به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، پنجم مردادماه امسال، زن جوانی با مراجعه به کلانتری 130 نازیآباد به ماموران اعلام کرد که همسرش به نام «اصغر» 40 ساله مدت 6 روزی است که از منزل خارج شده و ازآن زمان به خانه مراجعه نکرده است.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع فقدانی، پرونده برای رسیدگی دراختیار پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرارگرفت.
ادعای همسر مقتول
با ارجاع پرونده به پایگاه هفتم پلیس آگاهی، همسر فقدانی با مراجعه به پایگاه به کارآگاهان گفت که همسرم «اصغر» 6 روز قبل ازخانه خارج شد، اما پس از آن دیگر به خانه مراجعه نکرد و در طی این چند روز (تا زمان مراجعه به کلانتری) خانم ناشناسی چندین بار با من تماس گرفت و ضمن اظهار نگرانی در مورد سرنوشت اصغر، خود را به عنوان همسر دوم اصغر معرفی کرد و مدعی شد که اصغر آخرین بار درحالی که در وضعیت خوبی قرار نداشته به منزل او مراجعه و درخواست کرده تا این خانم وی را بیمارستان ببرد.
با توجه به اظهارات همسر فقدانی درباره تماسهای مکرر زن نا شناس، کارآگاهان پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران با شناسایی هویت این زن ناشناس به نام «مریم» 38 ساله در پانزدهم مرداد ماه سالجاری به تحقیق از وی پرداختند که مریم دراظهارات اولیه خود ضمن طرح ادعای دوباره خود به عنوان همسر دوم فقدانی، در اظهارات خود به کارآگاهان گفت که 31 تیرماه اصغر به منزل من آمد و در حالی که به علت مصرف زیاد شیشه در وضعیت مناسبی قرار نداشت، از من درخواست کرد تا به همراه وی به پارک بروم و درحالی که به همراه «اصغر» به پارک رفته بودم، مجبور شدم تا او را به بیمارستان منتقل کنم و پس از بهبودی نسبی و ترخیص از بیمارستان، اصغر را با ماشین به نزدیکی خانهاش رساندم که ناگهان به یک دستگاه خودرو پژو پارس مشکی با 3 سرنشین اشاره کرده و از من خواست که توقف کنم.
وی در ادامه اظهارات خود عنوان کرد که «اصغر» پس از جداشدن از من سوار خودرو پرشیا شد و من نیز به خانه بازگشتم و پس از آن هیچ اطلاعی از او ندارم و او نیز دراین مدت جوابگوی تماسهای من نبود .
شروع تحقیقات
که با توجه به اظهارات «مریم» و احتمال وقوع جنایت، پرونده از پایگاه هفتم به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع و تحقیقات تخصصی در مورد سرنوشت فقدانی در دستور کار کارآگاهان اداره یازدهم قرار گرفت. با توجه به اظهارات اولیه مریم، کارآگاهان به تحقیق درباره صحت و سقم اظهارات وی پرداختند و در ادامه تحقیقات و با وجود ادعای مریم درباره انتقال اصغر به بیمارستان، کارآگاهان با مراجعه به بیمارستان و انجام تحقیقات اطلاع پیدا کردند که برخلاف اظهارات وی، در روزحادثه شخصی با هویت و مشخصات «اصغر» به بیمارستان مراجعه نکرده است که همزمان با انجام تحقیقات در بیمارستان و در ادامه رسیدگی به پرونده، کارآگاهان موفق به شناسایی ارتباط «مریم» با جوانی به نام «یعقوب» 23 ساله شدند که با انجام هماهنگیهای قضایی، «مریم» و «یعقوب» در 15 شهریور سالجاری هر 2 دستگیر و برای انجام تحقیقات به اداره یازدهم منتقل میشوند.
کارآگاهان با توجه به دلایل و مدارکی که نشان از وقوع جنایت داشت، همزمان با انجام تحقیقات از «مریم» و «یعقوب» به بررسی بانک اطلاعاتی اجساد ناشناس کشف شده پرداخته و در طی تحقیقات خود موفق به شناسایی جسد فقدانی شدند که چندی پیش توسط گشت کلانتری 170 کهریزک کشف شده بود که با کشف جسد فقدانی درمنطقه کهریزک و همچنین نظریه پزشکیقانونی مبنی بر« مرگ ناشی از مسمومیت شدید به علت مصرف زیاد قرصهای خوابآور» و مشخص شدن کذب اظهارات مریم، پرونده با موضوع ارتکاب جنایت به همراه 2 متهم پرونده (مریم و یعقوب) در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و این در حالی بود که «مریم» و «یعقوب» با وجود اعتراف به آشنایی با یکدیگر، منکر هرگونه ارتکاب جنایت بودند.
سرنخ های جدید
کارآگاهان در ادامه رسیدگی به پرونده ، با بررسی حسابهای بانکی مقتول اطلاع پیدا کردند که مبلغ 10 میلیون تومان از حساب عابربانک متعلق به وی برداشت شده که درادامه کاراگاهان اطلاع پیدا کردند که این مبلغ توسط مریم برداشت شده، مریم ضمن اعتراف به برداشت این مبلغ، مدعی طلب 10 میلیون تومانی خود ازمقتول شد ومدعی شد که اصغرعابربانک خود را به او داده تا نسبت به برداشت این مبلغ از حساب اقدام کند.
درادامه تحقیقات و در شرایطی که مریم همچنان بر بیگناهی خود اصرار داشت، کارآگاهان به تحقیق از یعقوب پرداختند و سرانجام «یعقوب» در اظهارات خود به انتقال جسد «اصغر» به منطقه کهریزک اعتراف کرد. اما اظهار داشت که هیچ نقشی در مرگ اصغر نداشته است.
یعقوب اعتراف کرد
یعقوب در اعترافات خود به کارآگاهان گفت که از حدود یک سال پیش بود که به واسطه مراجعه مریم به محل کارم در یک طلا فروشی واقع در منطقه یاغچیآباد، پس از گذشت مدت کوتاهی با او آشنا شدم و در حدود ساعت 5 روز حادثه مریم با من تماس گرفت و اظهار داشت که اصغر داخل ماشین وی فوت کرده و از من درخواست کمک کرد.
بلافاصله با او درمنطقه یاغچیآباد قرار ملاقات گذاشتم؛ زمانی که به بالای سر اصغر رسیدم، متوجه شدم که او فوت کرده و در حالی که جسد داخل ماشین مریم بود، به دنبال مکانی بودیم تا جسد را درآنجا رها کنیم که خود را در بیایانهای منطقه کهریزک دیدیم و جسد را همان جا رها کردیم.
با توجه به اعتراف صریح یعقوب به انتقال جسد اصغر به بیابانهای کهریزک، «مریم» نیز به ناچار لب به اعتراف گشود و به جنایت اعتراف کرد که حدود 3 سال پیش بود که با اصغر آشنا شدم در این مدت، اصغر مرتب مرا تهدید میکرد که نباید ارتباط خودم را با او قطع کنم که دیگر از تهدیدهای او به ستوه آمده بودم.
درحالی که اصغر شیشه زیادی مصرف کرده بود به دیدنم آمد؛ از من درخواست کرد تا به همراهش به پارک بروم و من نیز با او به پارک رفتم از آنجایی که پیش از آن تصمیم به کشتن اصغر گرفته بودم، تعدادی قرص خوابآور را که داخل کیف خود گذاشته بودم به عنوان دارو به اصغر دادم؛ او نیز که به علت مصرف شیشه درحالت هوشیاری کاملی قرار نداشت، این قرصها را استفاده کرد و پس از خوردن آنها، سوارماشین شد و درحالی که کم کم هوا درحال روشن شدن بود، متوجه شدم که او دیگر تکان نمیخورد و زمانی که بیشتر دقت کردم متوجه شدم که او نفس نمیکشد؛ بلافاصله به یعقوب زنگ زده و موضوع را با او درمیان گذاشتم و از او درخواست کمک کردم. یعقوب نیز خودش را به من رساند و هر 2 نفر جسد اصغر را به بیابانهای کهریزک برده و رها کردیم.
از آنجایی که اطمینان داشتم، دیر یا زود پلیس مرا شناسایی خواهد کرد، تصمیم گرفتم تا با هدف صحنهسازی و منحرفکردن مسیر تحقیقات پلیس، با خانواده اصغر تماس گرفته و دراظهارات اولیه خود نیز داستان پرشیا مشکی را مطرح کنم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجیزاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعترافات صریح متهمان درمورد ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت برای هر 2 متهم صادر و برای انجام تحقیقات تکمیلی دراختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتهاند.منبع:حمایت