در مقابل این موضوع روند فاصله گرفتن آمریکا از اسرائیل در مدت زمان گذشته از سال 2012 میلادی سرعت بسیار بالایی به خود گرفته است.
کارشناسان
اقتصادی آمریکا، هزینه ی ماجراجویی های اسرائیل در خصوص شعار حمله به
تاسیسات هسته ای ایران را برای ایالات متحده غیر قابل قبول و دردسر ساز
عنوان می کنند.
در جریان روابط واشنگتن تل آویو مسئله بسیار مهمی
رخ داده است و آمریکا سعی می کند کنترل زیاده خواهی های اسرائیل مبنی بر
حمله نظامی به ایران را در دست بگیرد؛پرونده ای که بنیامین نتانیاهو ،نخست
وزیر تندرو رژیم غاصب صهیونیستی مدت ها آمریکا را برای سروسامان دادن به آن
تحت فشار قرار داد.
بر اساس گزارش دیلی استار، برخی از
کارشناسان روابط بین الملل ساکن انگلیس بر این باورند که اکنون انعظاف
پذیری بیشتری در میان سیاستمداران امریکایی در خصوص پرونده ایران بوجود
آمده و البته همگان به فواید مذاکره با ایران نیز آگاهی یافته اند. مذاکره
ای که باید همزمان نه تنها ماجرای هسته ای ایران که تمامی موضوعات مورد
اختلاف تهران با غرب را تحت الشعاع قرار داده و بررسی کند.
بررسی
هزینه ها و تبعات حمله نظامی به ایران اکنون جای خود را با سیاست که مدت
ها بر افکار عمومی اسرائیل و آمریکا چیره بود (سیاست جنگ طلبانه) عوض
کرده است.
در بررسی چند و جهی این موضوع در درجه اول می توان به
این نتیجه رسید که غرب می خواهد به اعتدال روی بیاورد و غنی سازی اورانیوم
در ایران مورد پذیرش آن ها قرار گرفته است و در حال تکمیل شدن است.
از
آن جایی که نه تحریم ها و نه تهدید به حمله نظامی هم نتوانسته است برنامه
هسته ای ایران را به تعویق بیاندازد بنابراین مهم ترین نشانه تغییرات منطقی
در رویکرد امریکا، سبک و سنگین کردن تبعات حمله به ایران است. این همان
استراتژی است که امریکا و انگلیس هنگام حمله به عراق در سال 2003 میلادی
اندک توجهی به آن نکردند و جهان هنوز هم گرفتار تبعات ناخوشایند و پرداختن
بهای این حرکت است.
بهترین مصداق برای این تغییر رویکرد، تحقیق و
تفحص منطقی است که اخیرا توسط جمعی از نخبگان و سیاستمداران امریکایی در
خصوص تبعات و فواید حمله به ایران صورت گرفته است. یکی از بهترین
اظهارنظرها در این خصوص را سفیر سابق امریکا و یکی از مسئولان ارشد وزارت
امور خارجه نیکولاس برنز بر زبان راند که سابقه کار بر روی پرونده ایران در
سال های ریاست جمهوری جورج بوش و باراک اوباما را در پرونده خود دارد. او
گفته بود، " واشنگتن باید قدرت عمل در پرونده تهران را از اسرائیل بگیرد.
این حرکت واشنگتن را مستقل تر کرده و البته هسته های منفعت این رژیم را هم
در حیطه محافظت خود می گیرد."
با این حال سران آمریکا گزینه
نظامی را همچنان بر روی میز دیپلماسی خود نگه داشته اند اما رویکرد رابطه
ایران و آمریکا که به عقیده افراد سرشناس و تاثیرگذار آمریکا از جمله خود
نیکولاس برنز تازگی دارد یک واقعیت دست نیافتنی در پس ذهن سیاست مداران
آمریکا است.
ایران از زمان انقلاب اسلامی در سال پنجاه و هفت
همواره بر قطع روابط دیپلماتیک با آمریکا تاکید داشته و رهبر معظم انقلاب
هم طی سالهای متمادی به این موضوع اشاره کرده و خواهان قطع رابطه با ایالات
متحده است.
آمریکا در مدت سی و سال که از انقلاب ایران می گذرد
همواره برای ضربه زدن به ایران تلاش کرده و اخیرا با تحریم های خود مردم را
تحت فشار قرار داده است و این نشان از یک بازی خطرناک و نو می دهد که به
واسطه آن سعی دارد نظر ملت ایران را به سوی خود جلب کرده و مظلوم نمایی
کند.