سلام بر انسانی که هنوز هم بی ریاترین یاری رسان عالم است، سلام بر آن سلطانی که با خاضع ترین حالت آدمی هنوز بر سر کوچه امید بدرقه ی گوی راه گناهکاران است.

خبرنگار اجتماعي باشگاه خبرنگاران، ای امامم، زبانم مرا یاری نمی دهد که توصیفت کنم، قلمم کاغذی را نمی یابد تا وسعت ارکان وجودت را در خود جای دهد، صخره ها در مقابلت سخره اند دیگر من چه بگویم که ناتوانم...

مولایم... هنوز در این فهمم که جمعه ها بها است یا بهانه، ندبه ها نداست یا ناله، هنوزم نفهمیدم غروب جمعه ها دلتنگی است و یا برگی از درخت غربت بی انتهاست، چه بگویم که بعد از هزاران سال باز هم متوجه نشدم که چقدر شهسوار، تک سوار سحر گریز، مونس یتیمان به ما نزدیک است..

دلم می خواهد، پای در بیاورد و بیاید به کوی آشنای، دق الباب کنند خانه ای که صدایش آشناست و آرام بخش جان و خاضع در حضورت بگوید، عذر می خواهم، دیگر گناه نمی کنم، مرا به داخل خانه راه ده...
زیاده گویی نمی کنم آقایم فقط این را فهمیدم که این جویبار، اشکم به دریای بی حد و مرز وجودت متصل است که گاهی بادها شمیم وجودت را در غایتی دل شکسته به ناخدای دریا می رساند و مشامم جانم را تازه می سازد و این امیدی است که باز بگویم: الهم عجل الولیک الفرج.../ز

یادداشت از مهدی محسنی
برچسب ها: شهسوار ، یتیم نواز ، مدینه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار