در کنار انتقاد از دو کاندیدای ریاست جمهوری ، اصل برگزاری و ساختار انتخابات آمریکا هم همچنان مورد نقد محافل سیاسی و رسانه ای جهان قرار دارد .
در نگاه رسانه ها عملا سرنوشت انتخابات آمریکا را نه رای مردم بلکه پول سرمایه داران و شرکت های بزرگ تعیین می کند .
بررسی های بنیاد "سان لایت" نشان می دهد که بیش از سه چهارم از 465میلیون دلار کمک به مبارزات انتخاباتی آمریکا از منابعی تهیه شده که در قوانین قبلی جرم بوده و این کمک ها باعث می شود تا کاندیدای پیروز در خدمت منافع این کمک کنندگان قرار گیرند .
مردم آمریکا زندگی خود را در شرایط سخت و
دشواری توصیف می کنند که پیروزی هر یک از کاندیداها با توجه به ساختار
پیچیده قدرت در آمریکا نمی تواند منجر به تغییر زندگی آنها شود.
تهدیدات رژیم صهیونیستی تا چه حد اعتبار و پشتوانه دارد؟
مقام
معظم رهبری در بخش دیگری از سخنانان،تهدیدها و گفته های مقامات رژیم
صهیونیستی علیه ایران را یاوه گویی هایی خطاب کردند که اصلا ارزش پاسخگویی
ندارند،در این راستا نیز بیان نکاتی قابل تامل،خالی از لطف نیست.
تهدیدات
رژیم صهیونیستی درباره جنگ علیه ایران نوعی یاوه گویی نظامی است که باهدف
باج خواهی و اعمال فشار به لابی های قدرت صهیون در دنیا مطرح می شود و تنها
هدفشان این است که ابرقدرتی در خاورمیانه ظهور نکند تا مبادا که قدرت
خیالی رژیم صهیونیستی افول کند.
تهدیدات اخیر رئیس ستاد ارتش اسرائیل به جنگ بدون اجرای آن برای کسب برخی دستاوردها و اعمال فشار و باج خواهی تعریف می شود.
این تهدیدها درصورتی است که مقامات رژیم صهیونیستی اذعان به ناتوانی در برابر ارتش نظامی ایران دارند.
آنها
در ظاهر نوعی اظهار قدرت بدون استفاده از آن برای اثبات حضور رژیم
صهیونیستی در صحنه راهبردی منطقه ای و بین المللی و بیان ظاهری این موضوع
می کنند. تظاهر تل آویو به در دست داشتن قدرت نوعی یاوه گویی نظامی است که
برای سرپوش گذاشتن بر ناتوانی و ضعف قدرت رژیم صهیونیستی بیان می شود،اثبات
این امر در جنگ 33 روزه سال 2006 نمود بارزی دارد.
مسئولان نظامی رژیم
صهیونیستی به خوبی می دانند که با توجه به توانمندیهای ذاتی ایران، نمی
توانند جنگی علیه این کشور به راه بیاندازد.در واقع رژیم صهیونیستی نمی
خواهد که ایران هیچ گونه فاکتور قدرتی اعم از نظامی، فناوری و اقتصادی
داشته باشد تا از این طریق بتواند از تصمیم گیری های مستقل خود پاسداری
کرده یا جایگاه برتری در نقشه سیاسی منطقه ای و بین المللی داشته باشد.
اما
ایران در طول سه دهه گذشته توانست قدرت خود را افزایش دهد و منطق وابستگی
به غرب را ریشه کن کرده و مجموعه ای از ائتلاف ها را تشکیل دهد که مانع از
انزوایش می شود. همین مسئله ریشه های کینه و عصبانیت غرب را نسبت به ایران
آشکار می کند.
از آنجایی که غرب و منطقه جهان عرب نمی توانند وارد جنگی
فراگیر و نامحدود شوند و آمریکا به رغم سیطره لابی صهیونیستی بر آن بویژه
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری این کشور، اجازه بروز چنین جنگی را که به
طور مستقیم به امنیت ملی این کشور لطمه خواهد زد، نخواهد داد. سخنان رهبر
معظم انقلاب ایران نیز خود گویای پوچی و توخالی بودن ادعاهای غربیان است.
در یک نگاه کلی
کارشناسان امور بین الملل معتقدند که آغاز جنگ با ایران به نفع "هیچکس به جز تجار تسلیحات" نیست و "اگر مشاوران رژیم صهیونیستی، مقامات این رژیم را متقاعد کنند که دشمنی با ایران به نفع رژیم صهیونیستی است، شدیدا در اشتباه هستند."
کارشناسان بیان کردند که جنگ با ایران ممکن است موجب نابودی
رژیم اسراییل در بلندمدت شود؛ "حتی لازم به اشاره به این نیست که عواقب
ویرانگری برای اقتصاد جهان خواهد داشت."
واشنگتن و تلآویو براساس این
اتهام که برنامه هستهای ایران ممکن است جنبه نظامی داشته باشد، به کرار
تهران را با "گزینه" حمله نظامی تهدید کردهاند.
رژیم اسرائیل مدتهاست
که لفاظیهای جنگطلبانه علیه ایران را بارها تکرار کرده است. ایهود باراک
وزیر امور نظامی اسرائیل بارها هشدار داده بود که زمان مقابله با ایران فرا
رسیده است.
موساد تنها به کشتن دانشمندان ایرانی اکتفا نکرده بلکه به
مبارزه با برنامه هسته ای ایران بوسیله نفوذ مزدوران و وارد کردن یگان های
حذف فیزیکی به خاک ایران، انفجارها، ایجاد شرکت های ساختگی و حذف فیزیکی
مسئولان بلندپایه برنامه هسته ای ایران می پردازد. رژیم صهیونیستی درصدد
است از قاچاقچیان در شبکه های جاسوسی خود استفاده کند.
این درحالی است
که اوباما ناچار به لاف زنی های قلدرمآبانه شده در رابطه با کنترل برنامه
هسته ای ایران شده است و ادعا دارد توانسته برنامه سلاح های هسته ای به
گفته خود آیت الله ها را از بین ببرد در حالی که هیچ پیشرفتی را حاصل نکرده
است و هرچه می گوید برای حفظ پرستیژ ریاست جمهوری خود می باشد. جان بولتون
سیاستمدار و نومحافظه کار راستگرای آمریکا گفت: اگر ادعای اوباما درست می
باشد، جای این سوال مطرح است که چرا گفتگوهای هسته ای ایران با گروه 1+5 به
دور سوم در مسکو کشیده شده واحتمال برگزاری دور چهارم آن در تهران نیز می
رفت.