به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران فارس اگر از توصیههای موکد اسلام در نفس تشکیل خانواده بگذریم، به احادیث قابل تأملی
در باب ارزش فرزند و فرزندداری خواهیم رسید که به هیچ رو قابل چشمپوشی نیست.
امام رضا(ع) از زبان حضرت یعقوب میگوید: فرزندم (برادر حضرت یوسف) ازدواج کن،
شاید صاحب فرزندی شوی که زمین را با شهادت «لااله الا الله» سنگین کند.
حضرت رسول(ص) نیز میفرمایند: «ازدواج کنید که من به زیادی جمعیت شما مسلمانان بر
ملل دیگر افتخار میکنم»
حال سؤال اینجاست که چرا با وجود توصیههای متعدد در باب بچهدار شدن، زوجهای جوان و به خصوص خانمها تمایلی به آن نشان نمیدهند؟
برخی خانمها در پاسخ به این سؤال مشکلات مادی را مطرح میکنند– که البته آن هم در
جایگاه خود قابل نقد است– اما اکثر قریب به اتفاق خانمهای جوان، به خصوص قشر
مذهبی از مسائل تربیتی واهمه دارند و شرایط را برای تربیت صحیح فرزندان احتمالیشان
مساعد نمیبینند.
پر واضح است که همه انسانها در مقام پدر و مادر آرزوی داشنتن بهترین
فرزندان را دارند. هیچ کس دوست ندارد ثمره زندگیاش در نهایت بار اضافهای بر دوش خود و جامعه از آب درآید. اما این همه وسواس و ترس خانمها ناشی از نگاه یک سویهای است که به مسئله تربیت
دارند. به همان نسبت که بر نقش عوامل منفی در تربیت صحیح بیش از حد تاکید شده،
پارامترهای تأثیرگذار در پرورش مطلوب فرزندان نیز کمرنگ جلوه داده شده است. از
سوی دیگر عدم شناخت اصل تربیت صحیح موجب شده خانمها آن را امری نزدیک محال
دانسته و با توجه به مشخصههای تأثیرگذار نامطلوب خارجی از طرف جامعه، تا
حد امکان از درگیر شدن با مشکلات پرورش بچه خودداری نمایند. درحالیکه با اندک
تحقیق و آگاهی میتوان بهترین شرایط را برای رشد فرزند فراهم
کرد و از مزایای بیشمار فرزندداری بهرهمندشد. به همان نسبت که
والدین با اهمال در تربیت کودکانشان میتوانند آیندهی خود و
جامعه را تیره و تار کنند، قادرند با کنترل عوامل مهم و اساسی در تربیت نقش بسزایی
در پرورش نیروی انسانی پاک و متعهد برای جامعه داشته باشند. برخی از این عوامل
عبارتند از:
پیشینهی مادر
رفتار پدر و مادر پیش از بچه دار شدن و حتی پیش از ازدواج، بر نحوه تربیت فرزندان
آنان موثر است. بسیار دیدهایم که مادران جوان مادامی که تصمیم بر بچهدار شدن میگیرند میکوشند برخی از عادات بد و
اخلاق ناپسند خویش را کنار بگذارند غافل از اینکه رفتارهای انسان در دراز مدت ملکه
شده و شخصیت او را شکل میدهند و همین ملکات تثبیت شده میتوانند بر کودک تازه شکل یافته نیز تأثیر مطلوب یا نامطلوب داشته
باشند. پس چه خوب است هر دختر جوانی که در آینده تصمیم مادر شدن دارد، صفات زشت و نکوهیده را
با تلاش و مداومت در خود ریشهکن کند. بدین صورت میتواند فضائل و سجایای
اخلاقی خود را به کودکی که درونش در حال پرورش است منتقل سازد و گام مهمی جهت
تربیت او بردارد.
انتخاب همسر
یکی از توصیههای روانشناسان و مشاورین خانواده
به دختران در هنگام ازدواج این است که خوب بیندیشید که آیا شخص منتخبتان لایق مقام پدری برای فرزند آینده شما هست یا خیر؟ هر دختر جوانی
که تصمیم به ازدواج میگیرد باید افق نگاهش را وسعت بخشد و آینده زندگی مشترک را
نیز در نظر بگیرد. آیا همسری که انتخاب میکند میتواند از پس ایفای نقش پدری برآید؟ آیا در مقام پدر میتواند الگوی خوبی برای فرزندان باشد؟ آیا قادر است برای مصالح
خانوادگی از اولویتهای شخصی عبور کند و خانوادهاش را ارجحیت دهد؟ اینها سؤالهای اساسی و قابل تأملی است که باید
در هنگام ازدواج در نظر گرفته شوند. مسلماً زمانی که در انتخاب همسر آگاهانه و
محتاطانه عمل شود میتوان در آینده با آرامش خیال بیشتری درباره
بچهدار شدن اندیشید و از نگرانیهای تربیت کودک هم کاست.
نه ماه فرصت تعلیم
امروزه بر کسی پوشیده نیست که دوران بارداری مادر تا چه حد در شکلگیری خصوصیات جنین موثر است. دورانی که حتی تمایلات خوراکی مادر هم
میتواند خصوصیات کودکش را تغییر دهد. بسیار توصیه شده که مادر در این دوران از
خوردن غذای شبههناک خودداری کند، بسیار قرآن بخواند، عبادت کند و این همه طبعاً
به خاطر تأثیر شگرفی است که بر موجود در حال رشد دارد. پس میتوان با آگاهی از
شرایط خاص این دوران و رعایت نکات لازم بسیاری از موانع پیش رو برای داشتن فرزند
صالح را از میان برداشت.
خانواده؛ اولین الگو
نباید فراموش کرد که پدر و مادر نخستین و مهمترین الگوهای کودک هستند.
کودک از لحظه چشم گشودن به مادر خویش توجه دارد و در تمام دوران شیرخوارگی کاملاً
به او وابسته است. بدیهی است که ذره ذره حرکات مادر از همان اوان کودکی زیر نگاه
تیزبین کودک است. روابط والدین با یکدیگر و با دیگران، عادات فردی، خلقیات اجتماعی
و... بر روند یادگیری و رشد فرزندان اثرات عمیقی دارد و در ابتدا کودک بی آنکه
تشخیصی داشته باشد رفتار مادر و پدر خویش را تقلید میکند، این رفتارهای تقلیدی
کمکم جزئی از شخصیت کودک شده و در او نهادینه میشود. پس در درجه اول ریشه
رفتار ناصواب فرزندان را ابتدا باید در والدین جستجو کرد. زیرا نمیتوان انتظار داشت پدر و مادری که اول از همه خود متصف به صفات
پسندیده نیستند، فرزندی شایسته و صالح به بار بیاورند و صد البته که تذکر و امر و
فرمان ِ زبانی هم وقتی خلاف منش و روش عملی والدین باشد، هرگز اثرگذار نخواهد بود.
ممیز ِ واقعی
آنچه که در تربیت فرزند بالاترین اهمیت درجه را دارد نشان دادن درست و غلط نیست،
بلکه ایجاد توانایی تشخیص بین این دوست. کودکی که درست پرورش یابد، خود ممیز راه
میشود و بدون تذکر و حتی حضور پدر و مادر میتواند خوب و بد را از هم تشخیص دهد و
اگر خوبیها چنان که باید و شاید در نظرش مهم جلوه داده شده باشد، بدون شک به
همان سمت خواهد رفت. پس والدین باید در نظر داشته باشند که همواره نمیتوانند راهنمای راه زندگی فرزندانشان باشند. هنر ِ تربیت
صحیح؛ نشان دادن معیار و ملاک تشخیص است. در این صورت میتوان اطمینان داشت که
تغییر محیط و شرایط نامناسب آنچنان که انتظار میرود بر شخصیت و عقاید او
تأثیرگذار نخواهد بود.
هر چند تربیت صحیح فرزند کاری دشوار و پرمشقت است، اما ناممکن نیست. علاوه بر این
در داشتن فرزند چنان خیر و برکت کثیری است که به سادگی نمیتوان از آن چشم پوشی
کرد. فرزند در خانه چشم و چراغ و گرمابخش زندگی زوجین است. شادی و نشاط ویژهای
برای کل خانواده به ارمغان میآورد. انگیزه جدیدی برای ادامه زندگی به والدین میدهد
و استعدادهای بالقوه آنها را شکوفا میکند. اینها همه مازاد بر اجر و ثواب بی
پایانی است که خداوند برای والدین و بالاخص مادر در نظر گرفته است. پس بدانیم توکل
بر خدا ضامن فائق آمدن بر دشواریها و شرایط سخت است و هم اوست که مربی اصلی و
حافظ و نگهبان ماست و استعانت از او شرط اول موفقیت در هر امری است. چنان که نقل
است شخصی به امام رضا(ع) نامه نوشت که من ۵ سال از بچه دار شدن خودداری کردم چرا که همسرم داشتن بچه را ناخوش
میدارد و میگوید: به دلیل درآمد اندک، تربیت و بزرگ کردن
بچه برای من دشوار است. پس صلاح کار و نظر شما چیست؟ امام در پاسخ نوشتند: «بچه
دار شوید و بدانید که خداوند آنها را روزی (مادی و معنوی) میدهد»/س