باشگاه خبرنگاران:19 شبكه راديو و تلويزيون ايران از روز 24 مهر 91 از روي ماهواره هاتبرد به دستور يوتل ست مالك هاتبرد قطع شده است. اين شبكه ها شامل پرس تي وي، شبكه خبر، العالم ، كوثر، تلويزيون قرآني سحر1 و 2 و جام جم 1 و 1 است. به نظر مي رسد كه اين تصميم توسط يوتل ست و به دنبال تقاضاي «شوراي عالي سمعي و بصري فرانسه» (CSA) كه اداره راديو و تلويزيون فرانسه را بر عهده دارد اتخاذ شده.
شركت آر كي وا به همراه يوتل ست مالك هاتبرد، دليل اين توقف پخش بر روي فركانس 12437 هاتبرد را اجراي تحريم هاي اتحاديه اروپا دانسته است.
هر چند «ونسااوكانر» مسئول مطبوعاتي يوتل ست اعلام كرده است كه قطع راديو و تلويزيون هاي ايران در راستاي اجراي طرح تشديد تحريم هاي اتحاديه اروپا عليه اين كشور بوده و ادعا شده كه دستور كميسيون اروپا پشت اين جريان بوده است، اما برخي شنيده ها حاكي از آن است كه اتحاديه اروپا چنين تحريمي را پيش بيني نكرده و تحت فشار لابي آمريكا و صهيونيست اين كار انجام شده است.
سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، به اين اقدام يوتل ست اعتراض كرده و گفته است كه از طريق مجاري بين المللي اين رويداد را دنبال مي كند. در عين حال طي بيانيه اي روابط عمومي صدا و سيما دليل اين اقدام يوتل ست را نگراني از تلاش شبكه هاي ايراني براي اطلاع رساني و روشنگري در زمينه بهار عربي و شكستن انحصار رسانه اي غرب دانسته است.
پرس تي وي نيز اين اقدام يوتل ست را نشان دهنده عدم پايبندي اتحاديه اروپا به آزادي بيان ياد كرده و در ادامه تاكيد كرده است كه اين اتحاديه از هيچ تلاشي براي ساكت كردن رسانه هاي دگرانديش فروگذار نمي كند. دو سال قبل هم شبكه العالم به درخواست شيخ نشين هاي عرب از روي نايل و عرب حذف شده بود و سال گذشته نيز، پارت هايي روي پرس تي وي و العالم انداخته مي شد.
در حال حاضر العالم بر روي فركانس ديگري قابل دريافت شده و پرس تي وي هم كه از قبل روي فركانس ديگري در هاتبرد قابل دريافت بود؛ روي همان فركانس در حال پخش است.
نكته ديگر اين كه شركت يوتل ست كه مقررات اداره پخش برنامه هاي راديويي و تلويزيوني فرانسه را اجرا مي كند تصميم گرفته است شبكه سحر 1 و 2 را به دليل پخش برنامه به زبان هاي مختلف به طور دائم قطع كند و كليه قراردادهاي آن را لغو اعلام كند! قطع پخش اين شبكه ها نقض آزادي بيان و تاثير لابي هاي صهيونيست است.
اين اقدام شركت يوتل ست در عصر اطلاعات بيهوده است چرا كه با توجه به فناوريهاي جديد ارتباطاتي- اطلاعاتي در دنياي امروز و در دوره عصر اطلاعات، به لحاظ فني اين امكان براي شبكه هاي تلويزيوني و راديويي كشورمان فراهم است كه از شركتهاي ماهواره اي ديگر براي پخش برنامه هاي خود استفاده كرده و يا با بومي سازي فناوري هاي مربوط به صنعت ماهواره ها در آينده، ديگر نيازي به خدمات اين گونه شركت ها نباشد، بنابراين بيهودگي اين اقدام شركت يوتل ست در چنين فضايي برجسته است.
در پرتو حقوق فضا با توجه به استفاده همگاني و صلح آميز همه كشورهاي نظام بين الملل از فضاي ماوراي جو كه از اصل اوليه حقوق قضا است ، اين اقدام شركت يوتل ست كه عملا تبعيض غير انساني و فاقد مبنايي حقوقي عليه رسانه هاي كشورمان است، مغاير اصول كلي و بديهي حقوق قضاست و اين موضوع مي تواند در رسانه هاي جهان تصويري فعال و كارآمد از عدم اعتقاد غرب به آزادي بيان و رسانه هايي كه دغدغه استقلال طلبي و عدم وابستگي را دارند منعكس كند.
رسانه هاي ضد سلطه در آينده مساله تحريم هاي هميشگي ايران از سوي غرب را به عنوان يك راهكار ضد بشري به مخاطب نشان خواهند داد. در اين راستا موضع قطع برنامه هاي اين شبكه هاي ماهواره اي نيز به دليل داشتن صداي بي صداها يا صدايي عليه جريان هژمون قابل تحليل است.
پيوند اين موضوع با موضوع هسته اي كشورمان از سوي شركت يوتل ست بي اعتبار است چرا كه اين مرحله اي تازه از عمليات رواني دشمن عليه مواضع استقلال طلبانه كشورمان در نظام بين الملل است كه در ادامه تحريم هاي اقتصادي اينك به عرصه ارتباطات و رسانه ها روي آورده است و در اين ميان هم نشين سازي رسانه هاي كشورمان در كنار ساير بخش هاي جامعه همانند صنعت، نفت، بانك ها و... به ناحق مشمول تحريم هاي غير انساني قرار گرفته اند.
اين اقدام شركت يوتل ست به عنوان تلاشي در ادامه جريان يك سو به اطلاعات و تداوم انحصار رسانه اي غرب و كشورهاي اروپايي قابل تحليل است. غرب و لابي صهيونيست درصددند در عصر اطلاعات و ارتباطات، جمهوري اسلامي ايران را همچنان به عنوان مصرف كننده توليدات خود نگه دارند نه توليد كننده و اين نشانه استيصال نظام سلطه در برابر رسانه هاي مستقل و ضد هژمون ايران اسلامي است اروپا با اين كار خود تمامي ادعاهاي حقوق بشري اش را در افكار عمومي زير سوال برد و بر قدرت و نفوذ و ميزان تاثيرگذاري رسانه هاي جمهوري اسلامي ايران در انعكاس و بازتاب خبرهاي واقعي تحولات منطقه و بحرانهاي بين الملل و گرايش هر چه بيشتر مردم دنيا به رسانه هاي مستقل از نظام سلطه اعتراف كرد. پارادوكس تئوريك غرب و كشورهاي اروپايي در مقوله آزادي بيان كه از يك طرف هر گونه توهين و اهانت به پيامبران الهي را در قالب اين مفهوم تبيين كرده اما از سوي ديگر تحمل شنيدن صدايي متفاوت از رسانه اي مستقل را ندارند. بايد در عدم بردباري و ناشكيبايي كشورهاي غربي-اروپايي در برابر صدايي متفاوت از رسانه هاي مستقل در بستر تاريخ تحليل كرد.
در دهه هاي اخير ظهور تكنولوژي هاي صنعت جهاني ارتباطات موجب گسترش جريان اطلاعات و اخبار جهاني شده و اين امر دغدغه هاي جديدي را به چالش هاي موجود بين كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه در خصوص جريان اخبار بين آنها افزوده است. اين چالش ها كه پيش از اين به دليل سطله خبرگزاري ها و رسانه هاي غربي بر جريان جهاني اخبار و جريان غالب اخبار از شمال يا مركز به سمت جنوب يا پيرامون انتقادات بسياري را از سوي يونسكو و جنبش كشورهاي غيرمتعهد برانگيخته بود، با ظهور و گسترش شبكه هاي تلويزيوني خبري 24 ساعته ابعاد تازه اي به خود گرفته است.
ظهور تلويزيون هاي خبري 24 ساعته كه در پي مرززدايي از محدوديتهاي جغرافيايي و سرزميني به دنبال گسترش فناوري هاي پخش گسترده ماهواره اي صورت گرفت منجر به شكل گيري دو پارادايم حوزه عمومي جهاني و سطله جهاني در واكنش به اين پديده شد. پارادايم حوزه عمومي جهاني و سلطه جهاني نسبت به از بين رفتن جريان يك سويه اخبار و اطلاعات چه مي گويند و اقدام اخير يوتل ست در مورد شبكه هاي ايران كدام پارادايم را تاييد مي كند.
پارادايم حوزه عمومي جهاني نسبت به از بين رفتن جريان يك سويه اخبار و اطلاعات در نتيجه ظهور شبكه هاي خبري ضد جريان اصلي و نيز بين المللي سازي اخبار و به چالش كشيدن تقسيم بندي هاي قرار دادي ميان محتواي داخلي و خارجي از جمله عملكرد شبكه هايي مانند سي- ان –ان و بي-بي-سي خوشبين است. از اين منظر، تعداد شبکههاي 24 ساعته خبري که بعد از سي- ان- ان در طي جنگ خليج فارس در سال 1991 ابداع گرديد، در چند سال گذشته به سرعت روبه افزايش نهاده است.
اگر زماني آمريکا تنها کشوري بود که به واسطه اقتصاد قدرتمندش قادر بود به يک شبکه خبري 24 ساعته و با پوشش جهاني مانند سي- ان- ان راه اندازي کند، امروزه به واسطه تکنولوژيهاي جديد ارتباطي و ديجيتالي شدن و کاهش هزينهها، اين امکان براي استفاده کشورها فراهم شده است.
اکنون علاوه بر کشورهايي چون بريتانيا با بي- بي- سي و رلد و فرانسه با فرانس 24، کشورهايي چون ايران نيز با تاسيس شبکههاي خبري تلويزيون انگليسي پرس تي وي، العالم، الکوثر، سحر، جام جم، شبکه خبر و دهها شبکه استاني به اين عرصه وارد شدهاند، اگر در دوران جنگ سرد راديوها موج کوتاه نقش بسيار مهمي در ديپلماسي عمومي کشورها ايفا کردند، به نظر ميرسد که اکنون اين نقش با شدت بيشتري به شبکههاي ماهوارهاي خبري 24 ساعته محول شده است.
در چنين فضايي، بعضي از محققان با الهام از تعبير "دهکده جهاني" مک لوهان (1964) ظهور اين شبکهها را به واسطه خبرهاي فوري و گرد آوردن انبوهي از مخاطبان در گوشه و کنار دنيا به منزله ايجاد نوعي "فضاي عمومي جهاني" تعبير کردهاند و گفتهاند ديگر نميتوان اين عرصه را با يک جريان اصلي خبر و اطلاعات شبکههاي غربي از شمال به بقيه دنيا توصيف کرد، چرا که اکنون جريانهاي متعارض باجريان اصلي نيز به وجود آمده است.
از اين ديدگاه با افزايش رسانههاي ضد-جريان- خبري، ديگر نميتوان صحنه رسانههاي جهاني معاصر را جريان يک سويه از غرب به ديگر نقاط جهان دانست. از نظر اين نظريه پردازان تکثير سريع ژانر اخبار 24 ساعته بازتاب تغييرات ساختاري واقعي در چشم انداز خبري جهاني است.
در مقابل اين رويکرد، پارادايم "سطه جهاني"- با ديدگاهي انتقادي- معتقد است که با وجود ظهور شبکههاي 24 ساعته خبري جهاني ضد جريان اصلي در کشورهاي غير غربي، از جمله کشورهاي جهان سوم، تز امپرياليسم فرهنگي، (که گزارش يونسکو در سال 1974 در خصوص جريانهاي رسانهاي بين المللي آن را مورد تاکيد قرار داده بود)، همچنان به قوت خود باقي است، نظريه پردازان اين رويکرد براساس رويکردهاي اقتصاد سياسي- جغرافيايي سنتي تاکيد دارند که چشم اندازهاي اخبار ماهوارهاي معاصر، تحت سلطه بازيکنان غربي و فرآيندهاي اقتصادي هستند.
از اين نظر، تکثير شبکههاي خبر ماهوارهاي 24 ساعته تنها ابزاري براي گسترش جهاني سرمايهداري شرکتي و استمرار سلطه غربي است؛ چرا که اين شبکهها- حتي اگر به عنوان ضد جريان آغاز به کار کرده باشند- به تقليد از شبکههاي مطرح غربي نظير سي ان ان و بي بي سي پرداخته و از الگو و دستور کار آنها پيروي ميکنند توسو از اين پديده به نام «سي ان ان زدگي» خبر تلويزيوني ياد ميکند.
به نظر توسو،اگرچه رشد شبکههاي خبري منطقهاي ميتواند به معني ترويج دموکراسي باشد، با اين حال شبکههايي همچون سي- ان- ان و بي- بي- سي در بازار خبر جهاني تعيين کنندگان دستور کار خبري هستند و بازيگران منطقهاي محتواي آنها را مورد بازبيني قرار داده و مدلهاي توليد آنها را اقتباس ميکنند اين شبکهها به جاي حوزه عمومي جهاني متنوع، نمايانگر جهاني سازي روزنامه نگاري سبک آمريکايي و همگن سازي محتوي وساختارهاي خبري در سرتاسر جهان هستند.(توسو، 2003)
مسئله استقلال يا تاثير پذيري شبکههاي خبري ضد جريان از شبکههاي شاخص غربي، به خصوص در مورد رويدادهاي مطرح است که موضع گيري شبکههاي خبري جريان و ضد جريان در تقابل آشکار با يکديگر قرار ميگيرند. رويدادهاي منطقه خاورميانه و شمال آفريقا- کشورهاي اسلامي- اغلب از اين نوعاند.
موقعيت ژئواستراتژيک اين مناطق موجب روي دادن تحولات، ناآراميها و بحرانهاي زيادي در اين کشور شده و در اين تحولات قدرتهاي خارج از منطقه به ويژه ايالت متحده نقش محصر به فردي ايفا کردهاند طرح "خاورميانه جديد" نمونهاي مهم از تلاشهاي آمريکا در اين راستاست.
اين طرح در دهه 1990 بر نظام بخشيدن به روابط دولتهاي منطقه و رژيم صهيونيستي و ايجاد ثبات در اين روابط متمرکز شد و دو هدف اصلي را دنبال ميکرد: برقراري صلح در خاورميانه بخاطر حفظ امنيت رژيم اشغالگر صهيونيستي و در انزوا قرار دادن کشورهايي که با سياستهاي متحده همسو نبودند.
درحقيقت اين حوادث نشانهاي از ناکامي غرب در ايجاد تغيير در منطقه از طريق اجراي طرح "خاورميانه جديد" بود.
تحولات يک ساله اخير کشورهاي غربي که از تونس آغاز شد وبه مصر، ليبي، يمن و بحرين رسيد، به تعبير ديدوش و دان (Dadush&Dunne 2011:132) لحظه بينظيري در تاريخ را پيش روي رسانههاي جهاني قرار داد.
رسانه هاي خبري غرب در گزارش رويدادهاي اعتراضي کشورهاي عربي تحت تاثير عوامل درون سازماني و برون سازماني موثر بر اتاق خبر خود تلاش کردند بر مبناي ايده طرح «خاورميانه بزرگ» و ارزش هاي ليبرال دموکراسي به بازنمايي رويدادهاي اعتراضي شکل گرفته در کشورهاي عربي بپردازند بنابراين در چهارچوب بندي اين رويدادها، بايد بين رسانه هاي غربي و رسانه هاي کشورهاي منطقه تفاوت باشد.
بر مبناي پاراديم «حوزه عمومي جهاني» به وجود آمدن شبکه هاي 24 ساعته ضد جريان سلطه، از جمله شبکه هاي خبري ايران اسلامي جريان يک سويه اخبار و اطلاعات و بين المللي سازي اخبار از سوي غرب را به چالش کشيده است، از اين ديدگاه با افزايش رسانه هاي ضدجريان خبري ديگر نمي توان صحنه رسانه هاي جهاني معاصر را جريان يک سويه از غرب به ديگر نقاط جهان دانست، از ديدگاه اين نظريه پردازان تکثير سريع ژانر اخبار 24 ساعته بازتاب تغييرات ساختاري واقعي در چشم انداز خبري جهاني است.
برخلاف پاراديم سلطه جهاني و مفهوم سي ان ان زدگي که معتقد است استقلال شبکه هاي ضدجريان علي رغم تفاوت اهداف، سياست ها و جهت گيري هاي کلي به دليل تبعيت از الگوها و روش هاي کار شبکه هاي جريان اصلي خوش بينانه است و اين شبکه هاي مسلط غربي هستند که تصميم مي گيرند رسانه هاي جهان از جمله شبکه هاي خبري جنوب (حتي اگر ديدگاه هاي متفاوتي نيز داشته باشند) به کدام رويداد بپردازند و به کدام توجهي نکنند.
شبکه هاي ايران اسلامي موفق شدند با کسب مهارت بالاي رساني دستور کاري شبکه هاي خبري غربي را ناديده بگيرند و خود رويدادهاي جهان را چهارچوب بندي کنند.
به طور مثال شبکه پرس تي وي، العالم و شبکه خبر در جريان انعکاس تحولات منطقه رويدادها را در چارچوب نظريه بيداري اسلامي که واقعيت تحولاب بود انعکاس دادند.
اين در حالي است که رسانه هاي سلطه تلاش مي کردند تا اخبار مناطق عربي را در چارچوب نظريه ليبرال دموکراسي چارچوب بندي کنند و اين يعني قلب واقعيت چرا که مخاطبين اين مطلب خود قضاوت مي کنند که مردم بعد از تحولات به برقراري چه حکومتي راي دادند، چنانچه پژوهشگران علوم ارتباطات در اين خصوص اقدام به تحقيق کنند خواهند ديد که تحولات منطقه عربي مبتني بر سه شاخص 1- مردمي 2- ضد آمريکايي 3- اسلامي بوده است.
اين موضوع نشان مي دهد که رسانه هاي ايران با بهره گيري از نظريه بيداري اسلامي رهبر فرزانه انقلاب اسلامي رصد دقيقي از تحولات کرده اند و رسانه هاي غرب و نظريه بکار گرفته آنها يعني ليبرال دموکراسي در اين جنگ رسانه اي شکست خورد.
در خصوص انعکاس رويدادهاي وال استريت و تحولات اقتصادي اروپا اين اتفاق در حال وقوع است که مردم آمريکا و اروپا استقبال خوبي از شبکه هاي پرس تي وي و العالم و الکوثر برون مرزي ايران داشته اند و در مورد شبکه خبر ايران همين بس که دانشگاه تلاويو رژيم صهيونيستي با تجزيه و تحليل 105 برنامه راز ارماگدون اعلام مي کند اين برنامه در جهت اهداف خود موفق بوده و يکي از دلايل آن را استفاده 25 هزار سايت از اين برنامه مي داند و اظهار مي کند اين يک خطر بزرگ است.
در نتيجه اين ادعا وجود دارد که نه تنها موضع رسانه هاي ايران و برخي از کشورهاي منطقه در مقابل شبکه هاي غربي مسلط انفعالي نيست بلکه داراي ديدگاه هاي متفاوتي نيز هستند، عدم توانايي رسانه هاي غربي و اروپا در مقابله با رسانه هاي ضد سلطه بخصوص ايران اسلامي به منزله شکست نظريه ليبرال دموکراسي غرب در مقابل نظريه بيداري اسلامي است.
اين موضوع زنگ خطري براي غرب منظور شده است و غرب چاره اي جز پا گذاشتن بر روي قوانين ماده 19 اعلاميه حقوق بشر ماده 19 ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي، کنوانسيون اروپايي حقوق بشر، کنوانسيون آمريکايي حقوق بشر، قطعنامه مجمع عمومي سازمان ملل در سال 1968 و اعلاميه يونسکو 1972 ندارد.
هر رسانه اي که بخواهد صدا و تصويري متفاوت از رسانه هاي هرمون غرب بدهد بايد قطع شود و اين اقدام يعني شکست نظريه ليبرال دموکراسي غرب در مقابل نظريه بيداري اسلامي و تاثيرگذاري و نفوذ رسانه هاي ايران در جامعه جهاني است.
ياداشت:اردشير زابلي زاده
http://www.mediamanager.blogfa.com/post-111.aspx