آیا ندیدی خداوند چگونه مثل آورد که کلمه پاک و
نیکو چون درختی پاک و نیکوست که ریشه آن برقرارو محکم در زمین و شاخه های آن در
آسمان است ۲۴
و به اذن پروردگارش هر دم میوه های خوش و مطبوع
دهد و خداوند این مثلها را برای مردمان میآورد شاید به حقیقت متذکر شوند ۲۵
و مثل کلمه ناپاک و شیطانی چون درخت نحس و
ناپاکی است که آن را از ریشه برآورده و برزمین نهاده باشند که آن را هیچ ثبات و
بقایی نخواهد بود بلکه به زودی خشک و بی طراوت خواهد شد ۲۶
*تمثیلهای قرآنی را میتوان نمایشگاه نقاشی الهی
دانست و دعوت کرد که ای بستگان تن به تماشای جان روید زیرا رسول گفت تماشا مبارک
است.
*در این پرده دو درخت در تمثیل دو کلمه به نمایش درآمده است. یکی فرخنده و پاک و یکی نحس و ناپاک. درخت پاک ریشهاش پای برجا و استوار در خاک و شاخههایش سربه آسمان برافراشتهاند و هردم میوه خود را به اذن پروردگارش عرضه میکند در حالی که کلمه خبیث و ناپاک همچون درختی ناپاک است که آن را از ریشه در آورده و بر زمین نهاده باشند و او را هیچ قرار و استواری نیست.
*چنین است که اگر درخت از ریشه برآمده را ظاهرا طراوتی و شادی و برخورداری از برگ سبز میبینیم بسیار کوتاه و گذرنده است وزود باشد که زرد شود و خشک شود و بمیرد و چنین باشد که انسانهای خبیث و اهرمن خو ممکن است رنگ سبزی و خرمی برخود ببندند اما نمیدانند چه بلایی بر سرشان آمده است.
*مقصود از کلمه طیبه میتواند سخنی باشد که از
دلی پاک بیرون آمده باشد اما کلمه همچنین به انسان پاک نیز گفته میشود چنانکه
حضرت عیسی را خداوند کلمه خواند و آن کلمه دو هزار سال است در زمین ریشه دارد و
میوه های حکمت و معرفتش در باغ عالم به اصحاب خرد هدیه میشود.
*هرچند در کنار آن
کلمه طیبه کلماتی خبیث که همان منافقان قدرت طلب باشند نیز گرد آن را گرفتند، نام
او را ستایش کردند، و مردمان را به نام او در آتش افکندند، اما آن درخت همچنان استوار
است و آن خبیثان درختشان یک یک خشک و نزار شد و از میان رفت.
اگر چه باز بنا بر قانون آزمون این عالم همچنان کلمات خبیث در کنار کلمات پاک میرویند اما آن کس که خورنده میوه حکمت و معرفت الهی است از آن شجره پاک بی نصیب نمیماند و همچنین قرآن مثال روشنی از کلمه پاک است که جهان به خرمی و سرسبزی آن به خود میبالد ام دیوان و ددان چون زقوم جهنم مردمان را به نام آن درخت پاک میوه های تلخ و ناپاک میخورانند. به تعبیر مولانا :
هست سر مرد چون بیخ درخت زان بروید برگهاش از چوب سخت
در خور آن بیخ رسته برگها در درخت و در نفوس و در
نُها
بر فلک برهاست ز اشجار وفا اصلها ثابت و فرعُه فی السما