ديگري رو به عقب هدايت
ميكند. با انتخاب دوباره من، يك گام به جلو برداريد.» بعد از اين سخنان،
معاون وي نيز در سخنرانياش تمامي عملكرد « باراك اوباما » را در يك جمله
خلاصه كرد، او گفت : « بن لادن مرده است و جنرال موتورز زنده است ». در
واقع شروع دوره رياست جمهوري « باراك اوباما » تحت تاثير دو موضع اصلي قرار
داشت، جنرال موتورز، نماد بحران اقتصادي ايالات متحده بود و بن لادن نماد
حملهها و تهديدهاي تروريستي عليه آمريكا. همچنين در اين كنوانسيون، به
غير از رئيس جمهور و معاون آن، همسر رئيس جمهور، « ميشل اوباما » و « بيل
كلينتون » رييس جمهور سابق آمريكا كه از نظر اقتصادي مورد قبول مردم كشورش
است، نيز به ايراد سخنراني پرداختند.
اما در مقابل، و در كنوانسيون حزب جموري خواه، « ميت¬رامني » سخنراني خود
را با حمله به سياست خارجي و اقتصادي «اوباما » ، شروع كرد و بعد از آن
سياست « اوباما » در برابر سوريه، ايران و روسيه را شكست خورده ناميد، و به
طرفداران خود قول داد تا در صورت پيروزي در انتخابات، از منافع آنان و
ساير مردم كشور با قدرت و قاطعيت دفاع كند. در ادامه اين انتقادات، معاون «
ميت رامني » نيز در ادامه تمامي سياستهاي اقتصادي « اوباما» را به باد
حمله گرفت و اعلام داشت كه با ادامه روند موجود و عدم تغيير « اوباما » ،
دولت روز به روز بزرگتر خواهد شد، كسري بودجه بيش از پيش خواهد بود و
بيكاري به طرز شديدي در جامعه افزايش پيدا خواهد كرد. جمهوري خواهان با
شعار « آينده بهتر » به ميدان آمدهاند. آنها معتقدند: « ما اين را
ساختهايم، پس ميتوانيم آن را تغيير دهيم و فرداي بهتري بسازيم»؛ اما
مشكلي كه در پس اين شعار و جملات مشاهده ميشود اين است كه آنها، براي
رسيدن به اين هدف، يعني رسيدن به آيندهاي بهتر، هيچ توضيح يا برنامهاي را
ارائه نكردهاند.
به طور كلي با وجود اهميت برگزاري اين كنوانسيونها در آمريكا، ميزان علاقه
عمومي نسبت به آنها كم شده و نوعي بيتفاوتي نسبت به اين كنوانسيونها در
جامعه آمريكا شكل گرفته و حتي شبكهها و رسانههاي آمريكا نيز، اين مراسم
را به طور كامل پوشش نميدهند. با اين وجود، در اين دوره برگزاري اين
كنوانسيونها در رسانههاي عمومي بازتاب خوبي داشت و سخنان « اوباما » به
سرعت در شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي پخش شد و مورد استقبال جوانان قرار
گرفت. به همين دليل با نظر سنجي كه انجام شد، مشخص گرديد كه بعد از برگزاري
اين كنوانسيون، ميزان استقبال از نامزد حزب دموكرات، 3 تا 5 درصد از رقيب
خود پيشي گرفته است لذا نقش اين كنوانسيونها را در نتيجه نهايي انتخابات
به هيچوجه نميتوان ناديد گرفت. در واقع نتيجه اصلي انتخابات، در گرو چند
رقابت اصلي است كه عبارتند از رقابتهاي مقدماتي درون حزب و روند تحولات
بعدي، چهار مناظره انتخاباتي ميان نامزدهاي اصلي دو حزب و نتيجه
كنوانسيونهاي ملي. نامزدها بايد سعي كنند تا روند رقابتهاي خود به مردم
نشان دهند كه براي اداره بهتر جامعه آمريكا توانايي داشته و در شناخت مسائل
و مشكلات جامعه و در عين حال ارائه برنامههاي كار آمد توانمند هستند.
در بررسيهاي اوليه از مواضع و رويكردهاي دو حزب و نامزدهايشان، مشخص شده
است كه از ديد آنها مهمترين معضل و مشكل آمريكا، مشكلات و مسائل اقتصادي
است. هر دو نامزد در تلاش هستند تا به مردم نشان دهند كه در شناخت مسائل و
مشكلات جامعه، و در كنار آن ارائه برنامههاي كار آمد و اداره بهتر جامعه
آمريكا توانايي بيشتري دارند، به همين دليل، به اين نتيجه رسيدهاند كه
مهمترين موضوع حال حاضر براي راي دهندگان آمريكا، توانايي پرداخت اجاره
منزل، پرداخت اقساط وام مسكن و شهريه دانشگاه فرزندشان است. در واقع
مهمترين عاملي كه باعث شده است تا اقتصاد نقش بسيار تعيين كنندهاي در
نتيجه انتخابات آمريكا داشته باشد، تداوم دوره ركود و طولاني شدن مدت لازم
براي خروج از بحران اقتصادي بوده است. در حوزه اقتصادي، جمهوري خواهان سعي
كردند تا با انتخاب فردي كه داراي سابقهاي موفق در اقتصاد و تهيه
برنامههاي اقتصادي است، نشان دهند كه به اين موضوع بسيار توجه ميكنند و
با همين ترفند راي دهندگان را به سمت حزب خود متمايل سازند. اين فرد، « پال
رايان » بود كه به سمت معاون اول رييس جمهور برگزيده شده است. برنامههاي
اصلي جمهوري خواهان در حوزه اقتصاد، شامل مالياتهاي كمتر، دولتي كوچكتر،
اشتغال و سرمايه گذاري بيشتر و مبارزه با برنامه بيمه خدمات درماني دولت «
اوباما » ميشود.
در مناظرات انتخاباتي يا به صورت كلي در دوره تبليغات انتخاباتي، جهت
گيريها و رويكردهاي نامزدها به طور نسبي مشخص ميگردد، مخصوصاً در
كنوانسيونهاي ملي احزاب، كه از سوي هر دو حزب، شخصيتهاي برجسته و مهم
سخنراني ميكنند و در اين سخنراني سعي ميكنند تا سياستها و برنامههاي
خود را جهت هدايت امور كشور و البته سياست خارجي آمريكا مطرح كنند و در اين
ميان براي حل مشكلات و مسائل آمريكا نيز، چارهاي بيانديشند. اما بايد اين
نكته را نيز پذيرفت كه اين نوع گفتارها و رفتارها در دوره مبارزات
انتخاباتي، اكثراً در جهت جذب راي مردم است و به نظر نميرسد كه اين بيانات
و رويكردها، مبتني بر بررسيهاي كارشناسي كه پايه و اساس سياستهاي خارجي و
اقدامات آنها در نظام بينالمللي است، باشد. كمترين ويژگي اين اتفاق،
اين است كه حداقل مشكلات و مسائل اساسي سياست خارجي آمريكا نشان داده
ميشود . براي مثال، در همين مبارزات، رقيب « اوباما » از سياستهاي اتخاذ
شده در مورد ايران، روسيه، سوريه و افغانستان انتقاد كرده است. « رامني » و
حزب جمهوري خواه، نگران افزايش هزينههاي مالي و جاني جنگ افغانستان هستند
و خود خواهان خروج نيروهاي ارتش از افغانستان هستند، اما با اين وجود،
تلاش كاخ سفيد براي تعيين جدول زماني به منظور خروج نظاميان آمريكايي از
افغانستان را محكوم و آنرا بي توجهي به مشاوره فرماندهان ارشد ارتش عنوان
كرده است.
يكي ديگر از موارد اختلاف « اوباما » و « رامني » ، بحث روسيه است. هر
كدام از نامزدها تفكرات كاملاً متفاوتي درباره روسيه دارند و همين باعث
شده است تا در مبارزات انتخاباتي، به اين موضوع زياد پرداخته شود، تا جايي
كه اين موضوع در برخي اوقات از موضوعات ايران و سوريه هم مهمتر تلقي
ميگردد. با اينكه « باراك اوباما » در اوايل دوره رياست جمهوري خود، با
حذف طرح ايجاد سپر دفاع موشكي در شرق اروپا، توانست باعث بهبود روابط
فيمابين آمريكا و روسيه شود، اما اين اقدام او، نتوانست تمامي اختلافات را
به باد فراموشي بسپارد، به همين دليل، در مبارزات انتخاباتي اختلافات
آمريكا و روسيه همچنان پر رنگ است و هر كدام از نامزدها سعي ميكنند تا
راهكارهاي مناسبي جهت حل اين موضوع ارائه كنند. در مقابل، عملكردهاي
روسيه و مواضعش در قبال ايران و سوريه قابل تامل و توجه است، روسيه در
برابر راي گيري شوراي امنيت سازمان ملل براي تصويب پيشنويس قطعنامهاي
درباره انتقال قدرت در سوريه، كه مورد حمايت شديد آمريكا بود قوياً
ايستادگي كرد و درباره هرگونه اقدام نظامي احتمالي آمريكا عليه ايران هشدار
داد. به دليل همين مواضع، « رامني » از روسيه به عنوان رقيبي بالقوه و
چالشي امنيتي براي آمريكا نام ميبرد. واضح است كه سياستهاي روسيه در
منطقه، خصوصاً در زمينه بحث سوريه، كاملا در تقابل با سياستهاي آمريكاست و
از نظر آنها اين سياستها كاملا توسعه طلبانه تلقي ميگردد. نامزد جمهوري
خواهان، معتقد است كه رژيم روسيه ظرفيت لازم براي پذيرش اصلاحات سياسي
لازم را ندارد و از بعد نظامي نيز خواستار تجديد نظر در پيمان استارت و
تغيير رويكرد ايالات متحده در زمينه اتخاذ سياستهاي كنترل تسليحات است. «
رامني » معتقد است كه پوتين تمايل دارد تا روسيه را به دوران شوروي سابق
بازگرداند، به همين دليل پذيرش اين كشور در سازمان تجارت جهاني را مغاير با
منافع و اهداف ايالات متحده آمريكا ميداند. وي بنا دارد تا در صورت
پيروزي در انتخابات آتي، سياستهاي حال حاضر در مورد روسيه را تغيير داده و
سياستي كاملاً قدرتمندانه را در پيش گيرد. در سوي مقابل، تفكرات « اوباما »
تماماً متفاوت است. وي دنبال راههايي ميگردد تا بتواند روابط سياسي و
تجاري كشورش را با روسيه بهبود ببخشد. اوباما در تلاش است تا پيمان استارت
جديد را با روسيه منقعد كرده و با پيوستن اوليه اين كشور به سازمان تجارت
جهاني، بتواند به محدوديتهاي تجاري باقي مانده از جنگ سرد پايان ببخشد و
با اين كار، روابطي عادي، دائمي و تجاري را با روسيه آغاز كند.
ايران و انتخابات رياست جمهوري آمريكا
از زمان پيروزي انقلاب اسلامي به بعد، جمهوري اسلامي ايران، يكي از
مهمترين موضوعات و محورهاي تبليغاتي ايالات متحده آمريكا بوده است. در
انتخابات پيش رو نيز، همانند ساير انتخابات گذشته، موضوع جمهوري اسلامي
ايران، يكي از چالشيترين موضوعات مطرح شده بين رقباي انتخاباتي بوده است.
تقابل منافع، ارزشها و نگرشهاي دو دولت، باعث شده است تا دشمني آمريكا با
جمهوري اسلامي ايران، موضوعي پايدار و پر دامنه تلقي گردد. البته بايد
توجه داشت كه در هر دو حزب، مسئوليني وجود دارند كه نگرشي خصومت آميز در
قبال ايران دارند، اما اين شدت اين نگرش در برخي از آنان بيشتر است.
در اين ميان، حزب جمهوري خواه در تلاش است تا ثابت كند كه سياستها و
اقدامات دولت « اوباما » در قبال جمهوري اسلامي ايران شكست خورده است.
نامزد اين حزب معتقد است كه بزرگترين شكست كاري « اوباما » ، پرونده
هستهاي ايران است. او ميگويد: «اگر در انتخابات رياست جمهوري آمريكا
پيروز شود، رويكرد خيلي متفاوتي نسبت به ايران اتخاذ خواهد كرد». به طور
كلي، حزب جمهوري خواه، نگرش تقابلي شديدتري با جمهوري اسلامي ايران دارد و
به همين دليل، سعي ميكند تا راهكارها و راهبردهايي كه براي رويارويي با
مسائل و تامين اهداف و منافع ارائه ميدهند، تندتر و با استفاده از قدرت
سخت باشد. « ميت رامني » و حزبش، معتقدند كه فعاليتهاي هستهاي ايران،
بزرگترين تهديد براي آمريكا و جهان است، و به همين دليل، معتقدند كه دولت «
اوباما » در برخورد با اين قضيه كوتاهي كرده و به جاي مقابله، راه مصالحه
را با مسئولان جمهوري اسلامي در پيش گرفته است. آنها معتقدند كه تلاشهاي
ديپلماتيكي « اوباما » در برابر ايران بينتيجه بوده و براي رفع اين مشكل
نياز به تشديد تحريمها و استفاده از قدرت نظامي آمريكاست. با بيان اين
مواضع مشخص ميگردد كه سياستهاي مد نظر جمهوري خواهان، كاملا به سياستهاي
رژيم صهيونيستي نزديك بوده و آشكارا به دنبال استفاده از قدرت نظامي عليه
تاسيسات هستهاي ايران هستند. نامزد جمهوري خواهان بعد از سفر به
سرزمينهاي اشغالي اعلام داشت: « در صورت اقدام نظامي اسرائيل عليه ايران
آن را درك ميكنم». مشخص است كه جمهوري خواهان با توجه به درخواست مكرر
رژيم غاصب براي حمله نظامي به ايران، از ميان گزينههاي ديپلماسي، تحريم
اقتصادي و اقدام نظامي، به بدترين و شديدترين نوع آن، فكر ميكنند.
اما تفكرات حزب مقابل در اين حوزه كاملا متفاوت است، هرچند آنها نيز
همانند جمهوري خواهان در جهت دشمني با ملت ايران چيزي را كم نگذاشتهاند و
بارها از لفظ « همه گزينهها روي ميز است » استفاده كردهاند، اما در عمل
اميدواري آنها به ديپلماسي و در كنار آن اعمال تحريمهاي شديد اقتصادي
است، و سعي دارند تا ساير دولتها را نيز به استفاده از اين اقدامات متقاعد
كرده و با خود همراه سازند. چند جانبه گرايي وجه برجسته رويكرد سياست
خارجي دموكراتهاست. با وجود اينكه آمريكاييها به تنهايي، تحريمهاي
گستردهاي را عليه ايران به تصويب رساندهاند اما در اين زمينه از اروپا
عقبتر هستند. به همين دليل، « اوباما » و دولتش در تلاشاند تا از يك سو
دولتهاي اروپايي را با سياستهاي خود همراه سازند و از سوي ديگر، روسيه و
چين را متقاعد سازند تا يا در تحريمها عليه ايران، آنها را همراهي كرده
يا اينكه حداقل به مقابله با اين تحريمها بر نخيزند.
نتيجه گيري
بحث فعاليتهاي هستهاي جمهوري اسلامي ايران، از يك سو باعث تقابل ميان
نامزدهاي رياست جمهوري آمريكا شده است و از سوي ديگر به علت حساسيت خاص، و
اقدامات رژيم صهيونيستي در اين حوزه، احتمال ميرود كه باعث تغيير در
سرنوشت انتخابات اخير آمريكا نيز بشود. هم اكنون اين موضوع، به يكي از
مهمترين مسائل در سياست خارجي ايالات متحده تبديل شده است. رژيم صهيونستي و
در راس آن نخست وزير اين رژيم، ميكوشد تا از آسيبپذيري دولتهاي آمريكا
در مقابل رسانهها و گروههاي يهودي استفاده كند و « اوباما » را مجاب سازد
تا در قبال ايران و برنامه هستهاياش سياستهاي تندتري را اتخاذ كند و
با اين تفكر دولت « اوباما » را تحت فشار بسيار زيادي قرار داده است.
سياستهاي دولت « اوباما » با سياستهاي فعلي رژيم صهيونستي در ارتباط با
ايران متفاوت است، بايد توجه داشت كه « اوباما » از سه سال پيش تا كنون هيچ
ديداري با « نتانياهو » نداشته است. و اكنون نيز،تعيين خط قرمز براي
فعاليتهاي هستهاي ايران، از سوي رژيم صهيونيستي يكي از موضوعات كليدي است
كه باعث تقابل آشكار ميان دولت « اوباما » و « نتانياهو » شده است و
رسانههاي گروهي نيز بدين موضوع اشاره داشتهاند.