نگاهي اجمالي به ياغي‌هاي 40 سال اخير فوتبال نشان مي‌دهد سرنوشت اين ياغي‌ها اغلب با چيزي به نام محوشدن از فوتبال رقم خورده است. در هر حال ياغي‌ها هميشه ياغي هستند و هرگز تغيير نمي‌كنند حتي اگر اين وضعيت به محو‌شدن هميشگي آنها از فوتبال بينجامد.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران:

اين بازيكنان همان كساني هستند كه شايد بارها از تماشاي بازي‌هاي درخشان‌شان به وجد آمده‌ايم و تحسين‌شان كرده‌ايم. اين بازيكنان همان كساني هستند كه گاه در حد يك فوق‌ستاره براي تيم‌هاي خود بوده‌اند و گاه با قرار‌گرفتن در دوران افت انتقادها را برانگيخته‌اند.

اينها همان كساني هستند كه بخشي از تاريخ پرافتخار تيم ملي يا تيم باشگاهي‌شان محسوب مي‌شوند، اما چيزي كه آنها را نسبت به ساير بازيكنان متمايز مي‌كند، نه خصوصيات فني كه ياغيگري آنهاست. اين ياغي‌ها هميشه و در هر زماني در فوتبال ايران حضور داشته‌اند و گذر زمان نيز باعث نشده كه نسل آنها منقرض شود. آنها جزئي از فوتبال‌ هستند و هر چقدر هم كه به آنها فشار بيايد باز هم به حيات خود ادامه مي‌دهند.

افكار عمومي، ذهنيتي واحد نسبت به ياغي‌ها ندارند. دسته‌اي از واژه ياغي برداشتي بد دارند و آن را برابر با مسائلي همچون سركشي، بي‌انضباطي، بي‌اخلاقي و بي‌حرمتي مي‌دانند، اما دسته‌اي ديگر برداشتي خوب دارند و ياغي را يك قهرمان، يك چهره خاص يا يك عصيانگر دوست‌داشتني توصيف مي‌كنند. اما اين به اين پرسش كه ياغي‌ها در فوتبال چه جايگاهي دارند و آيا اصلا سرنوشت خوبي در انتظار آنهاست پاسخ مشخصي نمي‌دهد. آنها بر حسب موقعيت و زماني كه در آن فوتبال بازي كرده و مي‌كنند شرايط متفاوتي دارند.

اصطكاك بيش از اندازه اخير بين مانوئل ژوزه، سرمربي سرخ‌هاي پايتخت با علي كريمي باز هم تداعي‌گر جريان ياغيگري است كه از اوايل دهه 50 در فوتبال ايران شكل گرفت. جريانات اخير باشگاه پرسپوليس باز هم اين سوال را به وجود آورد كه آيا حق هميشه با ياغي‌هاست؟ در ادامه، نه درصدد پاسخگويي به اين پرسش كه به بررسي وضعيت و سرنوشت ياغي‌هاي شناخته‌شده فوتبال ايران، از دهه 50 تا امروز مي‌پردازيم.

ياغي‌هاي دهه پنجاهي

فوتبال نوپاي ايران در دهه 50 هنوز در ابعاد مختلف خود با مشكلات زيادي مواجه بود، اما همين فوتبال آماتور در بطن خود ياغي‌هايي داشت كه به نوعي مي‌توانند بنيانگذاران ياغيگري در فوتبال ايران لقب بگيرند. از مطرح‌ترين ياغي‌هاي فوتبالي آن دوران مي‌توان به منصور رشيدي، عليرضا عزيزي و مرحوم صفر ايرانپاك اشاره كرد. رشيدي در كنار حجازي يكي از دو دروازه‌بان استقلال به شمار مي‌رفت كه رقابت بين اين دو دروازه‌بان در ادامه با ماجراهايي همراه بود.

رشيدي با پرخاشگري و درگيري ادعاي شماره يك بودن داشت و به همين دليل خيلي زود به يك ياغي تمام‌عيار تبديل شد. هر چند حجازي در برابر عصيانگري‌هاي رشيدي حرفي براي گفتن نداشت، اما در نهايت او بود كه هميشه به عنوان نفر اول شناخته مي‌شد. رشيدي با روحيه ستيزه‌جويي​اش، بسيار خوش‌شانس بود كه از فوتبال محو نشد و در كسوت مربي به فعاليت خود ادامه داده است، اما در مقابل عليرضا عزيزي به اندازه رشيدي خوش‌شانس نبود.

اين ‌هافبك تكنيكي دهه 50 هميشه در حال درگيري با مسائل حاشيه‌اي و اعتراض به ديگران بود تا با اين شرايط عمر فوتبالي‌اش خيلي سريع تمام شود. مرحوم صفر ايرانپاك نيز كه از موفق‌ترين فورواردهاي دهه 50 بود از حواشي جدا نبود. حاشيه‌ها و طغيان‌هاي مقطعي از او يك ياغي تمام‌عيار ساخته بود كه اين وضعيت باعث شد مدير‌عامل وقت پرسپوليس بارها او را توبيخ كتبي كند.

فراتر از آسيا

دهه 60 دهه‌اي براي ظهور ستاره‌هاي متعددي در فوتبال ايران بود و البته زماني براي ظهور ياغي‌هاي جديد و جوان‌تر. در ميان همه ياغي‌هايي كه در فوتبال دهه 60 پديد آمدند، مجتبي محرمي چيز ديگري بود. بازيكني كه به گواه بسياري فراتر از فوتبال آسيا بود، اما او نه‌تنها راهش را اشتباه رفت، بلكه تمام پل‌هاي پشت سرش را هم خراب كرد تا راهي براي بازگشت به سطح اول فوتبال نداشته باشد.

ياغي ماندگار فوتبال ايران حتي پس از پايان فوتبالش دست از ياغيگري برنداشت هر چند از اين ياغيگري‌ها چيزي عايد او نشد. او امروز در سطوح اجرايي و مربيگري فوتبال ايران محلي از اعراب ندارد. حاشيه‌هاي خانمان‌برانداز محرمي نه‌تنها فوتبال كه حتي زندگي‌اش را تحت تاثير قرار داد كه او خود به اين موضوع بارها اعتراف كرده است. حواشي بي‌پايان محرمي تا دهه 70 هم ادامه داشت، دهه‌اي كه زمان معرفي ياغي‌هاي جديد بود، ياغي‌هايي كه اكثرا عضو تيم سرخپوش پايتخت بودند.

بهروز رهبري‌فرد، احمدرضا عابدزاده، علي انصاريان، رضا شاهرودي و مهدي ‌هاشمي‌نسب سرآمد ناآرام‌هاي فوتبال دهه 70 و حتي 80 ايران بودند. عابدزاده خواسته يا ناخواسته وارد جرياناتي شد كه او را در دايره ياغي‌هاي فوتبال قرار ‌داد. انتقال او از استقلال به پرسپوليس سرآغازي براي ياغيگري‌هاي او بود و پس از آن گفتار و رفتار خاص اين دروازه‌بان، نمايي كامل از يك بازيكن ياغي شكل داد. عابدزاده هرگز آن‌طور كه باب ميلش بود جايي در پرسپوليس و تيم ملي به عنوان مربي پيدا نكرد و امروز در آمريكا به دنبال باقيمانده آرزوهاي دور و دراز خود در امر مربيگري است.

ياغي‌هايي براي جلب توجه

بهروز رهبري‌فرد، رضا شاهرودي و بخصوص علي انصاريان نمونه بارز بازيكناني بودند كه با تلاش براي جلب توجه هواداران و مردم عادي به سوي خود ناخواسته تبديل به ياغي‌هايي شناخته‌شده شدند. شاهرودي با كتك‌كاري با علي دايي در يكي از اردوهاي تيم ملي وارد عصر ياغيگري خود شد و با اختلافي كه با پروين پيدا كرد، مهر پاياني بر دفتر فوتبالش زد. شاهرودي تا امروز نتوانسته جايي در سطح اول فوتبال ايران براي مربيگري پيدا كند. رهبري‌فرد نيز به عنوان يكي از شاگردان مكتب پروينيسم تاوان سنگيني بابت حمايت از سلطان قرمزها پرداخت.

خروج از پرسپوليس پس از 13 سال آن هم در حمايت از پروين به راهي منجر شد كه پايانش براي رهبري‌فرد هيچ موقعيت خوبي در فوتبال نداشت. رهبري‌فرد در مقطعي گام به مسيري گذاشت كه به نظر مي‌آيد در اين مسير فقط براي شهرت بيشتر و جلب توجه تلاش كرد. او كه يكي از طرفداران پروپاقرص پروين بود، زماني هم عليه همين پروين موضع گرفت تا ياغيگري خود را با تمام وجود نشان دهد.

علي انصاريان نيز زماني سوژه اول نشريات زرد و مطبوعات ورزشي بود. اين ياغي بزرگ مكتب پروينيسم امروز از اين‌كه زماني حامي پروين بود ابراز پشيماني مي‌كند. او بصراحت اعتراف مي‌كند حواشي و ياغيگري‌هايش او را از تيم ملي دور كرد. اوج طغيان و ياغيگري انصاريان جايي بود كه او به حمايت از پروين آن گروه معروف هفت نفره ائتلافي را تشكيل داد كه البته سرنوشت قابل توجهي در انتظار اعضاي اين گروه هفت نفره نبود.

توفان‌ هاشمي‌نسب

پيش از اين‌كه مهدي ‌هاشمي‌نسب در پي يك انتقال تاريخي جنجال‌آفرين از پرسپوليس به استقلال بپيوندد موارد انگشت‌شماري در زمينه انتقال بازيكنان بين اين دو تيم وجود داشت، اما انتقال اين بازيكن چيز ديگري بود. توفاني كه به دنبال انتقال مهدي ‌هاشمي‌نسب از پرسپوليس به استقلال به وجود آمد، هرگز مشاهده نشد. ‌هاشمي‌نسب با اين اتفاق نه‌تنها راه را در سال‌هاي آينده براي انتقال بازيكن بين اين دو تيم پرطرفدار پايتخت هموار كرد، بلكه نام خود را در زمره ياغي‌هاي جاودانه فوتبال ايران قرار داد. ‌

هاشمي‌نسب در زمان آن انتقال كاملا جنجالي شمايل كامل يك ياغي بي‌پروا را داشت. حواشي و ياغيگري‌هاي اين مدافع پس از قطعي‌شدن اين انتقال پايان نيافت و اوج حواشي او جايي بود كه در دربي معروف دي 79 پس از گلزني به پرسپوليس از هوش رفت. اما سرنوشت‌ هاشمي‌نسب در سال‌هاي بعد به جاي فوتبال باز هم با حاشيه گره خورد. او در استقلال هرگز موفق به تكرار بازي‌هاي درخشاني كه در پرسپوليس انجام مي‌داد، نشد تا از پاس سردربياورد، پاسي كه يك ياغي بزرگ و شناخته‌شده به نام خداداد عزيزي داشت تا اين دو كنار هم جنجالي‌ترين ياغي‌هاي فوتبال ايران را تشكيل بدهند و در ادامه به دوستان بسيار صميمي تبديل شوند.

‌هاشمي‌نسب نيز همانند اكثر همتايان ياغي خود امروز جايگاه چندان تعريف‌شده‌اي در سطح اول فوتبال ايران ندارد.

خداداد و پاياني نامعلوم

خداداد عزيزي هنگامي بيشتر در دور ياغيگري قرار گرفت كه در آستانه رقابت‌هاي مقدماتي جام جهاني 2002 كره و ژاپن توسط بلاژه‌ويچ از تيم ملي كنار گذاشته شد. پس از آن بود كه خداداد بي‌پروا همه را مورد انتقاد خود قرار داد، از رئيس فدراسيون و مرحوم رنجبر گرفته تا علي دايي و بخصوص بلاژه‌ويچ. سرنوشت فوتبال خداداد در سال‌هاي آخر بازيگري‌اش آنچنان با حواشي و ياغيگري گره خورد كه معلوم نشد فوتبال او در نهايت چطور به پايان رسيد.

شايد ياغيگري‌هاي بي‌علت و غيرمنطقي باعث شد او در سال‌هاي پايان بازيگري‌اش سر از تيمي همچون عقاب درآورد. مربيگري خداداد طي اين سال‌ها بيشتر به ابومسلم و تيم‌هاي دسته يكي خلاصه مي‌شود.

طلايه‌داراني به نام جباري و كريمي

حضور جسته و گريخته ياغي‌ها در فوتبال ايران ادامه دارد. مجتبي جباري به عنوان پرچمدار ياغي‌هاي آبي شناخته مي‌شود و كريمي به عنوان پرچمدار ياغي‌هاي سرخ. محوريت ياغيگري جباري، ميزان مبلغ قراردادهايش است و محوريت ياغيگري علي كريمي حفظ قدرت كنوني‌اش در پرسپوليس. جباري هنوز مصدوم است و كريمي هم حكم اخراجش را دريافت كرد. آنها هنوز ياغي هستند و ياغي باقي مي‌مانند.

نگاهي اجمالي به ياغي‌هاي 40 سال اخير فوتبال نشان مي‌دهد سرنوشت اين ياغي‌ها اغلب با چيزي به نام محوشدن از فوتبال رقم خورده است. در هر حال ياغي‌ها هميشه ياغي هستند و هرگز تغيير نمي‌كنند حتي اگر اين وضعيت به محو‌شدن هميشگي آنها از فوتبال بينجامد.

هيلدا حسيني خواه / جام جم
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.