به گزارش خبرنگار
سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران،
ابراهیم متقی به عنوان اولین سخنران اين نشست تصریح کرد: نگرش کاندیداهای
ریاست جمهوری تابعی از درک کلی آنها نسبت به موضوعات امنیت، قدرت و سیاست
است و اوباما در زمره کارگزارانی است که در قالبهای ایده آلیستی تفکر خود
را به سیاست آغاز کرده اما به گونهای تدریجی از فضای تفکر ایده آلیستی
خارج میشود به طوری که در سال 2008 نشانههایی از ترکیب شاخصهای ایده
آلیستی و رئالیستی در رویکرد اوباما به چشم میخورد.
متقی ادامه
داد: نگاه اوباما این است که امریکا بیش از حد سیاست قدرت را بکار گرفته
است و کشوری که بیش از این چنین سیاستی را بکار گیرد، در فضای واکنشهای
چندجانبه قرار خواهد گرفت. بحث اصلی باراک اوباما در مرحله اول این بود که
چگونه مشکلات امنیتی امریکا را مدیریت کند و واقعیت این است که هر فردی که
در ساختار سیاسی امریکا قرار بگیرد ناچار است رویکرد خود را با نسبتی از
سیاست قدرت پیوند دهد. بر همین اساس است که اوباما نیز در فضای آن دسته از
مقامات اجرایی امریکا قرار گرفته که نگاهش در فضایی از حوزه ایده آلیستی به
رئالیستی منتقل و در مرحله نئولیبرالیسم به نوعی متوقف شد.
وی در
توضیح نظرات نئولیبرالها گفت: نگاه نئولیبرالها این است که قدرت، امر
اجتناب ناپذیری در سیاست امنیتی و راهبردی امریکاست، اما این قدرت چه شکلي
دارد و چگونه و با چه ابزارهایی باید بکار گرفته شود؟ بحثی که باراک اوباما
داشت در این قالب بود که قدرت در فضایی میتواند شکل بگیرد که جلوههایی
از همبستگی راهبردی را به وجود آورد.
این استاد دانشگاه ادامه داد:
به عنوان مثال میتوان گفت آنچه که اوباما مطرح میکند این است که چگونه می
توان ایران را متقاعد کرد تا تغییراتی در سیاست هستهای خود، مسائل حقوق
بشری و سیاست خاورمیانهای خود ایجاد کند. البته او بر این باور است که در
این مساله تنها میتوان از یک ابزار بهره گرفت، بلکه تاکید بر این است که
گزینه های متنوعی برای تحقق اهداف راهبردی وجود دارد که گزینه نظامی آخرین
انتخاب بوده و یا به عبارت دیگر کنترل بازیگرانی همچون ایران از طریق
کاربرد قدرت نظامی حاصل نخواهد شد. بنابراین بحث اصلی نئولیبرالها کاربرد
قدرت کم هزینه است.
وی افزود: نگاهی که در رویکرد دموکراتها و یا
نئولیبرالها میتوان مورد ملاحظه قرار داد این است که الگوی تعامل ماهیت
پلکانی دارد. بدین معنا فرایندی در پیش گرفته میشود که در هر مقطع زمانی
نسبت به زمان گذشته خود از تصاعد بیشتری برخوردار میشود. این وضعیت را
میتوان در ارتباط با سیاست اوباما در برخورد با ایران و حتی در برخورد با
فضای خاورمیانهای مورد تحلیل قرار داد. نگاهی که او دارد، زمانبندی و
مرحله بندی شده و گام به گام بوده است.
متقی ادامه داد: در برخی
موارد این سیاست پلکانی ممکن است در فضای منفی شکل گرفته و در مواقع دیگری
در فضای مثبت شکل يافته باشد. اما آنچه که در ارتباط با اوباما شکل گرفته و
در آینده ادامه پیدا خواهد کرد، در فضای تصاعد بحران به نوعی فزاینده در
رابطه با کشورهایی همانند ایران، سوریه و یا بازیگران دیگری خواهد بود.
وی
تأکید کرد: آنچه که در تفکر اوباما و رامنی وجود دارد این است که امریکا
امروز باید سیاست حفظ وضع موجود را در پیش بگیرد و نگاه امریکاییها نگاه
تغییر وضعیت موجود است و به دلیل وجود نگاه تغییر وضع موجود، گزینههایی که
بکار گرفته میشود، گزینههای متنوع رو به پیش است.
نگاه اوباما به خاورمیانهمتقی
تصریح کرد: اوباما بر این باور است که فضای خاورمیانه به شدت پیچیده است و
برای چنین محیطی نمیتوان رویکردی مبتنی بر نظامیگری غیر محاسبه شده
داشت. بنابراین رویکرد اوباما در برخورد با نشانههای تهدید در منطقه
پیچیدهای به نام خاورمیانه مبتنی بر دیپلماسی اجبار است. این دیپلماسی به
معنای حد فاصل دیپلماسی عادی و منازعه و جنگ است. یعنی دیپلماسی اجبار
فرآیندهای کنش را مرحلهای میکند، به گونهای که هزینهها کاهش پیدا
میکند. در نتیجه آنچه که در تحلیل نگاه خاورمیانهای باراک اوباما میتوان
طرح کرد، بحث دیپلماسی اجبار است و این دیپلماسی به این دلیل مورد توجه
قرار گرفته که رئیس جمهور امریکا اعتقاد به این امر دارد که خاورمیانه
پیچیده است، نیروهای متنوعی در آن وجود دارد و هر بازیگر میتواند بازی را
بهم زند. ایران، ترکیه، مصر، عربستان و اسرائیل به عنوان پنچ بازیگر
خاورمیانهای ممکن است از قدرت سازنده برخوردار نباشند، اما از قدرتی که
بتواند زمینههای چالش را به وجود آورند، برخوردارند.
وی افزود:
نقطه تمرکز اوباما هارت لند(Heart Land) جدیدی است که خاورمیانه تعریف
میشود، فضایی که بازیگران کنشها را به گونهای تاکتیکی انجام میدهند و
تغییرپذیری در این منطقه بسیار بالاست. بحثی که اوباما دارد در مقابل رقیب
خود دارد این است که الگوی میت رامنی راهبردی نیست، در حالیکه خاورمیانه
نیازمند به کارگیری الگوهای تاکتیکی است.
متقی در اینباره که آیا
قدرت نظامی که مبتنی بر سرعت عمل و چالاکی آمریکا برای تحقق بازدارندگی
است، آماده است تا زمینههای چالش همه جانبه را از بین ببرد، گفت: راهکار
این است که باید نیروهای خاورمیانهای علیه یکدیگر به کار گرفته شوند. بدین
معنا که نیروهای هویتی در برابر یکدیگر و نیروهای سیاسی کشورهای خاورمیانه
در برابر هم به کار گرفته شوند. همانطور که می دانید هویت در خاورمیانه یک
واقعیت انقلابی است. به معنای دیگر آنچه که در سیاست باراک اوباما مشاهد
میشود این است که هویت انقلابی را در مقابل هویت انقلابی و یا هویت
رادیکال را در برابر هویت رادیکال قرار می دهد، بدین ترتیب نیروها در وضعیت
فرسایش تدریجی قرار می گیرند.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: باید
به این نکته نیز توجه کرد که هدف اصلی دیپلماسی اجبار، براندازی کوتاه مدت
نیست، بلکه هدف آن فرسایش است و درنتیجه فروپاشی کشورها با هزینههای
محدودی همراه خواهد بود. این الگو را ایالات متحده امریکا در دورههای
مختلف و در کشورهای متفاوتی به کار گرفته است.
وی با اشاره به سیاستهای اوباما، نقاط مثبت ادبیات و سیاست اوباما در ارتباط با فضای تبلیغاتی موجود را شامل نکات زیر دانست:
1.
محور اصلی سیاست امنیتی امریکا در چهار سال آینده خاورمیانه خواهد بود،
بدین معنا که تمرکز نیروهای نظامی، تمرکز پایگاهها، تحرکات یگانهای
عملیاتی باید در این حوزه جغرافیایی انجام گیرد.
2. برای انجام چنین
اقداماتی نیازمند این است که بتواند فضای لازم را برای چندجانبه گرایی به
وجود آورد. چندجانبه گرایی نیز چند بخش دارد که یک بخش آن سطح جهانی است که
باید حتی با روسیه چین همکاری کند.
3. فضای کنش همکاری جویانه را
در میان بازیگران متضادی را فراهم کند که این بازیگران بتوانند هدف های
تاکتیکی امریکا را به گونه مرحلهای پشت سر گذارند.
متقی در رابطه
با سیاستهای رامنی، گفت: میت رامنی تلاش میکند تا به نوعی هارت لند آن
اوراسیایی باشد، بدین معنا که هنوز تفکر وی همان دیدگاه جنگ سرد ریگان است.
از دهه 1970 فشار امریکایی ها بر اتحاد شوروی در فضای نامتقارن بین المللی
بوده است، یعین چین تقویت می شد و وارد فضای معادله بین المللی قرار می
گرفت تا بتواند این فشار را علیه جهان سوسیالیسم فراهم کند. تفکر رامنی نیز
تفکر جنگ سردی است که اعتقاد دارد روسیه در آینده چالش جدی برای امریکا
خواهد شد، بنابراین باید آن رامهار کرد. اگر این تفکر به قدرت برسد طبیعی
است که فرایندهای مصالحه در رابطه با ایران و امریکا حاصل خواهد شد.
وی
تصریح کرد: بیشترین شعارهای ضد ایرانی در دوره ریگان بود، اما در سال 1986
شاهد بودیم که بحث مربوط به مک فارلین به عنوان نتیجه طبیعی تفکر موازنه
منطقه ای به نوعی حاصل شد. در فضای فعلی نگاهی که می توان داشت این است که
رامنی تضاد را بر اساس جدال با روسیه می داند و بنابراین موقعیت ایران و به
نوعی چین در فضای بین الملل بهبود پیدا می کند. در حالیکه فرایند آینده
اوباما ادامه فرایند گذشته خواهد بود اما به نظر می رسد که سیاست خاورمیانه
ای اوباما مطلوبیت لازم را در فضای امریکا خواهد داشت.
این استاد
دانشگاه با اشاره به مناظره اوباما و رامنی و موضوعاتی که اهمیت بیشتری
داشتند، ادامه داد: حدود 47 درصد مطالب مطرح شده مربوط به بحث ایران است و
بحثهایی که در رابطه با اسرائیل بوده 37 درصد، چین در وضعیتی بالاتر از 30
درصد قرار دارد و سوریه نیز در حدود 28 درصد است. در نتیجه شاهد هستیم که
مباحث مربوط به بحران اروپا جایگاهی در این مناظره نداشته است.
وی
افزود: این موضوع نشان می دهد همچنان مساله ایران و اسرائیل دو موضوع بسیار
جدی است و نکته بعد مساله چین است. چراکه نگاه اوباما حرکت به سمت چین
است، بدین معنا که اگر قصد داشته باشد از ایران و سوریه در خاورمیانه عبور
کند، در مرحله بعد الگوی تعامل اقتصادی و امنتی خود را با چین تغییر خواهد
داد.
متقی با توجه به نتایج نظرسنجیها ادامه داد: محبوبیت و
تمایلی که در فضای بینالمللی برای به قدرت رسیدن هر کدام از رقبا وجود
دارد، نشان میدهد که هم در کشورهای اروپایی و هم در فضای کشورهای
اروپایی نگاه مثبت و سازنده تری نسبت به اوباما وجود دارد.
این
استاد دانشگاه تصریح کرد: اگرچه نظرسنجیهای امروز نشان میدهد اوباما
جلوتر است و رضایت در ارتباط با ساختار اجتماعی امریکا از اوباما وجود
دارد، اما واقعیت این است که علیرغم این وضعیت مطلوب و برتری که باراک
اوباما دارد، هنوز کاملا مشخص نیست که فضای نخبگان امریکایی به چه صورت
الگوی مربوط به انتخابات را تحت تاثیر قرار خواهد داد. بحثی که در رابطه با
امریکا باید در نظر داشت فضای مبتنی بر نخبه گرایی است، این مساله ممکن
است در شرایطی دموکراتیک باشد و یا در شرایطی نیز در فضای دموکراتیک معنا
پیدا نکند و باید توجه داشت که برای امریکاییها امنیت از هر بحث دیگری
اهمیت بیشتری دارد.
انتهاي پيام/